Get Mystery Box with random crypto!

شکل گیری اراده در کودکی اراده انسان، همواره با یک نه، آغاز می | فلسفه

شکل گیری اراده در کودکی

اراده انسان، همواره با یک نه، آغاز می شود، ما باید در برابر محیط بایستیم و بتوانیم نه بگوییم. این لازمه خودآگاهی است، به همین دلیل اگر کودک به پدر و مادر خود “نه” می گوید، مخالفت با والدین نیست، بلکه اعتراضی است به دنیایی که او نساخته و نیز تلاشی است برای دوباره شکل دادن به دنیا.

اراده کردن به این معنا، همواره با ایستادن در برابر چیزی آغاز می شود. هرچند ایستادگی کودک در برابر مادر با اضطراب و احساس گناه همراه است، ولی کودک برای رشد و تکامل خود چاره ای جز پیمودن این مسیر ندارد. خطر در تعبیر منفی والدین از این مرحله تکاملی کودک است، که با واکنش خشم نسبت به “نه” کودک نشان داده می شود، در واقع والدین با این کار اراده کودک خود را سرکوب می کنند.

#اتورنک سه مرحله تکاملی برای اراده قائل شد:

اراده منفی(متضاد) : 

مقابله با اراده دیگران است

اراده مثبت :

 اراده انچه باید اراده کند

اراده خلاق یا آفریننده :

 اراده آنچه می خواهد اراده کند.

هدف از تربیت کودک تبدیل دو مرحله اول به اراده آفریننده است. به عقیده رنک خطای اصلی در تربیت کودک، سرکوب زندگی تکانه ای و اراده اولیه(اراده منفی) است. رنک رابطه والد-کودک و همینطور رابطه درمانی را ستیز میان اراده ها می دید و می گفت اراده منفی را نباید سرکوب کرد بلکه باید آن را به گونه ای پذیرفت که به اراده مثبت و یا آفریننده تبدیل شود.

اگر والدین به کودکان بیاموزند بیان آزاد همه تکانه ها نامطلوب است و اراده منفی از اساس بد هست، دو پیامد منفی خواهد داشت:

سرکوب تمامی زندگی عاطفی کودک

اراده رشد نایافته زیر بار احساس گناه

در نتیجه کودک به بالغی تبدیل می شود که عواطفش را سرکوب می کند و هر کار ارادی را زننده و ممنوع به شمار می آورد.

اتو رنک بیماری ها را بر اساس میزان تکامل اراده طبقه بندی کرد؛ او سه تیپ شخصیتی عمده تعریف کرد :

شخصیت خلاق : به عواطفش دسترسی دارد و هر انچه را که بخواهد، اراده می کند

شخصیت عصبی : اراده در هم تنیده با احساس گناه و زندگی عاطفی مهار شده دارد

شخصیت جامعه ستیز : که اراده سرکوب شده دارد و تکانه ها بر او غالبند

اتو رنک معتقد بود که هم #فروید و هم #آدلر اراده را کشته و نابود کرده اند.

#فروید اراده را به تکاپوی جنسی پالایش شده تعبیر می کرد و آدلر آن را میل جبرانی کودک برای تعدیل احساس حقارت و خودکم بینی اش می دید.

هدف درمان عصبیت این است که فرد بیاموزد بدون احساس گناه، اراده کند. پس آغاز درمان چیزی نیست مگر شروع دوئلی بزرگ میان دو اراده، یعنی بیمار درگیر تعارض اراده منفی با درمانگر و همزمان آرزوی تسلیم شدن در برابر او را دارد. در درمان این دو اراده رو در روی هم می ایستند.

اتو رنک عقیده داشت روش فرویدی بجای تقویت اراده، آن را ضعیف می کند. عملکرد اساسی روانکاوی در جهت تضعیف اراده است. اصل تداعی آزاد در روانکاوی بطور مشخص همان میزان کم اراده را که عصبیت شما هنوز ضایعش نکرده، از بین می برد و هدایت شما را به ناخوداگاه می سپارد. بیمار در طول درمان، رو در روی انچه درمانگر اراده می کند می ایستد. فروید این رویارویی را مقاومت خواند و ان را مانعی بر سر راه درمان دانست و تدابیری مثل صبوری، راهنمایی و تعبیر برای غلبه بر آن را پیشنهاد کرد.

این دید نسبت به مقاومت از دید رنک اشتباه است. او معتقد بود اعتراض بیمار، تظاهر مهمی از اراده منفی است و نباید از میان برداشته شود، بلکه برعکس باید حمایت شود و به اراده آفریننده تبدیل شود. وظیفه درمانگر این است که بجای شکستن اراده بیمار، آن را تقویت کند. اگر درمانگر بیمار را به کار صحیح وادارد، اراده بیمار مقاومت می کند و درمان با شکست مواجه می شود.

یکی از موقعیت هایی که اراده بیمار و درمانگر قطعا در ان تصادم پیدا می کند، پایان درمان است. بعضی بیماران تصمیم می گیرند درمان را ناگهانی خاتمه دهند، گروه دیگر از خاتمه درمان سر باز می زنند و اگر لازم باشد به علائمشان متوسل می شوند تا در برابر کوشش درمانگر برای به نتیجه رساندن درمان مقاومت کنند. این تصادم میان اراده ها را، رنک حاوی توان بالقوه درمانی می دید، که بدبختانه پس از پایان درمان رخ می نماید. لذا برای اینکه این تعارض را به نقطه میانی عرصه درمان منتقل کند با تعیین محدودیت زمانی دقیق، این مهم را در همان شروع درمان تحقق می بخشید. تعیین زمان خاتمه درمان مرحله نهایی درمان را به ابتدای آن منتقل می کند.

#اروین_یالوم
#روان_درمانی_اگزیستانسیالیسم

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3.