Get Mystery Box with random crypto!

Marketing

لوگوی کانال تلگرام parsnewsonline — Marketing M
لوگوی کانال تلگرام parsnewsonline — Marketing
آدرس کانال: @parsnewsonline
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 111
توضیحات از کانال

مقالات مديريتي و اطلاعات فناوري اطلاعات و
ارتباطات ٠٠ حبیب حسيني. @habibhosseini

Ratings & Reviews

4.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2020-01-26 10:08:55 وظیفه یک مدیر چیست ؟

اصطلاح (POSDCORB) برای اولین بار توسط لوتر گیولیک و لیندال ارویک مطرح شد.

(POSDCORB)در واقع لغت با مفهوم خاصی نیست، بلکه از کنار هم قرار گرفتن یک سری از حروف لاتین که اول یک سری وظایف مدیران می باشد تشکیل شده است. به بیان دیگرلوتر گیولیک و لیندال ارویک که یکی از دانشمندان معاصر علوم اداری می باشد، وظایف مدیر را در اصطلاح لاتین (POSDCORB) خلاصه می کند. این اصطلاح معنی خاصی ندارد و تنها برای کمک به حافظه وضع گردیده است.

بنابر طبقه بندی گیولیک حروف لاتین اصطلاح نامبرده معرف وظایف مدیران به شرح زیر است:

Planning ( برنامه ریزی ):

برنامه ریزی در واقع شالوده ی مدیریت می باشد و شامل پیش بینی عملیات اساسی و تعیین طرق اجرای آن به منظور تامین هدف سازمان است.

Organizing ( سازماندهی ):

سازمان دهی در واقع بیان گر ساز وکار های هماهنگی است که مشخص می کند چه کسی به چه کسی باید گزارش دهد. در واقع شامل تعیین حدود اختیارات است که طبق آن وظایف از هم تفکیک می شوند.

Staffing ( کارگزینی ):

کارگزینی و امور مترتب بر آن که شامل استخدام و کارآموزی و همچنین تامین شرایط مساعد کار و سایر موارد است یکی از مهمترین وظایف مدیران می باشد.

Directing ( فرماندهی ):

فرماندهی یکی از وظایف مدیران می باشد که شامل عمل مداوم اخذ تصمیم های خاص یا کلی و صدور دستور به منظور هدایت و رهبری سازمان است. وحدت فرماندهی نیز یکی از اصول چهارده گانه ی هنری فایول می باشد.

Coordinating ( هماهنگی ):

شامل عمل مهم تطبیق وظایف مشاغل مختلف سازمان به منظور تحقق یافتن هدف مطلوب می باشد. هماهنگی دارای یک سری فنون و ساز و کارهای خاص است که در یادداشت های مختلف مدیریتی بدان اشاره شده است.

Reporting ( ارتباطات ):

ارتباطات یه عنوان وظیفه ای که انتقال دهنده ی پیام ها، گزارشات، دستورات و … می باشد یکی از مهمترین موارد مطروحه در نظریه ی گیولیک است. در واقع به معنای آنکه مجری کسانی را که در برابر آنها مسئول است از جریان پیشرفت امور آگاه می سازد. گزارش دهنده باید در اثر مطالعات ، تحقیق و بازرسی از جریان پیشرفت امور آگاه باشد.

Budgeting ( بودجه بندی ):

بودجه بندی یکی از مهمترین وظایف مدیریت در نظریه ی گیولیک است که شامل تنظیم طرح مالی عواید و مخارج سازمان و نظارت بر اجرای آن می باشد. بودجه بندی شامل انواع و تکنیک های مختلف است که در کتب بودجه ریزی مطرح گردیده است.
246 views07:08
باز کردن / نظر دهید
2020-01-18 07:50:26 طریقه رفتار با کارمندان ناکارآمد و چگونگی ایجاد انگیزه در آن‌ها

شاید در چند وقت اخیر متوجه شده باشید، کسب‌وکارتان همانند قبل نیست و عملکرد یک یا دو نفر از کارمندانتان رضایت شما را جلب نمی‌کند. در این مقاله، عملکرد نامناسب، دلایل آن، نحوه شناسایی یک کارمند ناکارآمد و اقدامات لازم برای حل مسالمت‌آمیز آن را بررسی خواهیم کرد.

