Get Mystery Box with random crypto!

Philosophy Cafe ♨️

لوگوی کانال تلگرام philosophycafe — Philosophy Cafe ♨️ P
لوگوی کانال تلگرام philosophycafe — Philosophy Cafe ♨️
آدرس کانال: @philosophycafe
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.37K
توضیحات از کانال

مکانی متفاوت برای آدم‌های متفاوت
1. @LostExistence
2. @Ali_soltanzadeh
3. @khadem_ar
4. @Maziyarid
5. @MArefArab
6. @moeintala1
7. @EHSAN10GH
8. @M_H_Tavassoli
9. @AmiraliEbrahimzadeh
telegram.me/PhilosophyCafe ♨️

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-07-24 19:29:01 از ویژگی‌های الهیات کلاسیک می‌شه مردسالار بودنشو گفت، خدای مذکر با ویژگی‌های اکثرا مذکر، پیامبران و عرفای مذکر و محوریت عقل. از دیگر ویژگی‌هاش اینه که خدا در الهیات کلاسیک همیشه موجودی انتزاعی و غیراین‌جهانی و تغییرناپذیره، و جهان هم یک جهان دترمنیستیک، موجبیتی و قطعیه که درش تصادف و شانس معنا نداره. و خدا در سر سلسله این علت‌هاست و همه چی در طول او و معلول او هستش... و نتیجتا مسائلی مثل اختیار آزاد و مسئله شر و رنجی که بشر متحمل می‌شه، چالش‌های جدی الهیات سنتی هستند.

هر یک از ورژن‌های الهیات نو حالا اومدن و یکی از این ویژگی‌های الهیات کلاسیک رو زدن. مثلا الهیات فمنیستی داریم در مخالفت با مردسالاری حاکم بر الهیات کلاسیک. مدل‌های الهیاتی‌ای داریم که جهان رو تصادفی و کوانتومی می‌بینن به جای قطعی و دترمنیستیک. ویژگی مشترک این مدل‌های الهیاتی جدید اینه که به احساس بیشتر از عقل بها داده می‌شه. رسولی‌پور الهیات ملاصدرا و شیخ اشراق رو هم ورژنی از الهیات نو و یک انحراف از الهیات کلاسیک می‌دونه، گرچه معتقده باز هم روحی یونانی و عقل‌گرا بر الهیات ملاصدرا حاکمه.

الهیات دیالوگی هم یکی از انواع الهیات نو و مدرن هست. مدل رسولی‌پور خیعلی گسسته‌ست و من پیوستگی خاصی بین اصولش نمی‌بینم، ولی به طور کلی دیالوگ، و اون هم نه بحث کلامی به منظور هدایت بقیه، خیعلی برای رسولی‌پور مهمه. به گمان رسولی‌پور ما تمرکز بیهوده روی اثبات خدا برای ملحدین کردیم، استدلالاتی که نظر کسی رو هم تغییر نداده. و این در حالیه که وجود خدا اصلا مسئله محوری نبود، مسئله اصلی زیستن انسان بود، این که انسان چجوری می‌تونه زیستن خوبی داشته باشه، و خدا و دین نوعی پاسخ به دشواری‌های زیستن انسان بود. که ای انسان تو تنها نیستی، کسی هست که هواتو داره و دستتو می‌گیره. خدا پاسخ بود و نه مسئله.

من با وجود همه مخالفت‌ها اون مهمترین اصلِ رسولی‌پور رو عمیقا می‌پذیرم، این که اصالت با زیستنِ انسانه، و الهیات و دین برای اینه که انسان زیستن بهتری داشته باشه، رنج‌هاش کم بشه و مشکلاتش حل. رسولی‌پور الهیات رو چپه می‌کنه، به درستی، و اون رو در خدمت به انسان و زیست انسان قرار می‌ده. شاید این اصل براتون خیعلی عجیب و غیرقابل تحمل باشه، بندگی خدا و عشق به خدا و محوریت خدا فرض بدیهی‌تون باشه، شاید هم بگید خب مشخص بود از اول که دین فقط برای خدمت به انسان بوده. در هر حال این اصل برای من جذاب بود، و حاضرم ازش دفاع کنم.

اگه خواستید سلسله سخنرانی‌های رسولی‌پور تو شریف رو گوش کنید: لینک

اگه خواستید یه دوره مفصل‌تر و منسحم‌تر از همین سخنران و موضوع رو گوش کنید: لینک

@PhilosophyCafe
239 viewsامیرعلی ابراهیم زاده, 16:29
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 19:29:01
الهیاتِ چپه شده

ترمی که گذشت دکتر رسولی‌پور، استاد فلسفه دانشگاه خوارزمی، سلسله سخنرانی‌هایی رو در جامعه اسلامی شریف برگزار کرد، با عنوان الهیات دیالوگی. طی 5 جلسه برگزار شده رسولی‌پور مدل و تئوری الهیاتی خودش رو ارائه داد، گرچه شلخته و پراکنده بود اما در مجموع به نظرم جذابیت‌هایی داشت. من به عنوان یک شرکت‌کننده می‌خوام فهم خودم از الهیات مدنظر رسولی‌پور رو بگم، امیدوارم فهمم درست باشه.

رسولی‌پور ابتدای کارش چیزی رو توصیف می‌کنه به نام الهیات کلاسیک، که الهیاتِ دیالوگی نوعی رقیب برای این الهیات سنتی و کلاسیکه. الهیات کلاسیک چیه؟ الهیاتِ مشایی، الهیاتِ عقل‌گرای متاثر از فلسفه یونان که از قرون وسطی بر مسیحیت و اسلام سیطره داشته. الهیات کلاسیک آشناست، محوریت اصلیش مسئله خداست و استدلالاتِ در نفی و اثبات وجودش. و رسولی‌پور معتقده که هزاران سال الهیات کلاسیک ما رو مشغول این استدلالات و بحث‌های فلسفی کرده که حالا این خدای انتزاعی و متعالی و جدای از این جهان وجود داره یا نه، در حالی که مسئله محوری اصلا خدا نیست.

@PhilosophyCafe
195 viewsامیرعلی ابراهیم زاده, 16:29
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 16:27:07 For grammar owes no homage to reality. It is, in this sense, autonomous. It does not reflect objective necessities. On the contrary, it determines what we conceive of as necessary.

Hacker, P. (2015). Forms of life. Nordic Wittgenstein Review, 1-20. p.17

@PhilosophyCafe
213 viewsOmid, 13:27
باز کردن / نظر دهید