2021-03-26 15:24:15
هفت سین
شعری از «نیروانا»
خدا میداند و این روح مجروحم
تمام بودنم از درد مینالد
مچاله میشوم از سوزش روحم
به هر لحظه ز زجر استخوانِ خٌرد بر زخمی قدیمی نعرهام را با فشار بغض میبلعم
تمام این روزها درد است
تمام سالهای پیش،همه تکرار یک درد است
به یاد غنچههای حبس،بدون نور و باران در زمین یائسه، قرچک، رجایی شهر و یک زندان به پهنای همه ایران اوین از درد مینالم
دلم پرمیکشد چون فنچِ بی صاحب مانده زخمی
پر و بال دلم خون است، ز چشمش شعله میبارد
به رقص پنج صبح دار، میگریم
به اعدام قناری، ضجههای دشت لاله در انفرادی
گلوگاه نفس بسته
تجاوز، گنبد کاووس، سراوان، تیر و باروت و شکنجه، سوز آبان، ماهشهر و سال پیشین
نو سرود روز تازه درد نو سالِ حلول انفجار خشم کهنه
قرن تازه، هفت سین سینهام یک سین و تنها سین آن یک واژه و هر واژهاش ختم کلام ما
سرنگونی
سرنگون
سرنگونی
@peeshahang
2.2K views12:24