Get Mystery Box with random crypto!

‍ دکتر سرگلزایی: همانند سازی (identification) 'آلبرت بان | فلسفه

‍ دکتر سرگلزایی:

همانند سازی (identification)

"آلبرت باندورا" تأکید زیادی روی "نقش اجتماعی" داشت. به عقیده ی او، ما با انتخاب فرد یا گروه "مرجع"، رفتار آن فرد یا گروه را تقلید می کنیم. بر این مبنا حداقل برخی از موارد رابطه خارج زناشویی به فرآیند همانند سازی مربوط است.
فردی که شیفته پدر بزرگ موفق و مقتدر خود است، بسیار محتمل است که همانند پدر بزرگ سرفه کند، تسبیح به دست گیرد و علاوه بر همسرش چند زن صیغه ای نیز داشته باشد.
گاهی همانند سازی با قهرمان رمان ها و فیلم های سینمایی و سریال ها صورت می گیرد. بنابر این "رسانه ها" علی الخصوص رسانه های تصویری قدرت این را دارند که فراوانی یک رفتار را افزایش یا کاهش دهند.
آن طور که "ویلیام گلدن" در رمان "خاطرات یک گیشا" نشان می دهد در ژاپن ابتدای قرن بیستم، مردان موفق و عالیرتبه اجتماع علاوه بر همسر، دارای یک "گیشا" (معشوقه) بودند و این سنت چنان نهادینه شده بود که اساسأ مدارسی برای تربیت "گیشا" وجود داشت.

روابط خارج زناشویی از دیدگاه معنوی (spiritual) :

اصطلاح معنوی (spiritual) از جمله کلماتی است که هنوز تعریف مورد توافقی از آن وجود ندارد. برخی معنویت (spirituality) را معادل اخلاقی بودن تعریف می کنند و برخی آن را معادل مذهبی بودن فرض می کنند.
گروهی داشتن تجارب غیر عادی هوشیاری را معادل معنویت می گیرند و برخی فرآیند تفرد (individuation) یونگی را مرحله "خودشکوفایی"

مازلو را معادل معنویت فرض می کنند. اما تعریف نگارنده از معنویت یک تعریف "فرافردی" (transpersonal) است. بدین معنا که معنویت اتفاقی نیست که در فرد رخ دهد، یعنی ما فرد معنوی نداریم بلکه معنویت یک اتفاق گروهی است. یعنی ما می توانیم "گروه معنوی" داشته باشیم.
این رخداد مشابه آنچه در "فریدالدین عطار نیشابوری" در "منطق الطیر" توصیف می کند اتفاقی است که در آن "فردیت" افراد در یک جمع "ذوب" شود. این اتفاق گاهی در برخی گروه های خودیاری 12 گام قابل رویت است. بنابراین به جای "فردمعنوی"، "رابطه معنوی" می نشیند، رابطه ای که در آن "فردیت" فرد ذوب رابطه می شود و بعد، از آن "جمعیت"، یک "فردیت" جدید زاده می شود.
رابطه ی یک مرد و زن در صورتی می تواند "معنوی" باشد که در این رابطه مرد، بتواند زن درون خود (آنیما) را کشف کند و زن، بتواند مرد درون خود (آنیموس) را کشف کند. سپس این رابطه پایان می پذیرد در حالی که هر دو نفر دگرگون و مستجیل شده اند.
یونگ با چنین نگاهی رابطه درمانی را در روانکاوی یک رابطه معنوی می داند. در این رابطه درمانگر و درمانجو ذوب می شوند، فردیت و هویت و ارزش های فردی خود را می بازند و در پایان رابطه هر یک با هویتی جدید از نو زاده می شوند و به راه خود می روند.
"جستجوی رابطه معنوی" می تواند یکی از دلایل رابطه خارج زناشویی باشد. ازدواج بر مبنای دلایل زیستی (جذابیت جنسی) یا روانی (طرحواره های همسر مناسب) یا اجتماعی (همگن بودن از نظر طبقه اجتماعی یا همانند سازی با الگوهای اجتماعی) صورت گرفته و از این سه نظر موفق است اما به ناگاه یکی یا هر دو نفر از زوجین دچار یک "درد زایمانی" می شوند؛ "من جدیدی" برای متولد شدن فشار می آورد.
در واقع این مرحله از زندگی که "بحران میانسالی" (midlife crisis) نامیده می شود، یک "بحران هویتی دوم" است که از نظر یونگ در این مرحله فرد باید با اجزاء پنهان شده، سرکوب شده و یا کشف نشده خود به انسجام برسد (integrity) و نتیجه آن یک "تغییر هویت" است.
این اتفاق هرگز در درون فرد به نتیجه نمی رسد مگر این که فرد "روابطی معنوی" را در بیرون تجربه کند. رابطه ای مریدانه منجر به کشف "راهنمای درون" (guru) می شود و نبرد با دشمنی در بیرون، منجر به کشف "سایه" (shadow) می شود و رابطه ای عاشقانه با یک غیر همجنس منجر به کشف "روح" (anima/animus) می گردد.
این مسیر البته با گذرگاه های باریک و مغاک های عمیق همراه است که شرح و بحث آنها از حوصله این مقاله خارج است و علاقه مندان می توانند با مطالعه مباحث "تورم روانی" و "روان توده ای" (mass psyche) در کتاب های سمینار یونگ درباره زرتشت و نیچه" ترجمه دکتر سپیده حبیب و "یونگ و سیاست" نوشته ولادیمیر اوداینیک با این مفاهیم آشنا شوند.

#محمد_رضا_سرگلزایی
مقاله، نگاهی به موضوع روابط خارج زناشویی

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3