Get Mystery Box with random crypto!

‍ تعریف‌ ستم از دیدگاه #ارسطو ستم چیست؟ تعریف ستم از دیدگ | فلسفه

‍ تعریف‌ ستم از دیدگاه #ارسطو


ستم چیست؟

تعریف ستم از دیدگاه ارسطو چیست؟ چرا مردم ستم میکنند؟ حالات روحی حاکم بر کسانی که ستم به آنها روا داشته می شود چیست؟ دراین مقاله به سوالات پاسخ داده شده است.

برای تعریف ستم و بررسی همه جانیه آن باید به چند سوال پاسخ بدهیم: نخست انگیزه‌های کسانی که مرتکب ستم می‌شوند از چه نوع است و شمار آنها چند است، دوم اینکه حالات روحی این کسان چگونه است، سوم اینکه کسانی که ستم به آنها روا داشته می‌شود از چه سنخ مردمان‌اند و حالات روحی آنها کدام است.

1 : تعریف ستم و علتهای آن

در تعریف ستم می‌توان گفت: ستم زیان رساندن به دیگری به طوع و رغبت همراه با تخلف از قانون است. قانون یا خاص است یا عام. ارسطو قانون نوشته ای را که، بر شهری حاکم است، قانون خاص می نامد و مجموعه اصول نانوشته ای را که از وفاق عمومی حاصل شده است قانون عام. «به طوع و رغبت» عمل کردن یعنی کاری را با علم و اطلاع و بدون اجبار انجام دادن. هر کاری که انسان به طوع و رغبت انجام می‌دهد آن را از روی انتخاب سنجیده انجام نمی‌دهد، ولى هر کاری که انسان از روی انتخاب سنجیده انجام می دهد آن را با علم و اطلاع انجام میدهد، زیرا هیچ کس بدون علم و اطلاع کاری را از روی انتخاب سنجیده انجام نمی دهد.

2 : آسیب به دیگران براساس عیبی که در شخص وجود دارد

علت اینکه کسی، به طوع و رغبت، انتخاب سنجیده میکند که به دیگری زیان برساند و با تخلف از قانون ستم میکند یکی رذیلت است و دیگری ناتوانی در خویشتن‌داری. زیرا کسی که یک عیب یا بیشتر دارد، در موضوعاتی هم که این عیبها به آنها مربوط می شود، به دیگران زیان می رساند.

مثلا خسیس در موضوع پول به دیگران زیان می رساند؛ تن پرور در موضوعات مربوط به آسایش؛ ترسو، در خطرها، زیرا ترس او را بر آن می دارد که یاران خود را در خطر رها کند؛ جاه طلب با کوشش برای رسیدن به افتخار به دیگران زیان می رساند؛ تندخو با خشم؛ ستیزه جو با برتری طلبی؛ انتقام جو با انتقام؛ ابله، با خطاهایی که در تشخیص نیکی از بدی مرتکب می شود، بی آزر، با بی اعتنایی به آبروی خود. و به همین ترتیب، هر کس دیگر، بر حسب نوع عیبی که دارد، به دیگران آسیب می رساند.

3 : چرا مردم ستم می‌کنند؟

آشکار است که متهم کننده باید بکوشد تا بداند که، در میان انگیزه هایی که مردم را به ستم کردن در حق همنوعانشان سوق می دهد، چه تعداد از آنها و چه نوع از آنها را می توان به طرف دعوا نسبت داد، و متهم نیز باید در اندیشه آن باشد که بداند که، در میان این انگیزه ها، چه نوع و چه تعداد از آنها را نمی توان به او نسبت داد. و اما مردم، در همه موارد، یا، نه از روی قصد و اراده، فعلى انجام می دهند، یا از روی قصد و اراده. از آنهایی که نه از روی قصد و اراده فعلی انجام می دهند، بعضی آن را بر حسب اتفاق انجام می دهند و بعضی از روی اضطرار؛ و از آنهایی که از روی اضطرار انجام می دهند، بعضی قسری است و بعضی طبیعی.

ولى از افعالی که مردم آنها را از روی قصد و اراده انجام میدهند و خود علت آنهایند، بعضی را به عادت می توان نسبت داد و بعضی را به شهوت، خواه عقلانی و خواه غیر عقلانی. اراده شهوتی معطوف به خیر است (زیرا خواست ما به چیزی جز آنچه آن را خیر می پنداریم تعلق نمی گیرد). شهوتهای غیر عقلانی خشم و میل اند، بدین گونه، همه افعالی را که مردم انجام میدهند ضرورت باید به هفت علت نسبت داد: اتفاق، طبیعت، اضطرار، عادت، محاسبه، خشم، میل.

تمایز نهادن بیش از این میان افعال، مثلا بر حسب سن یا خصایص اخلاقی و جز اینها، کار زایدی است. زیرا اگر می‌بینیم که جوانان از روی خشم یا شهوت فعلی انجام می‌دهند، این به سبب جوانی آنها نیست، بلکه به سبب همان خشم یا شهوت آنهاست. ثروت و فقر نیز اسباب افعال خاص نیست، زیرا اگر پیش می آید که فقیر قصد مالی می کند چون نیازمند است و ثروتمند قصد التى غیر لازم، چون وسایل نیل به آن را دارد، آن نیز به سبب ثروت و فقر نیست، بلکه به سبب میل است.

ادامه دارد
join us | کانال فلسفه
@Philosophy3