Get Mystery Box with random crypto!

فلسفه بدون مرز

لوگوی کانال تلگرام philosophybimarz — فلسفه بدون مرز ف
لوگوی کانال تلگرام philosophybimarz — فلسفه بدون مرز
آدرس کانال: @philosophybimarz
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
مشترکین: 6.75K
توضیحات از کانال

فلسفه در جستجوی حقیقت است,اما مدام از خود می پرسد ایا حقیقتی وجود دارد؟
پیج فلسفه بدون مرز🤟
https://www.instagram.com/philosophybimarz/
ادمین :تبلیغ شما در تعرفه جدید هم در استوری اینستاگرام و هم در تلگرام پست میشه به دایرکت پیج اینستاگراممون بیاید

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 55

2021-06-30 21:47:38
نکته این عکس طالبان کجاست؟

@philosophybimarz
1.5K views18:47
باز کردن / نظر دهید
2021-06-30 10:38:46 ■‍ اندیشمند راستین همواره شاد است و تجدید قوا می کند، چه جدی باشد و چه به طنز بپردازد، چه خرد انسانی و چه شفقت خدایی اش را نشان دهد. او هیچ گاه هیاتی حقیرانه نمی گیرد. دستانش نمیلرزد و چشمانش پراشک نیستند. او همیشه اطمینان را با سادگی و شجاعت را با نیرومندی مثل یک فاتح در خود جمع دارد، اگرچه گاهی ممکن است با خشونت و بی اعتنایی رفتار کند. او همان خدای فاتح در برابر دیوهای مغلوب است، از این رو با اطمینان هر چه بیشتر، سرود شادی سر می دهد. آن شادی که انسان گاهی در نویسندگان میان مایه و متفکران مدعی و بدلی به آن برمیخورد، موجب احساس بدبختی می شود. مثلاً تأثیری که احساس خشنودی و شادی دیوید اشتراوس در من داشت، از این دست است. انسان به راستی احساس شرم می کند که چنین هم عصران شادی داشته باشد، زیرا اینان روزگار ما و مردم آن را در برابر نسل های آینده مثله می کنند. این نوع اندیشمند شاد، اصلاً نمی تواند رنج ها و ددمنشی هایی را که مدعی دیدن آنها است و با آنها میجنگد، ببیند. این است که با ابراز شادمانی اش در حقیقت ما را می فریبد، او میخواهد ما را وادارد باور کنیم جنگی در میان بوده است و از آن میان ما فاتح بیرون آمده ایم. زیرا در نهایت، شادی تنها پس از پیروزی ممکن می شود. این اصل درباره آثار متفکران حقیقی همانقدر صادق است که درباره هر نوع اثر هنری. بگذارید محتوای مطالب به همان بدی و به همان جدیتی باشد که خود زندگی هست؛ وقتی شبه متفکر یا شبه هنرمند از مرز بیکفایتی و نارسایی خود فراتر رود، اثرش تاثیری دردناک و ملالت بار ایجاد خواهد کرد. هیچ چیز بهتر و شادتر از این برای انسان نمیتواند باشد که در همجواری یکی از فاتحان معنوی متفکر و ژرف نگر، قرار بگیرد. انسان بایستی به آن چه زنده ترین است، عشق ورزد و چون فرزانگان سرانجام به زیبایی بگراید. این قهرمانان، صادقانه سخن میگویند، لکنت زبان ندارند و درباره آن چه شنیده اند وراجی نمیکنند. اینان فعالاند و به حقیقت زندگی میکنند، نه پشت یک نقاب و زندگی ایشان با عامیان متفاوت است، این است که در جوار شان احساس انسان بودن و طبیعی بودن می کنیم و بسا مانند گوته فریاد برمی آوریم: «چه قدر موجود زنده شکوهمند و گرانقدر است! چه قدر هماهنگ با آنچه در آن می زید! چه قدر حقیقی! چه قدرسرشار از زندگی!

#فردریش_نیچه
#شوپنهاور_به_مثابه_آموزگار


@Philosophybimarz
1.5K views07:38
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 16:17:47
تعلیم دهندگان دینی بزرگ‌ترین تاجران تاريخند.
آنها كالايی را می‌فروشند كه هیچکس آن را نديده و زمان تحويلش نیز درون قبر و بعد از مرگ شماست، مالیات هم نمی‌دهند!

#برتراند_راسل

@Philosophybimarz
495 views13:17
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 12:51:17 ‍ ■ آفرینندهٔ جهان چون به خلقت زن رسید دید آنچه مصالح سفت و سخت برای خلقت آدمی لازم است در کار آفرینش مرد به کار رفته و دیگر چیزی نمانده. در کار خود واله گشت و پس از اندیشهٔ بسیار چنین کرد: گِردیِ عارض از ماه، و تراش تن از پیچک، و چسبندگی از پاپیتال، و لرزش اندام از گیاه، و نازکی از نی، و شکوفایی از گل، و سبکی از برگ، و پیچ و تاب از خرطوم پیل، و چشم از غزال، و نیش نگاه از زنبور عسل، و شادی از نیزهٔ نور خورشید، و گریه از ابر، و سبکسری از نسیم، و بزدلی از خرگوش، و غرور از طاووس، و نرمی آغوش از طوطی، و سختی از خاره، و شیرینی از انگبین، و سنگدلی از پلنگ، و گرمی از آتش، و سردی از برف، و پرگویی از زاغ، و زاری از فاخته، و دورویی از لک‌لک، و وفا از مرغابی نر گرفت و به هم سرشت و از او زن ساخت و به مردش سپرد.

