Get Mystery Box with random crypto!

دکتر سهیل دلشاد، مشاور امور کتیبه‌شناسی و زبانشناسی پایگاه میر | Persepolis Foundation:پایگاه میراث جهانی تخت جمشید

دکتر سهیل دلشاد، مشاور امور کتیبه‌شناسی و زبانشناسی پایگاه میراث جهانی تخت جمشید و عضو مرکز پژوهش‌های کتیبه‌شناسی (دکترای ایرانشناسی از دانشگاه آزاد برلین):

اینکه چرا لوح در دستان کارشناس قرار گرفته و کارشناس آن را در دستان حرکت می‌دهد دقیقاً با عدم اطلاع منتقدین از شیوۀ کار کردن با الواح گلی مرتبط است. متخصصین خط میخی از نخستین سال‌های آشنایی مراکز علمی با خط میخی و الواح گلی همواره به یک روش یعنی در دست گرفتن الواح و بازی کردن با نورهای متفاوت جهت تشخیص نشانه‌های حک شده بر روی سطوح الواح کار کرده‌اند. یک لوح از زمان ورود به یک مجموعه تا تازه‌ترین پژوهش ممکن است در دستان 20 تا 30 پژوهشگر مختلف قرار گرفته باشد. الواحی که برای آموزش دانشجویان در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرند حتی بیشتر از الواح دیگر دست به دست می‌شوند. آیا در این روند آسیبی متوجه الواح است؟ بله! آیا با توجه به این آسیب‌های احتمالی باید کار لوح‌خوانی را تعطیل نمود؟ به هیچ وجه!

روش‌های جایگزینی برای کمتر در معرض خطر قرار دادن الواح وجود دارد مانند تصویربرداری RTI با گنبد نوری و اسکن‌های سه بعدی. هرچند که در روند تهیۀ همین تصاویر نیز ممکن است الواح آسیب ببینند! به هر روی این امکانات پیشرفته هم در مرحلۀ تهیه تصاویر و هم در هنگام استفاده نیاز به زیرساخت‌هایی دارد که کمتر مجموعۀ معتبری در دنیا از آن برخوردار است. حتی با وجود این دسته از امکانات پژوهشگران نیاز دارند به دفعات به اصل لوح مراجعه کنند و آن‌ها را «در دست» بگیرند. ضمن اینکه دانشجویان و کارآموزان نیز باید کار کردن با اصل لوح را به صورت عملی و نه مجازی فرا بگیرند. بنده دستکم در دو مجموعۀ بزرگ حاوی الواح و کتیبه‌های میخی در آلمان کارآموزی و کسب دانش نموده‌ام و در هر دو مجموعه خود شاهد بوده‌ام که تعداد زیادی از الواح حتی با قدمت بیش از الواح بایگانی باروی تخت جمشید (مانند الواح خط میخی آغازین مربوط به 5300 سال پیش) به دفعات توسط دانشجویان مقاطع کارشناسی و ارشد که تاکنون با الواح میخی کار نکرده بودند دست به دست می‌شدند. ولی این بی‌تجربگی و خامی دانشجویان و کارآموزان عاملی برای ممانعت مسئولین موزه و اساتید از دسترسی به الواح و بررسی آن‌ها با دستان و دست به دست کردنشان نمی‌شد. پر واضح است که اگر منتقدین از این موارد اطلاعی می‌داشتند به آن صورت مطالب را احساسی و هیجانی نمی‌نوشتند. ضمن اینکه تصاویر گویای همه چیز است. یک مقایسه بسیار ساده بین نحوۀ در دست گرفتن و کار با الواح بارو توسط بنده و نحوۀ کار با الواح توسط دیگر پژوهشگران و دانشجویان نشان می‌دهد که آیا بنده در هنگام کار با این الواح جانب احتیاط را رعایت کرده‌ام یا خیر. 

همچنین به نظر می‌رسد منتقدین بر این امر واقف نیستند که مطالعات خط میخی حوزه‌ای تخصصی است. مطالعات مرتبط با خط میخی یک حوزۀ عمومی نیست که هر کسی با هر دانش و تخصص و گرایشی بتواند از همۀ جنبه‌های آن اطلاع داشته باشد و بالاتر از آن به مسائل به شکل انتقادی ورود کند. 

ورود انتقادی یک باستانشناس یا مرمتگر یا هر پژوهشگر دیگری بدون تجربۀ کار مستقیم با الواح به مسئلۀ خوانش الواح و شیوۀ کار کردن با این مواد نوشتاری مانند این است که بندۀ غیرمتخصص در باستانشناسی یا مرمت نسبت به شیوۀ کاوش یک باستانشناس یا مرمت یک مرمتگر نقدی تخصصی وارد نمایم. بدتر از آن اینکه نقد را با اطلاعات اشتباه و واژگان تحقیرآمیز آراسته نموده و در راه‌اندازی یک موج خبری در رابطه با چیزی که تخصصش را ندارم مشارکت فعال داشته باشم.

اینکه افرادی از سر دلسوزی مطالبی را در نقد شیوۀ کار بنده با الواح بگویند بسیار خوب است. ولی اینکه ‌بدون اطلاعات کافی، تخصص لازم و تجربۀ مناسب در کار با الواح مطالبی را در جهت تخریب فعالیت حرفه‌ای بنده بیان بفرمایند ابداً قابل پذیرش نیست. بقیه موارد مطرح شده در این دو سری نقد به صورت جزء به جزء قابل پاسخ دادن هستند ولی گمان می‌کنم مطالب اصلی مطرح شده است و نیازی به گرفتن وقت بیشتری از مخاطبین پیگیر این مسئله نیست. 

@persepolis_world_heritage_site