Get Mystery Box with random crypto!

بار اول که بهم بازی تخته رو یاد داد از ذوق چشمام برق میزد. تا | Pulp.

بار اول که بهم بازی تخته رو یاد داد از ذوق چشمام برق میزد. تا قبلش هیچ ایده ای نداشتم قراره چه روزها و شبهایی سر بازی کل‌کل کنیم و به عشق بردنش دختر بچه ی پنج ساله ای بشم که تحمل باخت نداره. بارها بهش باختم و سر جفت شیش هایی که پیاپی می‌آورد خوش‌شانس خطابش کردم و به بوسه های بعد از بردش خندیدم و یادم رفت که بهش بگم جفت شیش من تویی. که دنیا پر از بدشانسیه و هرچقدر مهره هام زده بشه اهمیتی نداره، تا وقتی تو عدد شانس منی میتونم هر روز از نو شروع کنم و چشمام بخنده. که حاضرم تا آخرین روز زندگیم بهت ببازم ولی خودت رو نبازم. که زندگی بی تو، تخته ی پر از مهره ی دشمنه و من بی‌دفاع ترین مهره ی دنیا.
- راحیل