پس از هفته‌ای مرد نزد خدا آمد و گفت:
«خدایا! این موجودی که به من داده‌ای زندگی را بر من تباه کرده. پیشه‌اش پرگویی است. هیچ‌گاه مرا به حال خود وانمی‌گذارد، آزارم می‌دهد، می‌خواهد همیشه نوازشش کنم، می‌خواهد همیشه سرگرمش سازم، بیخود می‌گرید، تنها کارش بی‌کاری است. آمده‌ام اورا پس بدهم، زیرا زندگی با او برایم امکان‌پذیر نیست. او را از من بازستان.»

خدا گفت: «باشد.» و زن را پس گرفت.

پس از هفته‌ای دیگر دوباره مرد نزد خدا شد و گفت: «خداوندا! می‌بینم از زمانی که او را به تو پس داده‌ام تنهای تنها شده‌ام به یاد می آورم چگونه برایم آواز می‌خواند و می‌رقصید، از گوشهٔ چشم به من می‌نگریست، با من بازی می‌کرد و به تنم می‌چسبید. خنده‌اش گوش‌نواز بود، تنش خرم، و دیدارش دل‌نواز. او را به من باز پس ده.»

خداوند گفت: «باشد.» و زن را به او پس داد.

پس از سه روز، دیگر بار مرد نزد خدا شد و گفت: «خدایا! نمی‌دانم چگونه است، اما من به این نتیجه رسیده‌ام که زحمت او بیش از رحمت اوست. پس کرم کن و او را از من باز پس گیر.»

خدا گفت: «دور شو! هر چه گفتی بس است! برو با او بساز.»

مرد گفت: «اما با او زندگی نتوانم کرد!»

خدا گفت: «بی او هم زندگی نتوانی کرد!»

آن‌گاه به مرد پشت کرد و دنبال کار خود رفت.

مرد گفت: «چه بایدم کرد؟ نه با او توانم زیست، نه بی او!»

داستان کهن هندی
برگردان #صادق_چوبک

@Philosophybimarz
272 views09:51
باز کردن / نظر دهید
2021-06-27 13:09:44
‌ تا هنگامی که برداشت جامعه از آزادی این باشد که «تو نیز آزادی سخن بگویی اما فقط باید چیزی را بگویی که من می‌پسندم»، هیچ سخن حقی بر زبان‌ها نخواهد رفت!

#احمد_شاملو

@Philosophybimarz
908 views10:09
باز کردن / نظر دهید
2021-06-26 11:25:57
آدمیزاد موجود عجیبی است
برای هدایتش ۱۲۴۰۰۰ پیامبر کفایت نکرد
اما برای گمراه کردنش یک شیطان
کافی بود
@Philosophybimarz
1.2K views08:25
باز کردن / نظر دهید
2021-06-25 12:09:45
دلم می خواهد به همه ى عقاید احترام بگذارم، ولی احترام به بعضی از آن ها، توهین به شعور خودم محسوب می شود! پس در بهترین حالت تحملشان می کنم و هیچ نمی گویم !

#آنتونی_هاپکینز

@Philosophybimarz
5.2K views09:09
باز کردن / نظر دهید
2021-06-24 08:43:27 ■ زندگی تو این دنیا وحشتناکه و وحشتناک تر از اون اینه که کسی رو به وجود بیاریم و فکر کنیم که اون خوشبخت تر از ما میشه.

توت فرنگی های وحشی 1957
#اینگمار_برگمان

@Philosophybimarz
507 views05:43
باز کردن / نظر دهید
2021-06-24 08:42:49 ■ #هایدگر معتقد است در دنیا دو وجه اساسی برای هستی وجود دارد:

● 1_ مرتبه فراموشی هستی
● 2- مرتبه اندیشیدن به هستی

وقتی فرد در مرتبه فراموشی هستی است، در دنیای اشیا می زید و خود را در سرگرمی های زندگی غرقه میکند: فرد به پایین کشیده میشود تا هم مرتبه ی اهداف بی ارزش شود و در آنها مستغرق. فرد خود را تسلیم دنیای روزمره و دلواپسی برای شیوه وجود چیزها میکند.
اما در مرتبه اندیشیدن به هستی، شگفتی فرد تنها در شیوه وجود چیزها خلاصه نمیشود. زیستن در این مرتبه به معنای آگاهی دائمی از هستی است.در این مرحله فرد متوجه مسئولیتش در قبال وجود خویش میگردد و از آنجا که فقط در مرتبه هستی شناختی ست که فرد با خودآفرینندگی خویش در تماس است، تنها در همین جاست که نیروی تغییر خویش را به چنگ می آورد.
بی شک چنین مهمی جز با خواندن، آموختن و اندیشیدن حاصل نمیگردد.


#مارتین_هایدگر به نقل از #اروین_یالوم


@Philosophybimarz
517 views05:42
باز کردن / نظر دهید
2021-06-21 10:14:48 هربار که سخنرانی‌ سیاسی می‌شنوم یا سخنرانی ‌های رهبرانمان را می‌خوانم ، از این که سال‌ها هیچ حرفی که بار انسانی داشته باشد نشنیده‌ ام ، به وحشت می ‌افتم.
همیشه همان کلمات است که همان دروغ‌ ها را تکرار می ‌کند. و این حقیقت که مردم پذیرای آنها هستند ، که خشم مردم این دلقک ‌های تو خالی را از بین نبرده است ، به نظرم دال بر این واقعیت می ‌نماید که مردم اهمیتی به این که چگونه بر آنها حکومت شود نمی ‌دهند؛ آری راست است ، آنها با بخش کاملی از زندگی شان و به اصطلاح «علایق حیاتیشان» بازی می ‌کنند_آری، بازی.

#آلبر_کامو
#خشایار_دیهیمی
#یادداشت_ها

@philosophybimarz
5.4K viewsedited  07:14
باز کردن / نظر دهید