Get Mystery Box with random crypto!

فلسفه سیاسی

لوگوی کانال تلگرام politicalphilosophyn — فلسفه سیاسی ف
لوگوی کانال تلگرام politicalphilosophyn — فلسفه سیاسی
آدرس کانال: @politicalphilosophyn
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 180
توضیحات از کانال

فلسفه سیاسی
 @PoliticalphilosophyN
جهت درج مطالب و تحلیل ها و ارتباط با ادمین برای ارائه پیشنهادات و انتقادات به
آی دی زیر مراجعه فرمایید.
@reformer94

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2021-07-30 22:50:43 نظام «وست مینستر» که بعد از انقلاب شکوهمند انگلستان تکامل یافت از قوی ترین نظامهای جهان به حساب می آید زیرا در شکل اصلی و خالص خود، بازیگران وتو کنندهٔ کمتری تولید میکند. در این نظام، شهروندان یک ابزار بزرگ و رسمی برای نظارت بر حکومت یعنی انتخابات دوره ای پارلمانی دارند و عامل نظارت دیگر، رسانه های آزادی هستند که رسماً جزء نظام سیاسی بشمار نمی آیند.
نظام وست مینستر علی رغم متمرکز کردن قدرت، در اصول بنیادینِ خود دموکراتیک است چون اگر رأی دهندگان سیاست‌ها و عملکرد دولت را دوست نداشته باشند می‌توانند به برکناری دولت رأی دهند در واقع آنان برای رأی عدم اعتماد تا پایان دوران ریاست جمهوری یا کنگره منتظر نمی‌مانند و می‌توانند بلافاصله یک نخست وزیر را عزل کنند. در وست مینستر، دولت ها بیشتر بر اساس عملکرد کلی خود قضاوت می‌شوند نه بخاطر تأمین منافع گروه های لابی کننده


فرانسیس فوکویاما_فنا و بقا


فلسفه سیاسی
 @PoliticalphilosophyN
1.3K viewsNavid Rasouli_94, 19:50
باز کردن / نظر دهید
2021-07-28 10:11:51 telegra.ph/sariolghalam-07-26-2



فلسفه سیاسی
 @PoliticalphilosophyN
1.1K viewsNavid Rasouli_94, edited  07:11
باز کردن / نظر دهید
2021-07-16 02:03:54 مسائل ملّی یک کشور درست از آنگونه مسائل است که به مصالح همه مربوط است با این فرق عمده که هیچ یک از اتباع کشور مجبور نیست عقاید خود در مورد آن مصالح را فدای عقاید دیگران سازد.

هر فردی نسبت به مصالح کشورش عقایدی دارد که فکر می کند آتیۀ کشور با عملی شدن آن عقاید بهتر خواهد شد.
عقیدۀ چنین فردی را همیشه می توان در حساب آورد و ارزش رقمی به آن بخشید و در جریان این ارزیابی طبیعی است که ارقام بزرگتر نصیب عقایدی خواهد شد که وزن و اهمیتشان بیشتر است.لذا آن دسته از افراد که جامعه عقایدشان کم ارزشتر تشخیص داده شده هیچ لازم نیست خود را توهین شده تلقی کنند.چون در اینجا با دو مطلب کاملا جداگانه سروکار داریم که یکی از آنها خطاست و دیگری نه تنها خطا نیست بلکه عاقلانه هم هست.

کسی را از حق رای طبیعی و اظهار نظر دربارۀ مسائل جاری کشورش محروم کردن،عملی است که هیچ انسان منصفی آن را صحیح و عادلانه نخواهد شمرد.

اما حق او را مسلم شمردن ولی در همان حال برای رای و عقیده دیگران ارزش بیشتری قائل شدن-به این دلیل که ظرفیت اینان برای تشخیص مصالح جامعه بیشتر است-عملی است بسیار صحیح و منصفانه.