کارمندانی که عملکرد نامناسب دارند را بیابید

عملکرد نامناسب زمانی اتفاق می‌افتد، که کارمندی وظایف خود را پایین‌تر از حد انتظار انجام می‌دهد. موارد زیر نشان‌دهنده عملکرد نامناسب کارمندان است:

عدم انجام وظایف در سطح استاندارد بالا
عدم تبعیت و پیروی از سیاست‌های کاری
رفتار بدی که بر دیگران در محیط کار تأثیر منفی به جای می‌گذارد.

چه عواملی عملکرد کارمندان را پایین می‌آورد؟

فرصت پیشرفت وجود ندارد
تنوع در شغل ندارد و انجام وظایف روزانه برای آن‌ها ملال‌آور است.
کمبود ارتباطات
استرس کاری
عدم آشنایی با محیط کار
مشکلات شخصی
محیط کاری نامناسب
نبود چالش‌‌‌های مختلف و ثابت و یکنواخت بودن وظایف کاری
تشویق نمی‌شود
اهداف و انتظارات نا‌مشخص
کمبود منابع لازم

برنامه‌ی هدفمند برای رفتار با کارمندان ناکارآمد چیست؟

در هر سناریو نیاز است تا با موقعیت‌ها، متفاوت برخورد کنید. اگر مسئله تنها مختص به فردی خاص بوده، انجام مراحل زیر حاکی از رفتار درست و منصفانه است:

به کارمند نزدیک شوید و از او بپرسید کارها چطور پیش می‌رود و آیا چیزی هست که آن‌ها تمایل به صحبت درباره‌ی آن داشته باشند.

برخی کارمندان احساس می‌کنند چیزهایی هست که باعث آزار آنها می‌شود؛ این موارد، توسعه‌ی برنامه‌ی بهبود با کارمندان ناکارآمد را برایتان آسان‌تر می‌کند.

برای کسانی که از تأثیر اقدامات خود بر کسب‌وکار اطلاعی ندارند، زمان مناسبی برای مطرح کردن نگرانی‌ها و توسعه‌ی برنامه‌ی بهبود است.

تمام موارد را روی کاغذ بیاورید و بر سر یک برنامه به توافق برسید. اهداف اسمارت یک روش سنتی اما فوق‌العاده برای تعیین اهداف هستند.

اگر مشکلات شخصی در محیط کار وجود دارد، گوش شنوا داشته باشید و از طریق واحد منابع انسانی خود از او پشتیبانی کنید.

این اطمینان را به وجود آورید که از این پس تمام مکالمات مثبت و سازنده خواهد بود.

چگونه می توان به کارمندان ناکارآمد بازخورد مناسب داد؟

بازخورد برای کمک به توسعه‌ی کارمندان باید مثبت و سازنده باشد. اکنون قصد داریم به برخی از بایدها و نبایدهای ارائه بازخورد به یک کارمند ناکارآمد اشاره کنیم:

بازخورد مشخص و سازنده بدهید.
حواستان به هر الگویی که منجر به رفتار ناکارآمد می‌شود، باشد.
به آرامی و با تشویق توضیح دهید؛ که چطور ایجاد تغییرات مثبت، سبب بهبود کلی توسعه‌ی سازمان می‌شود.
همیشه مهربان باشید.
مدام در مورد چیزهایی حرف بزنید که نیازمند بهبود است؛ هر بار روی یک یا دو مسئله‌ی قابل کنترل تمرکز کنید.
احساسات منفی و آزاردهنده بروز دهید. اعمال احساس سرخوردگی و شکست آسان است، اما سبب فشار بیشتر می‌شود.
با او اتمام حجت کنید، به طور مثال: «اگر این کار را تا پایان امروز انجام ندهی، دیگر هیچ فایده‌ای ندارد.»

در صورت عدم بهبود وضعیت چه کارهایی باید انجام داد؟

باز هم ممکن است کارمندان با وجود تدوین برنامه‌ی بهبود و پشتیبانی مناسب پیشرفتی نداشته باشند. در این مواقع باید اقدامی جدی انجام شود. باید به فرد بگویید در صورت عدم ایجاد بهبود، اقدامات انضباطی انجام خواهد شد.
برای اطمینان از برخورد درست و منصفانه با کارمند خود، به او اطمینان دهید که از قانون کار تبعیت می‌کنید. در مورد اجرای این فرآیند نیز با بخش مدیریت منابع انسانی خود صحبت کنید.

