کتاب «دولت بما پاسخ دهد» (احمد کسروی) تکهی 9 (٢) د | پاکدینی ـ احمد کسروی
کتاب «دولت بما پاسخ دهد» (احمد کسروی)
تکهی 9
(٢) دربارهی مذهب : (تکهی 4)
پیشروان مشروطهخواهی اگر مردان دوراندیش و بافهم و دانش بودندی بایستی این ناسازگاری را بدیده گیرند و از همان گام نخست بچاره کوشند. ولی آنان این هوش و دانش را نداشتهاند و با کوششهای خود مشروطه را در بغل شیعیگری جا دادهاند.
اینکه مشروطه در ایران بنتیجهی نیکی نرسیده و رُویهی[شکل] بسیار ناستودهای بخود گرفته ، انگیزههای بسیاری میدارد ، و یکی از انگیزههای بزرگ آن (بلکه بزرگترین انگیزهی آن) همین ناسازگاری با کیش شیعی و برخورد با دستورهای آن میباشد.
در این سیوهشت سال که از آغاز مشروطه میگذرد ما در این کشور بودهایم و میدانیم که ملایان و پیروان ایشان با مشروطه و قانونهای آن چه رفتاری کردهاند ، چه ناپاسداریها نمودهاند ، در برابر هر گامی که بسوی پیشرفت برداشته شده به چه ایستادگیها و کارشکنیها برخاستهاند. اکنون هم در این کشوریم و میبینیم که چه رفتاری مینمایند.
نافرمانی بقانون ، سرپیچیدن از دستور دولت ، گریختن از سربازی ، نپرداختن مالیات ، گریزانیدن کالا از گمرک ، قاچاقی گذشتن از مرز و اینگونه کارها عبادتی در اندیشهی آنهاست. سربازی که در راه ایمنی کشور کشته میشود در نزد آنها «مرتد» مرده. پاسبانی که شب تا بامداد بیدار میماند و نگهبانی میکند از «ظلمه» است و پولی که بگیرد حرام است. نخستوزیر ، وزیران ، نمایندگان مجلس ، سران ادارهها ، کارمندان دولت ، همه از «ظلمه»اند و همه گناهکارند ، پولشان حرامست ، رختهاشان حرامست ، نانی که خودشان و فرزندانشان میخورند حرامست.
عدلیه خلاف شرعست ، دفترهای رسمی خلاف شرعست ، نظاموظیفه خلاف شرعست ، مالیه خلاف شرعست ، دبستانها خلاف شرعست ، دانشکدهها خلاف شرعست ، هرچه بیرون از دستگاه آخوندی و شیعیگری است خلاف شرع است.
میهنپرستی بتپرستیست. گفتگو از سوسیالیزم و کمونیزم بکلی حرامست. «اینها صحبتهای دنیاییست». اگر بیگانگان بکشور آمدند چون جلو روضهخوانی و زیارت را نمیگیرند بسیار بهتر که بیایند.
چنگیز و تیمور و صمدخان که آنهمه ستمها کرده و خونها ریختهاند درخور پروا نیستند. باید ستم یزید را فراموش نگردانید. باید دست از گریبان ابوبکر و عمر و عثمان برنداشت.
در محرم ١٣٣٠ (قمری) که روز عاشورا افسران دُژخیم تزاری در سربازخانه چوبههای دار برپا میگردانیدند که شادروانان ثقةالاسلام و شیخسلیم و ضیاءالعلماء و پسران نوجوان علیمسیو را بگناه ایراندوستی و میهنپرستی بدار کشند ، در همان هنگام شیعیان دستهها راه انداخته در بازارها گردیده زنجیر بتن خود میکوفتند و فریاد برمیآوردند : «داد از ظلم یزید». (ای داد شمر الندن ، فریاد شمر الندن).
در سال ١٣٣٦ (قمری) که در ارومی آشوب آسوری برخاست بهنگامی که آسوریان مردان آن شهر را کشتار میکردند و زنها را شکم میدریدند و دختران را کشیده میبردند حاجی محتشمالسلطنه والی شیعی آذربایجان در تبریز در عالیقاپو روزهایش را با زیارت عاشورا میگذراند و صد لعن «اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» میخواند.
من نمیخواهم سخن را تا زمینهی روانشناسی کشانم. ولی میباید بگویم که کیش شیعی که یک بنیادگزاری سیاسی بسیار استادانهای میبوده ، پندارهای آن مغز پیروان را چندان پر میگرداند که جای بازی بهیچ چیز دیگر نمیگزارد ، و او را از زمان خود بیرون برده به هزاروسیصد سال پیش میکشاند. یک شیعی که در این زمانست و درمیان ماست اگر نیک بجوییم در هزاروسیصد سال پیش است ، در مدینه است ، در کربلاست ، در کوفه است ، در شام است. آنچه در برابر چشمش دِفیله[=رژه] میدهد کشاکشهای خلافت و داستان کربلا و جنگهای سلیمانبنصرد و مختار ثَقَفیست.
راست گفته شده که اینان مردگان هزاروسیصدسالهاند که سر از گور درآورده بمیان مردم درآمدهاند. راست گفته شده که اینان بجهان جز از دیدهی شیعیگری (از دیدهی تولا و تبرا) نمینگرند.
شما اگر پیش یک شیعی سخن از پیشامدهای این زمان برانید (مثلاً از این جنگ[=جنگ جهانی دوم] و از نتیجههای آن گفتگو کنید) ، لذتی نخواهد برد. ولی اگر بازگردید و سخن از جنگ خیبر و کشته شدن مرحب جهودی و مانند آن برانید خواهید دید چهرهاش شکفت و با یک لذتی بگفتگو درآمد.
من خودم روزی سخن از بدبختیهای تودهی ایران میراندم و از چاره گفتگو میکردم ناگهان مردی قمی لب باز کرد و چنین گفت : «خدا لعنت کند ، تخم همهی اینها را عمر کاشته». ناچار شدم بگویم : «خدا لعنت بآن اندیشههای پست تو کند».
kasravi-ahmad.blogspot.com. کتابخانه پاکدینی. @Kasravi_Ahmad. تاریخ مشروطه ایران. @Tarikhe_Mashruteye_Iran. اینستاگرام. instagram.com/pakdini.info. کتاب س...