#لایب_نیتس گوتفرید ویلهلم لایبنیتس در سال ۱۶۴۶ در دورهای | فلسفه
#لایب_نیتس
گوتفرید ویلهلم لایبنیتس در سال ۱۶۴۶ در دورهای که جهان پر از آشفتگی و نابسامانی بود به دنیا آمد. جنگهای سی ساله که از ۱۶۱۸ آغاز شد جمعیت آلمان را به نصف رسانده بود. پدر لایبنیتس استاد فلسفه دانشگاه لایپزیش بود و هرچند فرصت چندانی برای شناخت فرزند خود نداشت (وقتی او مُرد لایبنیتس شش سالش بود) فرصت کافی داشت که هوش پیشرس پسرش را تشخیص دهد و به آن ببالد. لایبنیتس و خواهرش نزد مادر مهربانشان بزرگ شدند و بیشتر دوران کودکی خود را صرف مطالعهی کتابهای کتابخانه پدرش و در کنار آن تقویت زبانهای لاتین و یونانی کرد. لایبنیتس در پانزده سالگی در دانشگاه لایپزیش ثبت نام کرد. دو سال بیشتر نگذشته بود که رسالهای در باب متافیزیک نوشت؛ سه سال بعد اثری کوتاه در باب رياضيات منتشر کرد؛ بلافاصله پس از آن نیز موفق به اخذ دکتری در فلسفهی حقوق شد. لایبنیتس تلاشهای فکری خود را برای باقی عمرش به همین سه زمینه یعنی متافیزیک، ریاضیات و عدالت معطوف کرد. در دل جهانی که فلسفهی او توصیف میکند، متافیزیکی عمیق، هماهنگیِ ریاضیوار و تضمینی از قطعی بودنِ عدل الهی به چشم میخورد. به طور خلاصه میتوان گفت جهان مد نظر او دارای تمام چیزهایی بود که آلمان جنگزده فاقد آن بود.
در بیست سالگی به او پیشنهاد استادی در دانشگاه آلتدورف را دادند که رد کرد و در عوض تصمیم گرفت سهم بیشتری در جهان سیاسی ناپایدار اطراف خود داشته باشد. بیتردید او برنامه داشت دیدگاه فلسفی خود را عمیقتر و مفصلتر کند و این دانش را با حاکمان جهان به اشتراک بگذارد تا با هم بتوانند حکومتی عادل و عقلانیتر بسازند. به همین دلیل، عمر خود را صرف خدمت به اعضای خاندان سلطنتی کرد، یعنی بیش از همه دوکها و کُنتها و از جمله شماری از افرادی که در آینده پادشاه و ملکه میشدند؛ اما این افراد بیشتر درخواست خدمات پیش پا افتاده (مثل ترسیم شجره سلطنتی) از او داشتند و از اینکه لایبنیتس بیشتر وقت خود را به پروژههای عظیمتر اختصاص میداد، بر میآشفتند. آنها علاقه چندانی به برنامههای سیاسی و آرمانشهریِ لایبنیتس نداشتند و به دیدگاههای درخشان او در زمینهی ریاضیات و متافیزیک هیچ اعتنایی نمیکردند. به این ترتیب بخش اعظمی از زندگی لایبنیتس به دنبال کردن یک به یک این حامیان سلطنتی گذشت، به امید اینکه بتواند یک نفر پیدا کند که کاملا متوجه رسالت و برنامهی او بشود و آن را ارج نهد و پشتیبانی کند. ولی هیچ وقت چنین شخصی را نیافت. زندگی او داستان غمانگیز فردی با استعداد است که آماده بود تمام تلاشهای فکری خود را وقف بهتر کردن جهان کند، اما در این مسیر همه او را رد کردند و نادیده گرفتند. در سال ۱۷۱۶، هنگام مرگش، تقریبا مردی از یاد رفته بود و قبر او تا ۵۰ سال هیچ نشانی نداشت.
#درآمدی_به_عقلگرایی - جهان مونادهای #لایب_نیتس #چارلی_هیونمن