منبع: fastcompany
55 views04:50
باز کردن / نظر دهید
2020-01-17 13:51:43 ده ریسک که فعالین اقتصادی را تهدید می کند

از ده ریسک ذیل حداقل پنج ریسک طی سه سال آینده تخلیه میشود و قیمت ارز ، مسکن و سهام را دچار نوسان شدید می کند و ثروت بسیاری از ایرانیان را بسیار بالا و پائین می برد .

ایرانی ها از قیمت نوسان گیری می کنند استراتژی کانال، نوسان گیری از ریسک است .

یک - بانکها سالها باید ٧ درصد به سپرده سود می دادند اما ٢٠ درصد سود پرداخت کردند دیر یا زود ریسک از بانک به سپرده گذار منتقل می شود.

دو- ٨٠٠ هزار میلیارد تومان یارانه انرژی در اقتصاد توزیع میشود و پول اش دریافت نمیشود دیر یا زود یارانه انرژی حذف میشود و پس از آن ، سود فعال اقتصادی نصف میشود.

سه - تعرفه های گمرکی در ایران بسیار بیش از اقتصاد جهانی است و دیر یا زود به سطح جهانی کاهش می یابد و دهها تولید کننده مثل خودرو سازها از بازار حذف می شوند.

چهار- اقتصاد ایران به سرعت در حال دیجیتالی شدن است و اقتصاد پیش دیجیتال در حال حذف شدن است .

پنج - ٨٠ درصد فعالین با « صرفه جوئی ناشی از مقیاس » مشکل دارند تا سال آینده عمده این فعالین از بازار حذف میشوند. صرفه جوئی ناشی از مقیاس یعنی تولید یا فروش از حد معینی نباید کمتر باشد ،کوچک ها در حال حذف شدن اند .

شش - در صورت توافق با آمریکا ، بازار مثل برگ خزان می ریزد .

هفت - با کاهش سنگین صادرات نفت ، حباب مخارج مصرف کننده در ایران ترکید و ۵٠ درصد از بخش بازرگانی ایران مازاد شدند.

هشت - ٩٠ درصد صادرات غیر نفتی ایران ، انرژی محور است و با نصف شدن قیمت نفت در عمل ارزش کالاهای صادراتی ایران نصف شده است ( قیمت نفت اکنون جان گرفته است )

نه - ١٨ میلیون جوان به سن ٢٧ تا ٣٧ سال رسیده و یک جوری مشغول کار شده اند و به پول برای فعالیت احتیاج دارند و این تقاضا برای پول را بالا برده و باعث افزایش نرخ بهره شده است و نرخ بهره از بازده اقتصاد عبور کرده است. ریسک بالا بودن نرخ بهره نسبت به بازده اقتصاد هزاران نفر را با بحران مواجه کرده است ، وقتی نرخ بهره از بازده اقتصاد بالاتر باشد ٨٠ درصد هر چه که انجام دهند زیان می کنند .

ده - از یکسو مشکل کشور اشتغال جوانان است و از سوی دیگر حقوق ۴ میلیون و ۵٠٠ هزار بازنشسته از محل ارزش افزوده شاغلین پرداخت میشود تامین زندگی این تعداد بازنشسته وقتی درآمد صادرات نفت نیست ، در عمل باید از جیب شاغلین پرداخت شود .
50 views10:51
باز کردن / نظر دهید
2020-01-15 08:27:30 چند واقعیت جالب کارآفرینی سال 2019

از دهه جدید میلادی چند روزی بيشتر نگذشته است. این شما و این چند آمار جالب بین‌المللی مربوط به حوزه کارآفرینی؛ برخی از آنها الهام‌بخش، و برخی نیازمند تلاش و انگیزه برای تغییرشان هستند.