جان استوارت میل-فیلسوف لیبرال دموکراسی



فلسفه سیاسی
 @PoliticalphilosophyN
1.6K viewsNavid Rasouli_94, edited  23:03
باز کردن / نظر دهید
2021-07-04 22:48:21 غلغلی انداختی در شهر تهران ای قلم
خوش حمایت میکنی از شرع قران ای قلم

گشت از برق تو ظاهر نور ایمان ای قلم
مشکلات خلق گردد از تو اسان ای قلم  

نیستی آزاد در ایران ویران ای قلم

ای قلم تا می توانی  در قلمدان صبر کن
یوسف آسا سال ها در کنج زندان صبر کن

همچو یعقوب حزین در بیت الاحزان صبر کن
کور شو بیرون نیا از شهر کنعان ای قلم

نیستی آزاد در ایران ویران ای قلم

 ای قلم پنداشتی هنگامه ی دانشوری است
دوره ی علم آمده هر کس به عرفان مشتری است 

تو نفهمیدی که اوضاع جهان خر تو خری است
خر همان است و عوض گردیده پالان ای قلم

نیستی آزاد در ایران ویران ای قلم
ایها الشاعر تو هم از شعر گفتن لال باش

شعر یعنی چه برو حمال شو رمال باش
حقه بازی کن تو هم مانند رندان ای قلم

نیستی آزاد در ایران ویران ای قلم

#نسیم_شمال

#۱۴_تیر_روز_قلم


فلسفه سیاسی
 @PoliticalphilosophyN
1.9K viewsNavid Rasouli_94, edited  19:48
باز کردن / نظر دهید
2021-07-02 15:38:42 telegra.ph/sariolghalam-06-24




فلسفه سیاسی
 @PoliticalphilosophyN
1.1K viewsNavid Rasouli_94, edited  12:38
باز کردن / نظر دهید
2021-06-23 11:34:41 سید علی محمودی

انسان چیست:«غایت ذاتی و فی‌نفسه»، یا«ابزار و وسیله»؟

انسان آنگاه که خرد خویش را به کار می‌گیرد، به سن عقل رسیده است. او دیگر صغیر نیست که به قیم و آقابالاسر نیازداشته باشد.

مقدمه
آموزه‌های بنیادین ادیان بزرگ، فیلسوفان و دانشمندان جهان دربارۀ انسان، در این عبارت کوتاه خلاصه می‌شود که انسان عاقل، آزاد و برابر آفریده شده است. چنین رأیی درخور کاوش و تأمل بسیار است. ارسطو در منطق صوری، مفهوم انسان را با این عبارت صورت بندی کرده بود:« جسمِ نامیِ حساسِ ناطق.» پیداست که وجه تمایز انسان از جماد، گیاه و حیوان، نطق است که در فرهنگنامه ‌ها به معنی« سخن، گفتار و کلام» آمده است. ناطق کسی است که دارای قدرت فهم است.
ایمانوئل کانت در سدۀ هجدهم میلادی، انسان را «غایت ذاتی و فی‌نفسه» نامید. این عبارت دارای چه معنایی است و چه الزاماتی را به دنبال دارد؟ در دین اسلام، قران به«کرامت انسان» تاکید نهاده است، بدون افزودن صفتی یا قیدی به واژۀ« انسان». کرامت چیست و چرا خداوند انسان را دارای کرامت می‌داند؟ به ترتیب و بطور اجمال، به موضوع هایی که ذکر شد می‌پردازم.

انسان و خِرَد
عاقل نامیدن انسان به مثابۀ یک استعداد بشری جای درنگ ندارد. تمایز میان عاقل بودنِ بالقوه و به فعلیت درآوردن قوۀ عقل در انسان نیز به شرح و بسط حاجت ندارد. بی‌تردید خردمند شخصی است که می‌تواند نیروی عقل خویش را به کار بگیرد. او با توسل به اراده چنین می‌کند. انسان در پرتو تعلیم و تربیت و کسب تجربه و مهارت، قادر خواهد بود به بلوغ عقلانی برسد تا بتواند آزادانه جهان پیرامون خویش را درک کند، تحلیل کند، مورد سنجش و ارزیابی قرار ‌دهد و به جایگاه تصمیم‌گیری برسد. از این منزلگاه است که انسان درک روشنی از آزادی به دست می‌آورد.

