Get Mystery Box with random crypto!

‍ #لوکیوس_سنکا Lucius Annaeus Seneca  (c. 4 BC – AD 65) ل | فلسفه و ادبیات

‍ #لوکیوس_سنکا

Lucius Annaeus Seneca
 (c. 4 BC – AD 65)

لوکیوس سِنِکا, معروف به سنکای جوان (متولد ۴ قبل از میلاد و درگذشته ی ۶۵ بعد از میلاد) اهل رم، فیلسوف رواقی، سیاستمدار،  نمایشنامه نویس، معلم و مشاور  نرون بود. او مجبور شد به اتهام همدستی در توطئه قتل امپراتور  خودکشی کند، پدر وی سنکای بزرگ نام داشت.

از سنکا ۹ نمایشنامه تراژدی و یک کمدی به جا مانده‌است:
هرکول دیوانه – زنان تروا – زنان فینیقی – مدیا – فدرا – اودیپوس (اودیپ) – توئستس – آگامنون و هرکول در اوتا

سنکا نیز همچون نویسندگان هم عصر خود به شدت تحت تأثیر هنر و ادبیات یونان بود.

او معتقد بود که طبیعت معیاری است که انسان باید هماهنگ با آن زندگی کند و اصل برابری انسانها را قبول داشت.

سنکا (نقل قول):
انسان تکلیفی اخلاقی دارد، امّا این تکلیفی است در قبال جامعه بزرگ بشری نه صرفاً در قبال شهروندان کشور خود. دولت بازتاب طبیعت شر انسان است.

و این تفکر رواقی در آثارش بخصوص زنان تراخیس بخوبی مشهود است.

سنکا در سال ۴ قبل از میلاد در کوردوبا واقع در اسپانیا در یک خانواده اکوئستر (سفیران) متولد شد. در جوانی به رم رفت ودر آنجا مطالعات فلسفی زیادی با استادانش آتالوس و فابیانوس انجام داد. به دلیل توان بالایی که در عرصه سخن سنجی و فن خطابه داشت، به سنا راه یافت و در آنجا در مدت حکومت کالیگولا از مقام و منزلت بالایی برخوردار شد.

اما در سال ۲۱ پس از میلاد به خاطر محکومیت پرنسس جولیا لیویلاس، خواهر کالیگالونوس که به دلیل حسادت مسالینا متهم شده بود، از پست خود برکنار و به کورسنا تبعید شد و تنها در سال ۲۹ میلادی و پس از ۸ سال تبعید، مورد عفو آگریپینا، امپراتوریس جدید توانست به رم بازگردد و به سفارش امپراتور کلاودیوس در نقش معلم نرون جوان مشغول بکار شود و به تعلیم و تعلم امپراتور آینده اهتمام ورزد. در اکتبر ۵۴ میلادی، کلاودیوس (عموی کالیگولانوس) با دسیسه امپراتوریس آگرپینا به طرز مشکوکی مرد و به این ترتیب نرون بر تخت سلطنت نشست. پس از مرگ کلاودیوس، سنکا بیشتر مورد علاقه نرون قرار گرفت و به عنوان مشاور او معرفی شد. بطوری که در حقیقت اداره کننده سیاست امپراتوری، سنکا بود و به مدت ۷ سال تمام وظایف نرون را انجام می‌داد یا سازماندهی می‌کرد. مورخان از این تاریخ به عنوان بهترین دوره حکومت نرون یاد می‌کنند. اما نرون برای تشکیل یکحکومت استبدادی نقشه‌هایی در سر می‌پروراند که این نقشه‌ها را پس از فتح بریتانیک اجرا کرد. سنکا نیز پس از این فتح که همزمان با مرگ دوستش «آفرانیوس بورو» شد، در سال ۶۲ فکر کرد که از عالم سیاست خارج شود و به زندگی شخصی خود با خط مشی میانه‌روی و حفظ تعادل بپردازد. اما سرنوشت به نحو دیگری رقم خورده بود، بطوری که در سال ۶۵ دسیسه‌ای برضد نرون برملا شد که از سوی رئیس اربابان رم، کالپورنیوس پیزو، طراحی شده بود. افشای این دسیسه شخصیت‌های عادی، نظامی و دولتی را در مظان اتهام قرار داد. نرون با لذت، اتهام استاد و مشاور خود را پذیرفت و به این ترتیب سنکا از شاگرد خود حکم مرگ دریافت کرد. سنکا در واپسین روزهای زندگی خود در سال ۶۵ میلادی سعی کرد در مقابل استبداد نرون ایستادگی کند و بدون ترس از مرگ حتی اعلام کرد که از تمام روزهای زندگی اش لذت برده‌است و بنابراین واهمه‌ای از مرگ ندارد.

#سنکا در آثار خود آشکارا مبانی اعتقادی فلسفه رواقی را گسترش می‌دهد و خود یکی از تأثیرگذارترین متفکران رواقی‌گری بود. فلسفه رواقی رایج‌ترین و پرنفوذترین فلسفه دوران یونانی مآبی بوده‌است. این فلسفه بیش از فلسفه اپیکور در زمان خود بر عرصه اندیشه سیاسی تأثیر گذاشته‌است. فلسفه رواقی را یک اندیشمند فنیقی به نام #زنون در آتن بنیان گذاشت. رواقیان نظریهٔ #هراکلیتوس دربارهٔ «لوکوس» را پایهٔ جهان بینی خود قرار دادند. «لوگوس» در فلسفه رواقی به طبیعت یا تقدیری تعبیر شد که به مثابهٔ قانونی ازلی و ابدی بر کل عالم و فساد حاکم است. لوگوس در واقع روح مادی عامل و شامل عالم به حساب آمد. وجوه متخلف اندیشه رواقی، از جمله فلسفه اخلاق و نظریهٔ جهان‌وطنی رواقیان نیز از این جهان بینی استخراج می‌شد. اندیشه بزرگ برادری جهانی از آموزه‌های مهم فلسفه رواقی است. فلسفه رواقی که گاهی از آن به عنوان یک مذهب یاد می‌شود در میانه راه بین فلسفهٔ کلاسیک یونان و دین مسیح است. مکتب رواقی یا مذهب رواقی راه را برای پیدایش تفکر جدیدی در تاریخ که به عنوان مسیحیت شناخته می‌شود باز کرد. به این ترتیب تفکر رواقی نقش نقاله رااز فلسفه کلاسیک یونان به تفکر مسیحیت ایفا کرده‌است.

l عضو شوید l
@Philosophers2