60 درصد افرادی که کسب‌وکارهای خرد به راه می‌اندازند بین 40 تا 60 سال داشتند

582 میلیون کارآفرین در سراسر دنیا وجود دارد

22.5 درصد کسب‌وکارهای نوپا همان سال اول شکست می‌خورند

در آمریکا 62 درصد میلیاردها «خود-ساخته» هستند

62.5 درصد جوانان معتقدند کارآفرینی مسیر مناسبی برای زندگی است

26 درصد کارآفرین‌ها می‌گویند که مهم‌ترین انگیزه آنها برای کارآفرین شدن این بوده که خودشان «رئیس» خودشان باشند

33 درصد کارآفرین‌ها مدرک بالاتر از دیپلم ندارند

در برزیل 53 درصد کارآفرین‌ها به تنهایی کسب و کار خود را اداره می‌کنند

10.59 درصد از افرادی که وام می‌گیرند به توسعه گسترش کسب و کار خود فکر می‌کنند

در خاور میانه کمتر از 10 درصد کسب و کارها توسط زنان اداره می‌شوند
و کشور غنا در آفریقا با 46 درصد بیشتری کارآفرینان زن را داراست

زنان کارآفرین خاورمیانه باانگیزه‌ترین کارآفرینان برای وارد شدن به بازارهای بین‌المللی و بیشترین شانس برای موفقیت در آن را دارا هستند

تنها 9 درصد کارآفرین‌ها دارای مدرکی در تجارت و اقتصاد هستند

13.26 درصد کارآفرین‌ها برای مشاوره درباره کسب‌وکارشان از اینترنت به عنوان مشاور اول کمک می‌گیرند

تحقیقات نشان داده که مردان میانسال از بهترین شانس برای کارآفرین موفق شدن برخوردار هستند

غذا و تجارت محبوبترین حوزه‌های کارآفرینی هستند

دلیل اصلی شکست خوردن کسب و کارهای کارآفرینان نبود بازار است

در آمریکا کارمندان کسب و کارهای کارآفرینانه 45 درصد کل بخش خصوصی را تشکیل می‌دهند

از سال 1977 احتمال شکست کسب و کارهای نوپا 30 درصد کم شده است

زنان رنگین‌پوست 64 درصد کارآفرینان زن را تشکیل می‌دهند

68 درصد کسب و کارهای خرد به شدت مقروض هستند

60 درصد کسب و کارهای خرد که حقوقی به کارمندان نمی‌دهند، کسب‌وکارهای خانگی هستند.

منبع: smallbizgenius.net
51 views05:27
باز کردن / نظر دهید
2020-01-13 21:50:00 نکته‌هایی برای پیشرفت شغلی که کسی به شما نمیگه!

همه‌ی ما به دنبال پیشرفت شغلی بیشتر هستیم. نکته‌ هایی هست که معمولا کسی به شما نمیگه

اما این ۷ نکته‌ باعث میشه دیدگاهتون نسبت به انتخاب شغل و زندگی کاری کاملا تغییر کنه:

۷. نیازمندی‌های هر شغل قابل مذاکره‌اس

شاید اینجور آدمها رو زیاد دیده باشید که موقع پرداخت قیمت یه محصول با فروشنده سر قیمت صحبت میکنن و تخفیف میخوان. شاید باورش سخت باشه ولی تو اکثر موارد جواب میده. نواح کاگان (کارآفرین امریکایی) به این روش میگه “چالش قهوه”. بطور خلاصه اینجوریه که شما میرید تو یه کافه و موقع پرداخت تخفیف میخواید؛ اگه هم صندوق بپرسه چرا؟ شما میگید یه کاری بکنید مشتری بشیم. در اکثر موارد هم تخفیف رو میگیرید

این مورد تو فرصت‌های شغلی هم جواب میده. اگه یه فرصت شغلی مهارت‌هایی رو میخواد که شما ندارید، این نباید باعث ناامیدی شما بشه. بهشون ثابت کنید که شما میتونید ارزشمند باشید

۶. رئیس رو انتخاب کنید، نه شرکت

بعضی از مردم فکر میکنن که فقط باید تو شرکت‌های بزرگ کار کنن. ولی این درست نیست. داشتن یه مربی و راهنما کلید واقعی این قضیه‌س. همیشه یادتون باشه که در یک فرصت شغلی فقط مساله حقوق یا محیط کار نیست. موردی که بعد از یه مدت خودش رو نشون میده پیشرفت شغلیه. اینکه شما بتونید تو شغلتون پیشرفت داشته باشید علاوه بر دو مساله حقوق و محیط کار، همه به رئیس و مدیرتون بستگی داره.

۵. از پرداخت کم در ازای یادگیری نترسید

استنلی دراکن‌میلر (سرمایه‌گذار اهل پنسیلوانیا) میگه اگه شما تو حرفه خودتون تازه کار هستید و به شما یه انتخاب بین یه مربی خوب و پرداخت بیشتر میدن، همیشه مربی رو انتخاب کنید و هرگز این مربی رو قبل اینکه ازش چیزی یاد بگیرید، رها نکنید.