انسان و آزادی
انسانِ آزاد برپایۀ اختیار و انتخاب‌گری، هدف‌های زیست فردی و اجتماعی خود را رقم می‌زند و سبک زندگی خویش را تعیین می‌کند. او به نیروی اخلاق درمی یابد که آزاد است. به عنوان نمونه، کودکی با عبور از عرض خیابان در خطر تصادف قرارگرفته است. رهگذری با مشاهده این وضعیت، براساس وجدان اخلاقی بی‌درنگ به نجات کودک می‌شتابد. او با این کنش آگاه می‌شود که دست به کرداری آزادانه زده است و بدین سان با مفهوم آزادی آشنا می‌شود. برای این شخص، در سایۀ آموزش، آزادی به مثابۀ یک حق انسانی مطرح می‌شود. بهره مندی از انواع آزادی ها در چارچوب قانون های موضوعه و عادلانه، تعریف و تحدید می شود.

انسان و برابری
انسان، برابر نیز آفریده شده است. انسان ها با یکدیگر برابراند. نابرابری‌ها- در صورتی که تبعیض آمیز نباشند-، در تجربه و عمل انسانی رخ می‌نمایند؛ مانند نابرابری‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی. اما انسان ها در انسان بودن با یکدیگر برابراند، همانگونه که عاقل و آزاداند. انسانِ عاقل، آزاد و برابر، غایت ذاتی و فی‌نفیسه است؛ یعنی خود غایت و هدف خویش است. انسان‌ها در غایت فی‌نفسه بودن نیز با یکدیگر برابراند. اگر این گزاره را انکار کنیم با بدیل آن مواجه می‌شویم، به این معنی که انسان وسیله و ابزار است. بدین سان انسان می‌تواند مانند هر ابزار دیگری توسط انسان‌های دیگر به کار گرفته شود. چرا انسان ابزار و وسیله نیست؟ زیرا انسان«شخص» است، نه«شیئ».

کانت به ما می‌آموزد که می‌توانید شیئ را تصاحب و تملک کنید، آنرا به تصرف درآورید، آنرا تغییر شکل دهید، آنرا بخرید و بفروشید، اما انسان شیئ نیست که تصرف شود و مورد معامله قرار گیرد، بلکه شخص است. از این رو نمی‌توان انسان را به مثایۀ ابزار به کار گرفت. انسان بر پایۀ حق و اخلاق، نه می‌تواند از خود استفاده ابزاری کند و نه از دیگران. هر ایده و سازوکاری اعم از نظریۀ دولت، خط‌مشی، قانون، راهبرد و برنامه که بر پایۀ نگرش ابزاری به انسان فراهم شود، اعلام جنگ و ستیز با انسان به مثابۀ غایت ذاتی و فی‌نفسه است. به عبارت دیگر، شیء وارگی انسان، او را تا حد جمادات، یعنی موجودات فاقد احساس، تعقل و اراده فرو می‌کاهد. برآیند این نگاه انسان‌ستیز، صدور گذرنامۀ ورود افراد یا دولت های افسارگسیخته به حریم شخصی و جمعی انسان‌ها برای دست زدن به هرگونه عمل تجاوزگرانه و جنایت‌آمیز است: از ایجاد ناامنی و وحشت گرفته تا انواع خشونت های فیزیکی، مانند بازداشت غیر قانونی، شکنجه، ترور، زندان انفرادی، اعتراف‌گیری اجباری و مانند این‌ها.

