کارنامه مصدق نشان میدهد که در ایران امکان یک توسعه دموکراتی | سیاست شناسی
کارنامه مصدق نشان میدهد که در ایران امکان یک توسعه دموکراتیک ملی و مستقل وجود دارد
هاشم آغاجری
معمولاً تمام انقلابها و جنبشهایمان از مشروطیت به بعد در مرحله اول تا قبل از پیروزی، با نوعی ائتلاف و اتحاد و وحدت همه نیروها انجام میشده و به پیروزی میرسیده است؛ اما وحدت قبل از پیروزی جای خود را به تفرقه پس از پیروزی میدهد. تجربه آن ۱۴ سال ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۹ تجربه بسیار مهمی در این زمینه است.
ما از انقلاب #مشروطیت و دولت مشروطه، نهایتاً سر از یک دولت استبدادی درمیآوریم که تمام دستاوردهای #مشروطه را از بین میبرد؛ ولی آنچه از آن باقی میگذارد و تحقق میبخشد، نوعی مدرنیزاسیون بدون مدرنیته است. دانشگاه ساخته میشود؛ اما دانشگاهی که در آن آزادی و حقیقتگویی وجود ندارد. ارتش مدرن ساخته میشود؛ اما ارتشی که به یک اراده ملی و یک نیروی دموکراتیک مردمی، متکی نیست که بتواند در روز حادثه در برابر دشمن بایستد؛ بلکه برعکس، به یک نهاد مدرن مجهز در راستای سرکوب مردم تبدیل میشود. این تناقض دوره رضاشاه است. رضاشاه البته این کارها را به قیمت نابودی روح و جوهره مشروطیت که چیزی جز حکومت قانون و آزادی نبود، انجام داد.
در واقع هرگاه آزادی یا رفاه و عدالت، در مقابل امنیت قرار میگرفت، اولویت اصلی امنیت میشد. به این معنی که امنیت، اولویت اصلی است.
ما اساساً تاریخ ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی نداشتهایم؛ اما سلطنت برای اینکه برای خود پشتوانه پیدا کند، مقاطع پراکنده را به هم وصل میکند و ۲۵۰۰ سال تمامعیار مستمر و مدام از نظام شاهنشاهی میسازد و ارائه میدهد. اما آیا همه تاریخ چنین است؟ در دو، سه قرن اول که ایران بخشی از امپراتوری بزرگ جهان اسلام بوده، پس از آن نیز حکومتهای محلی و امارات و امیرنشینانی چون امیر اسماعیل سامانی، یعقوب لیث صفاری و… حضور دارند. در دورههای مختلف نیز امپراتوریهای مغول، ایلخانی، تیموری را میبینیم. در دورههای مشخصی نیز سلطنت ایرانی داریم.
اما حتی بین دو دوره قاجاریه وصفویه نیز دوره ملوکالطوایفی داریم. نهاد سلطنت حتی در مقتدرترین دورههای حکومت خود از آن قدرتی برخوردار نیست که به همه جامعه ایران دسترسی داشته باشد و آن استبدادی را که ما تصور و تصویر میکنیم، بر همه سرزمین اعمال کند. در دوران پیشامدرن اساساً چنین امکانی وجود نداشته است.
توسعه رضاشاهی توسعه پایدار نبود. جنبه سختافزاری توسعه بیشتر مطرح بود. توسعه پایدار قطعاً یک توسعه دموکراتیک با مشارکت همه شهروندان البته متناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی خواهد بود؛ یعنی ما شهروندانی صاحب حقوق انسانی داشته باشیم و شهروندان باید به حقوق خود آگاهی داشته و پاسدار حقوقشان باشند؛ وگرنه حکومت استبدادی که بخواهد از بالا بر رعیت بدون حقوق حکومت کند، توسعه ناپایداری خواهد داشت. #توسعه مفهومی است همهجانبه که جز بامشارکت شهروندان صاحب حقوق ممکن نیست؛ اما ممکن است #حکومت_استبدادی از بالا با اتکا به درآمد نفت مستقر شود و بتواند سریعاً راه وکارخانه بسازد. چنین چیزی ممکن است؛ اما اگر #مشروعیت و #مقبولیت نداشته باشد،دوامی نخواهد داشت.
کره جنوبی پیش ازدموکراتیک شدن، حکومت اقتدارگرایی داشت. تحت آن حکومت اقتدارگرا، #رشداقتصادی در خور توجهی نیزپیدا کرد. یک عامل مهم آن این بود که بوروکراسی سالمی داشت؛ به این دلیل که فساد ضدتوسعه است. برای اینکه فساد نباشد، یا #بوروکراسی از بالا باید چنان قوی باشدکه راه را بر هرگونه فسادی ببندد یاحکومت دموکراتیکی وجود داشته باشد که در آن رسانههای غیردولتی آزادی داشته باشند تا همه چیز راشفاف کنند؛ درغیر این صورت سیستم استبدادی به شدت در معرض فساد است.
یک نمونه مهم در راستای توسعه پایدار، تجربه دولت ملی دکترمصدق است. تجربه مصدق نشان میدهد که در بدترین شرایط محاصره اقتصادی و درحالی که حتی یک قطره نفت هم نمیتوانست بفروشد وقدرت بریتانیا را نیز در برابر خود میدید، در یک وضعیت فشار بیسابقه اقتصادی، در طول آن دو سال وچند ماه کارنامه درخشانی دارد. این کارنامه نشان میدهد که در ایران امکان یک #توسعه_دموکراتیک ملی و مستقل وجود دارد.
دولت مصدق اولین دولت درتاریخ ایران است که توانست تز اقتصاد بدون نفت را عملی کند. همچنین اولین دولتی بود که تراز بازرگانیاش مثبت شد. درحالی که همواره تاپیش از دولت مصدق، بدهکار بود. در بدترین شرایط اقتصادی از نظردرآمد توانست طرحهایی به سود طبقات زحمتکش، دهقانان و… ارائه دهد. درعین حال دولتی بود که درآن حکومت قانون وجود داشت، یک دولت دموکراتیک بود که در اوج محبوبیت ونفوذ وکاریزمایی که دکتر مصدق داشت، یک حزب و روزنامه به خاطر مخالفت بامصدق تعطیل نشد./ روزنامه شرق