همیشه آدمای با تجربه میگن که بزرگترین اشتباه جوان ها بی صبر بودن اونهاست. جوان ها همیشه به فکر شرایط کوتاه مدت مثه کار کردن تو شرکت های بزرگ بجای اهداف بلند مدت هستن. پس از این نترسید که امروز یه گام به عقب بردارید و فردا ۲ گام به جلو

۴. چیزی که شما رو به مرحله ۱ برده به مرحله ۲ نمیبره

در شروع حرفه‌تون،مهارتهایی که دارید بیشتر از همه اهمیت داره. معمولا شما رو تست میکنن که چقدر اکسل و ورد بلدید یا میتونید طراحی کنید.

اما هرچقدر که زمان بگذره اون مهارت‌های تخصصی اهمیتشون رو از دست میدن و کم کم اینکه چقدر با بقیه افراد چقدر تعامل دارید اهمیت پیدا میکنه. شما باید بدونید که چطور با بقیه همکاری کنید، چطور فراتر از نقشتون تاثیر گذار و ارزشمند باشید، بدونید که شرکت چی نیاز داره و در جهت اهداف شرکت گام بردارید، حتی اگه بهتون نگن.


۳. آموزش واقعی بعد از تحصیلات دانشگاه شروع میشه

تصورات تعداد زیادی از مردم اینه که بعد از تموم کردن مدارس و دانشگاه، یاد گرفتن و مطالعه تموم میشه. در حقیقت هرچیزی که شما تو کلاس درس یاد میگیرید تو دنیای واقعی خیلی بی ارزشه. اکثر افراد موفق معمولا در طول هفته یه کتاب میخونن. اونا به پادکست ها گوش میدن و به کنفرانس ها میرن. نتیج تحقیقات بقیه و میخونن و با آدمایی که کارهای بزرگ انجام میدن، صحبت میکنن. اینجوری اونا نقاط به ظاهر بی ربط رو به هم وصل میکنن و از اونا برای به وجود آوردن فرصت های جدید استفاده میکنن.

۲. همیشه خودتون رو آشکار کنید

گری واینرچاک (کارآفرین اهل بلاروس) میگه آشکار سازی، قدرت نفوذه

منظور از آشکار سازی، در دید عموم قرار گرفتنه. وقتی یه کار حرفه‌ای انجام میدید سعی کنید در موردش تو فضای مجازی بنویسید و به افراد دیگه کمک کنید. آشکار سازی خودتون به شما اعتبار می بخشه. هرچقدر مخاطبین بیشتری پیدا کنید، مردم بیشتر شما رو جدی میگیرن.

۱. برنده‌ هیچ وقت از در جلویی وارد نمیشه

الکس باناین (سرمایه‌گذار) میگه
همه کسب و کارها و روش های زندگی مثه کلوب شبانه‌ست و همیشه ۳ راه برای ورود بهش وجود داره
درب جلویی که ۹۹٪ مردم تو صف منتظرن تا وارد بشن
درب دومی هم وجود داره که افراد معروف و پولدارها از اونور میان

ولی همیشه همیشه یه راه سومی هم هست. اینکه از پنجره بیاید تو، یا از دیوار برید بالا، از آشپزخونه بیاید، یا از راه کارگرا وارد بشین، یه در رو هزار بار بزنید تا بازش کنن

جواب این سوالات که «چطور بیل گیتس اولین محصول نرم افزاریش رو فروخت» یا «چطور اسپیلبرگ جوون ترین کارگردان هالیوود شد» اینه که همشون از درب سوم وارد شدن

در مثال بالا منظورالکس باناین این نیست که دزدکی وارد ساختمون بشیم، اون میگه که همیشه یه راه سومی وجود داره که متفاوته. این ماییم که باید اون راه رو پیدا کنیم و اینجوریه که موفق میشیم.

