Get Mystery Box with random crypto!

تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ا | جامعه شناسی مردم

تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون / بخش پنجم

یحیی حمدی

بر اساس آنچه که در بخش پیش تشریح شد در جامعه افغانستان مردمی حضور دارند خسته از جنگ و ناامنی، پایبند به سنت که هشتاد درصد در روستاها ( بدون هیچ امکان و تاسیسات)زندگی می کنند و دارای ساختاری به شدت قومی و قبیله ای؛ مردمی که برای زنده ماندن جان می کنند اما مقابل دیدگانشان زندگی های مجللی را می بینند که هوش از سر هر انسانی می برد و اشغال گرانی که دولت را برساخته اند.

در طرف دیگر طالبانی که دارای پایگاه قومی پشتون ( اکثریت جامعه) و برعکس دولتی ها به شدت ساده و با زندگی سخت و رفتاری همراه با تهور و ضد اشغال که ویژگی آنها پیش از این تشریح شد قرار دارند.

به نظر می رسد در این جامعه تضاد روستا-شهر و سنت-شبه مدرنیته کاملا برقرار است.

بدین ترتیب آنچه که ابن خلدون از آن به عصبیت تعبیر می کند و آن را نیروی محرک تحولات اجتماعی نام می برد در طالبان وجود دارد و آنها مصداق بادیه نشین ها و دولت افغانستان که فاقد عصبیت بود مصداق جامعه شهری است که ابن خلدون از آن نام می برد. بر این اساس با کمترین مقاومت شهرها را یک به یک و با سرعت در کمتر از ده روز تسخیر کردند و به پایتخت رسیدند.

تصویر ابن خلدون از عصبیت؛ تصویری دیالکتیکی است عصبیت مسیری را طی می کند که نتیجه اش زوال و نفی آن است یعنی بادیه نشینان در فرایندی با نیروی عصبیت بر شهر غلبه می کنند و حاکم می شوند اما بدان بسنده نمی کنند و هر چه پیش تر می روند ناز و نعمتی بیشتر به دست می آورند؛ رفاه و تجمل گرایی موجب افزایش هزینه و نابرابری می شود، برای جبران سنگینی هزینه ها، خراج ستانی بیشتر و نیز دست به تقلیل نیروهای نظامی می زنند بدین ترتیب هم همبستگی کاهش و نیروی دفاعی تحلیل می رود و چاره ای نیز بر این تجمل گرایی نمی یابند بنابراین او عوامل زوال عصبیت را رفاه زدگی، تجملات و خودکامگی می داند که مقدمات ظهور عصبیتی دیگر بر این عصبیت فرسوده می شود و این امری جبری و اجتناب ناپذیر است.

برای نتیجه گیری این تامل جامعه شناختی که با رویکرد ابن خلدون انجام شد روایت عبدالله کاظمی استاد دانشگاه هرات که از لحظات تصرف هرات شهر دومیلیون نفری ( خاستگاه تاجیک ها و بسیاری از نیروهای مقاومت احمد شاه مسعود )؛ توسط طالبان را می آورم :

« مردم در لحظه تصرف هرات سه گروه بودند؛ اول کسانی که دم از مقاومت می زدند و از اسماعیل خان حمایت می کردند که البته تعداد زیادی نبودند. دوم کسانی که از طالبان حمایت می کردند اینها هم زیاد نبودند. سوم کسانی که طرفدار مصالحه و آتش بس بودند اینها اکثریت جامعه را تشکیل می دادند، گروه سوم هم دو دسته بودند:

الف) برائت از هر دو یا بی طرفی منفی
ب) وساطت بین هر دو یا بی طرفی مثبت؛ من از جمله بند ب دسته سوم بودم، در لحظات تصرف شهر که نصف روز بیشتر طول نکشید ما نگران خرابی و جنگ شدید و تلفات زیاد و احیانا خلاء قدرت، جور و چپاول فرصت طلبان بودم که الحمدلله هیچ کدام اتفاق نیفتاد در آن موقع سرمان داخل گوشی ها و تعقیب اخبار، کوشکان نگران شلیک گلوله و ذهن ما متوجه چگونگی تعامل آینده طالبان با مردم به خصوص شیعیان بود، این را مطمئن بودیم که در لحظات اولیه طالبان نه با مردم و نه شیعیان کاری نخواهند داشت... راستش را بخواهید به خاطر فساد دولت غنی، امنیت طالبان را ترجیح می دهم»

پایان

نشانی ما در اینستاگرام
https://instagram.com/Popular_Sociology/
جامعه شناسی مردم
@Popular_Socioligy