ماهنامه کوچه، شماره ۳۴، خرداد ماه ۱۴۰۰



فلسفه سیاسی
 @PoliticalphilosophyN
1.2K viewsNavid Rasouli_94, edited  08:34
باز کردن / نظر دهید
2021-06-09 23:51:11 telegra.ph/sariolghalam-05-21



فلسفه سیاسی
 @PoliticalphilosophyN
879 viewsNavid Rasouli_94, edited  20:51
باز کردن / نظر دهید
2021-06-07 13:32:01 یکى از نارسایى‌هاى عقول قدرتمندان این است که منطقى براى خود مى‌سازند که رویدادهاى غیر قابل پیش‌بینى را به هیچ وجه به حساب نمى‌آورند.
اینان پس از فرود آمدن رویدادهاى محاسبه‌نشده یا غیر قابل پیش‌بینى بر موجودیتشان، اگر فرصتى پیدا کنند، فقط به اشک سوزان قناعت مى‌کنند و یا در لابه‌لاى پرده‌هاى ضخیم از تاریکى‌ها فرو مى‌روند. بروید صفحات تاریخ بشرى را ورق بزنید.
در این صفحات تاریخ، ناپلئون‌هایى نقش بر زمین شده‌اند که قربانى قطعه ابرى سیاه در فضاى دره واترلو شده‌اند.
«کاندول»هایى را خواهید دید که به جهت علاقه به اینکه همه مردم باید اعتراف کنند که زن او زیباترین زن‌هاست، زمامدارى را از دست مى‌دهد و زیر ضربات گیگز، آجودان حرمسرایش، متلاشى مى‌شود.

ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۶، ص ۱۰۴ و ۱۰۵

#علامه_محمدتقی_جعفری


فلسفه سیاسی
 @PoliticalphilosophyN
1.7K viewsNavid Rasouli_94, 10:32
باز کردن / نظر دهید
2021-05-11 00:56:34 telegra.ph/sariolghalam-05-03




فلسفه سیاسی
 @PoliticalphilosophyN
1.3K viewsNavid Rasouli_94, 21:56
باز کردن / نظر دهید
2021-05-04 11:57:47 حقوق مخالفان در سیره علی(ع)

مرحوم دکتر فیرحی:


هر جا شهری شکل گرفته با کثرت و اختلاف سلیقه‌ها مواجه بوده است. کوفه هم چنین شهری است، شهری متشکل از 360 قبیله که تحت مدیریت علی ابن ابی طالب(ع) قرار داشت. کوفه شهر بزرگی بود و در آن گروه‌های بزرگی جمع شده بودند. مردمانی از ایران، حجاز، شامات و قبایلی از مصر در آنجا حضور داشتند. بنابراین کوفه به تعبیر امروز شهری چند ملیتی محسوب می‌شد.

وقتی شهر گسترده است و اختلاف دیدگاه وجود دارد، ممکن است که سه نوع کنش و رفتار در آن شکل بگیرد. یک نوع از این رفتارها از جنس اعراض هستند، یعنی برخی کوشش می‌کنند که خود را از مسائل اجتماعی دور نگاه دارند، مساله‌ای که هم اکنون هم جریان دارد.

یک قسمتی از مردم شهر هم اهل اعتراض هستند و نظر و ایده، و طرحی برای اداره زندگی دارند. برای صلح یا امنیت پیشنهاد دارند و این گونه افراد ممکن است در قدرت یا ناراضی از آن باشند. از درون این شهر، گروه‌های کوچکی هم هستند که دست به خشونت می‌زنند یعنی اهل تعرض و خشونت هستند. کوفه زمان امام علی(ع) هم چنین شهری بود.

جنگ صفین هفتادهزار کشته داشت، یعنی شهر، زخم خورده است، و شهری است که هفتادهزار مرد در آن کشته شده و هر کدام از آنها متوسط سرپرست حدود چهار نفر عائله هستند. امام علی(ع) حاکم چنین جامعه ای است که در آن مخالف، معاند و افراد آسیب دیده دارای توقع هستند و چنین شهری باید اداره شود.

شاید هر سیاستمداری در آن دوران شرایط ایجاد فضای امنیتی را در پیش می‌گرفت. با این حال، اسناد و روایاتی از امام علی(ع) وجود دارد که وی سیاست آزاد سازی را به جای امنیتی کردن جامعه دنبال کرد، آن هم در شهری که تازه از جنگ خلاص شده و دشمن هم پشت دروازه‌های شهر قرار داشت.