هیچکس با روشی که بقیه به موفقیت رسیدن به موفقیت نمیرسه و همه فرصتهای متفاوتی دارن و این کاملا به ما بستگی داره که چطور از این فرصت ها استفاده کنیم.
48 views18:50
باز کردن / نظر دهید
2019-12-29 14:54:51 سه ویژگی که در نقش مدیرعامل باید با آن‌ها خداحافظی کنید

درست است که شما همیشه نمی‌توانید فاکتورهایی که موفقیت کسب‌وکارتان را تضمین می‌کند، تعیین کنید اما در عوض شما بر ویژگی‌های رهبری خودتان کنترل دارید و می‌توانید ویژگی‌های منفی و مخرب را اصلاح کنید. احتمالاً همین عامل همه تفاوت‌ها را ایجاد می‌کند. با داشتن ویژگی‌های مناسب رهبری، قادر خواهید بود برای افزایش روحیه کارکنان و پیدا کردن راه‌هایی برای افزایش بهره‌وری فکری بکنید. صفات زیر آن دسته از ویژگی‌هایی است که با کنترل بر انها می‌توانید به مدیرعامل و رهبر بهتری تبدیل شوید:

۱. برای غلبه بر غرورتان کاری کنید

متأسفانه پس از رسیدن به اهداف و تبدیل شدن به مدیرعامل ، شانس ابتلا به غرور کاذب بسیار زیاد است. شما ممکن است به این باور نادرست دچار شوید که دیگر نیازی به جستجوی فرصت‌های یادگیری و رشد ندارید. به همین ترتیب از تمام کسانی که ادراک و نظرات شما را به چالش می‌کشند، دور می‌شوید و خود را با عده‌ای “بله‌قربان‌گو” محاصره می‌کنید. غرور خود را کنار بگذارید و بگذارید افراد تیم اظهارنظر کنند. این ورودی‌ها نه تنها به شما در دریافت ایده‌های جدید کمک می‌کند بلکه انگیزه بیشتری هم به کارکنان شما ارائه می‌دهد.

۲. احتیاط افراطی را کنار بگذارید

در نگاه اول، رفتار محتاطانه ممکن است ویژگی منفی به نظر نرسد – اما همان‌طور که دین استمولیس در نشریه کسب‌وکار هاروارد اشاره کرده است این موضوع به ندرت یک خصیصه مطلوب در مدیران عامل به حساب می‌آید. در صدر لیست ویژگی‌های مدیران مطلوب باید توانایی درک خطرات مؤثر و مناسب و توانایی تخصیص فرصت در موقعیت‌های مبهم قرار گرفته باشد. این موضوع به ویژه هنگامی که اقدام ” درست” کاملاً روشن و شفاف نیست، اهمیت بیشتری می‌یابد. بسیاری از بزرگ‌ترین نوآوری‌ها و موفقیت‌های دنیای کسب‌وکار و سایر حوزه‌ها، نتیجه یک ریسک محاسبه شده است.

۳. دست از تمرکز صرف بر سودآوری بردارید

بله، طبیعی است که در مقام مدیرعامل، ترازنامه و شرایط مالی شرکت برایتان مهم باشد. این موضوع زمانی اهمیت دو چندان می‌یابد که باید خود را به سرمایه‌گذاران یا اعضای هیئت‌مدیره معرفی کنید.. اما، این موضوع نباید موجب شود سودآوری بر نیاز مشتری اولویت پیدا کند. تمرکز وسیع بر سود به ندرت پایان خوبی خواهد داشت. اگر شما سعی کنید که به پیشنهادات مشتریان کمتر توجه کرده یا از مواد ارزان‌تر برای تولید محصولات خود استفاده کنید، مخاطبان هدف متوجه خواهند شد. بدبختی بسیاری از شرکت‌ها نتیجه مستقیم تعقیب سود، به‌جای توجه به منافع مشتری است.
55 views11:54
باز کردن / نظر دهید
2019-12-25 14:08:29 دلایل قانون شکنی مدیران

آیا قاعده طلایی سنتی را به خاطر دارید که می‌گوید: «با افرادتان همان‌طوری رفتار کنید که دوست دارید آنها با شما آنگونه رفتار کنند.»
بهترین مدیران دنیا این قاعده طلایی را زیر پا می‌گذارند و به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که انتظار ندارند کارمندانشان آنگونه رفتار کنند.
مثلا اگر آنها افرادی رقابتی و عاشق رقابت کردن با دیگران هستند از کارکنانشان توقع ندارند که عاشق رقابت باشند یا اگر دوست دارند در ملأعام مورد تشویق قرار گیرند، اصراری ندارند که افرادشان را هم در برابر دیگران تشویق کنند.

