2021-03-15 22:30:00
سور آخر
شعری از نیروانا
یقین دارم سپیده از نیام تیغه البرز خواهد رست
و بینالود و الوند و دماوند و سهند از مجمر مشت گره کرده به عصیانها
هماهنگ از سرود خلق میغرند
سپهر لاجوردی در شکوه بارش یک ریز میخندد
یقین دارم که آه قلب مادرها
و سوز اشک حسرتها،قبای ظلم ضحاک زمان را در شعله‌هایش باز خواهد سوخت
به نوخند یقین سبز پیروزی
تمام این فلات غمزده لباس شوق، خواهد دوخت
به تو سوگند، شب تیره مبدل میشود با صبح سنگرها
صدای نعره‌های ظلم در آتش و جشن سوری آخر
نوید مژده یار است که میخواند...
نوایش در تکثرهای هجای هزاران من مثال آینه بر آینه تا انتهای هرچه هست و هرچه باید شد پیش میراند
به آهنگ صلابت با طنین کوه میگوید:
اسلحه خلق ما به سینه ظالمان همیشه غرنده باد
@peeshahang
2.1K views19:30
پ
