Get Mystery Box with random crypto!

درباره تحولات افغانستان و 'امکان های آینده' : هیرمند-بدخشان-وا | جامعه شناسی مردم

درباره تحولات افغانستان و "امکان های آینده" : هیرمند-بدخشان-واخان

سیدجواد میری

سال ۲۰۰۴ بود که وارد "تورپان" یا تورفان در منطقه سین کیانگ (یا همان شرقی تورکستان) -ایغورستان- شدم و در روستایی به نام "تویوق کندی" با متولی زیارتگاهی روبرو شدم که "گلستان سعدی" را به من نشان داد و از من خواست که آن را بخوانم. داستان این دیدار را در سال ۲۰۰۹ در نشریه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ایران به همراه تصاویر منتشر کردم اما نکته ایی که در این یادداشت به آن خواهم پرداخت "مسئله زمینی اتصال چین و ایران" است.

هنگامیکه از متولی زیارتگاه پرسیدم که این کتاب را چگونه بدست آورده است او در پاسخ به "پیر کامل شهید" اشاره کرد که او نیز از "پیر کامل شهید" خود به هدیه گرفته بود. چاپ کتاب در ایران و قریب ۱۳۰ سال پیش بود. این نشان میداد که روابط زمینی مستقیم بین این منطقه (که بعدها در قرن بیستم ۱۹۳۳ ضمیمه چین شد) و ایران برقرار بود تا اینکه بریتانیا و روسیه کاملا طرق استعماری خویش را بر تمدن های چین و هند و ایران و ترکیه تحمیل کردند که مبتنی بر آن نه تنها راه های فرهنگی همه به لندن و بعدها به آمریکا ختم می شد بل راه های تعاطی فرهنگی هم کاملا قطع شد و چین برای فهم ایران یا بلعکس باید از "میانجی یورو-آتلانتیکی" استفاده می کردند.

اما اکنون با بالا گرفتن تضادها بین چین و آمریکا و خفه کردن ایران توسط آمریکا (و همراهی بی چون و چرای اروپا با آن) اتفاقات افغانستان امکان های نوینی پیش روی ایران و چین و مردم افغانستان (که در حال حاضر بیش از پنج میلیون از آنها ساکن ایران هستند و تاریخاً هم با ایرانیان اشتراک فرهنگی و دینی و مذهبی و تمدنی و حتی زبان ها و قوم ها دارند) در حال گشوده شدن است و آن "راه زمینی بین چین-افغانستان-ایران" است که هم چین را از "افراطیون داعش" در حول مرزهایش با افغانستان خلاص خواهد کرد و هم محاصره ایران شکسته خواهد شد.

البته راه پیش رو سخت و دشوار است و نیازمند هوشیاری و بینش بلند مدت است تا معماران سیاست و استراتژیست های نظامی در کنار نیروهای دیگر بتوانند زمینه های این چرخش را ایجاد کنند. سقوط رژیم شاهنشاهی (که همپیمان آمریکا بود) و چهل و سه سال جنگ و تحریم علیه ایران در دوران جمهوری اسلامی باید اتمام حجتی برای اهل نظر و مردم ایران باشد که برای ائتلاف یورو-آتلانتیکی (و نظم جهانی به سرکردگی آمریکا) هیچ فرق نمی کند که در تهران چه کسی بر سریر قدرت نشسته است. آنچه مهم است این است که ایران به مثابه یک دولت مقتدر (که مانع روابط نو-استعماری است) محو گردد و برای نیل به این مقصود اسقاط رژیم و جنگ و تحریم و ترور همگی ابزاری برای سرکوب ملت ایران بوده و هستند.

اما آیا من نگاه ساده اندیشانه به طالبان و چین دارم؟ هرگز! چین چالش های سرزمینی خود را دارد و برخی از آنها مانند "چالش تایوان" و "چالش هنگ کنگ" و "چالش دریای چین" و "چالش هند" و "چالش ایغورستان" و "چالش تبت" و "چالش نظامی مستقیم با آمریکا" برخی از آنها هستند. طالبان و افغانستان هم چالش ها و فرصت های خود را دارند و نه چین و نه طالبان هیچ همپیمانی راسختر از ایران در این منطقه پهناور اوراسیا و شبه قاره هند و دریاهای آزاد ندارند که هم تحت شدیدترین فشارها از سوی آمریکا است و هم مصمم ترین نظام برای عبور از نظم نو-استعماری یوروآتلانتیکی آمریکا. زیرا ماندن در ذیل این هژمونی مرگ است و رهایی از آن ظهور نظم های جهانی نوین.

چین در این یکصد سال اخیر در ذهن و زبان ایرانی در "خاور دور" بود و ایران هم برای چین در "آنسوی غرب" اما با اتصال راه افغانستان ما دوباره همسایه زمینی خواهیم شد و راه های نامطمئن دریایی که کشتی های ما را در آن مسیر نابود می کردند از طریق اتوبان های بلوچستان ایران به پامیر بدخشان و واخان و کاشغر و ارومچی چین وصل گردد.

#ارتباطات_میان_فرهنگی
#ایران_افغانستان_چین

نشانی ما در اینستاگرام
https://instagram.com/Popular_Sociology/
جامعه شناسی مردم
@Popular_Sociology