مدیران بزرگ سعی می‌کنند به‌گونه‌ای رفتار کنند که خود کارکنان دوست دارند با آنها رفتار شود.
مدیران بزرگ با این رویکرد در عمل برای کارمندانشان ارزش قائل می‌شوند.
آنها به درستی می‌دانند که هر کارمندی دارای استعدادها، مهارت‌ها، علایق و احساسات منحصربه‌فردی است و نباید با همه آنها به یک شکل رفتار کرد یا اینکه به همان‌گونه‌ای که خودشان دوست دارند با آنها رفتار شود رفتار کنند.

با این همه بعضی از مدیران در مقابل این رویکرد مدیران بزرگ، با این استدلال مقاومت می‌کنند که توجه کامل به نیازهای منحصربه‌فرد هر کارمندی غیرممکن است.
این استدلال تا حدی درست است، اما مدیران بزرگ برای حل این مساله، راه‌حل فوق‌العاده‌ای دارند: پرسیدن!

آنها به‌طور مداوم از کارمندانشان درباره اهداف، دلایل خروج از شغل قبلی‌شان، جنبه‌های مثبت شغل کنونی و توقعات‌شان از مدیران می‌پرسند.
آنها از افرادشان می‌پرسند دوست دارند چطور مورد تقدیر قرار گیرند، چه چیزهایی در ذهن‌شان ماندگار می‌شود، دوست دارند چه رابطه‌ای با مدیرشان داشته باشند و دوست دارند چطور به آنها کمک شود.
آنها از کارکنان و همکاران هر کدام از آنها می‌پرسند که در چه چیزی خوب هستند و در چه چیزی عالی.

آنها پس از جمع‌آوری اطلاعات کافی در این مورد برای هرکدام از افرادشان پرونده‌ای ویژه تشکیل می‌دهند و کاری می‌کنند که هر کدام از افرادشان به بهترین کارکنان شرکت تبدیل شوند.
بدون داشتن این اطلاعات، مدیران مانند افراد نابینا با کارمندانشان برخورد خواهند کرد.

چندسال پیش از میشائیل شوماخر، راننده نامدار آلمانی مسابقات فرمول یک در مورد راز پیروزی‌های پرشمارش پرسیدند و او پاسخی داد که می‌تواند سرلوحه تمام مدیران باشد. او گفت:
«علت اصلی پیروزی‌های من در پیست اتومبیلرانی این است که هر جا که بقیه راننده‌ها پایشان را روی پدال ترمز می‌گذارند و از سرعت خودروشان می‌کاهند من پایم را روی پدال گاز می‌گذارم و بر سرعتم می‌افزایم.»

مدیران موفق نیز کسانی هستند که هرجا که سایر مدیران درجا می‌زنند و دچار تردید می‌شوند با صلابت و اطمینان تصمیم می‌گیرند و به قواعد مرسوم پشت پا می‌زنند.
این چنین است که برخی از مدیران به اسطوره‌هایی تاثیرگذار و رهبرانی مقتدر در دنیای پیچیده و پرچالش کسب‌وکار امروز تبدیل می‌شوند.

منبع : گالوپ
41 views11:08
باز کردن / نظر دهید
2019-12-23 13:13:06 تعهد و مخالفت!
اندی گرو، مدیر عامل اسبق اینتل، مفهومی را در مدیریت به نام "مخالفت و تعهد" نامگذاری کرده است. حالا یعنی چی؟

به عنوان رهبر یک تیم، علاقمند به تیمی یکدست و همدل هستیم یا تیمی پریشان و متفرق؟

من تیم همدل ولی با صداهای مختلف را بیشتر می پسندم

تیمی که در آن هیچ فردی دیگران را از نظر متفاوت و مخالفش محروم نکند. ضمنا ابراز مخالفت به عنوان زیر سوال بردن شخصیت یا فهم دیگران تلقی نشود

در فضای پر از تعارف ما ایرانی ها، و ملاحظات اخلاقی ناشی از دوستی و برادری و ریش سفیدی و ...، ابراز مخالفت یک امر مذموم تلقی می شود. در صورتی که گفته اند: اگر من و تو کاملا مثل هم فکر کنیم، احتمالا یکی مون اضافیه! :)

مخالفت باید در فازهای تصمیم گیری ابراز شود، نه بعد از تصمیم!
بر همین مبنا، اصل مدیریتی "مخالفت و تعهد" یا disagree and commit طور ساده می گوید:
مخالفت کن، اما متعهد (به تصمیم) باش. بیان دیگری از این اصل:

موافقت کن و متعهد باش، یا مخالفت کن و متعهد باش، یا از سر راه برو کنار!
48 views10:13
باز کردن / نظر دهید
2019-12-22 17:51:03 مدیران، همواره زیر ذره‌بین کارکنان

هنگامی که شما به‌عنوان مدیر یا رئیس یک مجموعه‌ کاری منصوب می‌شوید، به‌طور پیوسته زیر ذره‌بین و چشمان تیزبین کارکنان قرار دارید و افراد به تمام صحبت‌ها و حرکات و رفتارهای شما توجه ویژه‌ای دارند.

اینها چیزهایی نیستند که شما در دوران کارمندی خود تجربه کرده باشید، چرا که در دوران کارمندی می‌توان بسیاری کارها را کرد، بسیاری حرف‌ها را زد و بسیاری از رفتارها را از خود بروز داد، بدون اینکه حساسیت چندانی در اطرافیان و همکاران برانگیخت.

اما به محض ارتقای مقام و رسیدن به مدیریت، تمام نگاه‌ها و توجه‌ها به مدیر تازه معطوف می‌شود و تعابیر و تفاسیر متفاوت و گاه متناقضی از رفتارها، گفتارها و کردارهای او شکل می‌گیرد. این توجه‌ها گاه به موضوعاتی مانند لباسی که مدیران می‌پوشند یا ماشینی که سوار می‌شوند نیز تسری می‌یابد و به همین دلیل در دنیای مدیریت به مدیران گفته می‌شود:
«هرچه به زبان آورید ممکن است بعدها علیه شما استفاده شود.»

باب رابین که چند سال قبل، رهبری بانک مشهور گلدمن ساکس را برعهده داشت، برایم تعریف کرد یک بار در حالی که در طبقات دفتر مرکزی بانک قدم می‌زد به یکی از دوستان قدیمی خود که تاجر طلا بود، برخورد کرد و ضمن احوال‌پرسی به شوخی گفت: «من خیلی از طلا خوشم می‌آید» و چند دقیقه بعد از دوست خود خداحافظی کرد.

چند هفته بعد که اتفاقی به بخش ذخایر طلای بانک سر می‌زند درمی‌یابد که میزان خرید شمش طلای بانک گلدمن ساکس در هفته‌های اخیر به شدت افزایش پیدا کرده است. وقتی او علت را پرسید، دانست تعدادی از افراد که مکالمه او را با دوستش شنیده و از علاقه او به طلا باخبر شده بودند، فکر کردند که می‌توانند با افزایش حجم طلاهای خریداری شده توسط بانک نظر مثبت او را جلب کنند. در حالی‌ که گفت‌وگوی باب و دوستش، صرفا یک گفت‌وگوی دوستانه و معمولی بود نه یک دستور کاری.

من هم به یاد می‌آورم وقتی در شرکت اپل کار می‌کردم، زمانی که قرار بود چند اتوبوس ویژه جابه‌جایی کارکنان اپل از کاپرتینو به سانفرانسیسکو تهیه و آماده‌سازی شود، اتفاق جالبی افتاد.
قرار بود مسوولان بخش نقلیه‌ شرکت، رنگ خاصی را برای چرم صندلی‌های این اتوبوس‌ها سفارش دهند، اما فرآیند انتخاب رنگ آن با تاخیر مواجه شد و وقتی من جویای علت این تاخیر شدم فهمیدم فرد مسوول انتخاب رنگ مورد نظر چندبار به پارکینگ شرکت مراجعه کرده بود تا رنگ چرم صندلی ماشین استیو جابز را به‌عنوان رنگ پیشنهادی اعلام کند و این اتفاق در شرایطی افتاد که روح استیو جابز نیز از این قضیه بی‌خبر بود و او به‌طور غیرمستقیم و ناخواسته بر روند انتخاب رنگ چرم اتوبوس‌های شرکت تاثیر گذاشته بود.

این داستان به خوبی نشان می‌دهد که حتی جزئیاتی مانند رنگ چرم صندلی ماشین مدیران هم مورد توجه خاص کارکنان قرار دارد، چه رسد به نحوه صحبت کردن، عادات رفتاری و عملکرد آنها.

راوی: کیم اسکات، نویسنده کتاب Radical Cando
43 views14:51
باز کردن / نظر دهید