حق شهروند سه نوع است. یک نوع حق کرامت و آزادی یک شهروند است یعنی فرد احساس احترام کند. احترام بدون آزادی معنا ندارد و آزادی هم بدون آزادی عقیده بی‌پایه است و این یک نوع حق شهروندی است و مساوی حقوق بشر هم هست. دومین نوع حق شهروندی، حق بهره مندی از ثروت ملی است. در هر جامعه‌ای افراد یک ثروت شخصی دارند اما بخش بزرگی از ثروت برای همگان است، مثل نفت، و معادن. سومین نوع حق برخورداری از منافع شهروندی است، این که آدمی بتواند با دیگران آزادانه رقابت کند در اشتغال و به دست آوردن پست‌های عمومی و پرهیز از بیکاری و فقر. این موارد از حقوق یک شهروند است. آن کسی که مخالف سیاسی حاکم جامعه است، نباید از این سه حق محروم باشد و این کاری است که امام علی علیه السلام نیز انجام داد.

امام علی(ع) در مقابل خوارج، به دفاع از حقوق آن ها پرداخت و ایشان معتقد بود که هر شهروندی حق دارد با سیاست‌های دولت خود مخالفت کند و مخالف حقوقی دارد که باید رعایت شود. تحمل مخالف یکی از ویژگی‌های شاخص امام علی(ع) به شمار می‌ آمد.

در روایتی از امام علی(ع) آمده است که دولت، دولت است چه مومن و چه کافر. شهروندان حق دارند از خدمات دولت استفاده کنند. امام تأکید داشت که جامعه نیاز به حکومت دارد و این حکومت چه خوب و چه بد باید این کارها را انجام دهد و از آن حیث که دولت است چنین وظیفه‌ای دارد. در مقابل این دیدگاه، برخی نظریه‌پردازان ایرانی معتقدند که حکومت ملک حاکم و شخص است و او به هر کسی خواست امتیاز می‌دهد و از هر کسی هم خواست می‌گیرد. این یکی از مشکلات جدی جامعه‌ی ما هست، اما امام علی(ع) چنین نمی‌گوید.

این امام همام می‌فرماید لازم داریم حکومتی باشد که آنهایی که دین دارند راحت بتوانند به دینداری خود ادامه دهند، غیرمومنان هم بتوانند متاع خود را پیدا کرده و از زندگی بهره ببرند. امام علی(ع) اضافه می‌کند در چنین حکومتی درآمدهای عمومی باید بتواند جمع آوری و توزیع شود، جلوی مهاجمان به ممکلت سد شود، یعنی نیروی مسلحی درست شود که نیروی مسلح حاکم در مقابل شهروندان نباشد بلکه برای دفاع از جامعه باشد، راه ها امن شود و از آنهایی که حقوق ضعیفان را می‌خورند حقوق ضعیفان پس گرفته شود. این ویژگی‌هایی است که امام در خصوص حکومت مطرح می‌کند و هر کسی که شهروند آن حکومت است این حقوق را دارد اگر چه از میان خوارج باشد.

از نظر امام علی(ع) تا زمانی که شهروند دست به سلاح و هجوم به دیگران نبرده کسی حق ندارد به حقوق وی تعرض کند. وی در هنگام جنگ با خوارج هم سه دستور دارد: نخست آنکه هر گروهی از خوارج هر لحظه که سلاح خود را زمین گذاشت؛ خونش محترم است. دومین دستور، هر گروهی از خوارج که تشکیلاتی ندارد که آنها را دوباره جمع کنند به آنها حمله نکنید، دستور سوم شاهکار است و در آن می فرماید این افراد کافر نیستند و بلکه قرائت متفاوتی از دین دارند و به این طریق آن حضرت از همین جا جلوی مکانیزم تکفیر را گرفتند.



فلسفه سیاسی
@PoliticalphilosophyN
1.7K viewsNavid Rasouli_94, 08:57
باز کردن / نظر دهید