Pulp.

2021-08-10 09:30:57 + می‌خوای بری کافه؟
- آره
+ تنها؟
- تا حالا ندیدی کسی تنهایی بره کافه؟
+ نه. :) باز کردن / نظر دهید

2021-08-10 07:29:00 اون سردردی که باهاش از خواب بلند میشی، مرگه. باز کردن / نظر دهید

2021-08-09 18:29:27 خدا می‌بخشتت.سوال اینه که آیا تو می‌تونی خودتو ببخشی یا نه؟ باز کردن / نظر دهید

2021-08-09 07:40:31 "بلاتکلیف" و "سردرگم" واژه‌های ناتوانی‌ان
تو بیان حال این روزا. باز کردن / نظر دهید

2021-08-09 01:49:54 یه خواب آروم میاد؛ نه؟ باز کردن / نظر دهید

2021-08-08 23:30:53 این زندگی، رویای که بود؟ باز کردن / نظر دهید

2021-08-08 12:35:45 یه کاپوچینوی غلیظ :))))) با شیرینی تراز :)))) و مزه‌ی کارامل و شکلات :)))))) باز کردن / نظر دهید

2021-08-08 12:33:36 بچه‌ها :)) تا حالا :)) کسی به ذهنش رسیده بود نانی رو :)))))) توی کاپوچینو حل کنه :)))))))) و برای این ترکیب بهشتی بمیره؟ :))))))))))) باز کردن / نظر دهید

2021-08-08 10:01:31 ولی میدونی الان دارم فک میکنم که یه چیزی رو هم باید در نظر بگیری
که کار “درست” (نه اینکه یکدونه کار درست وجود داشته باشه ها،صرفا به این معنی که چیزی که برای تو توی این زمان مطلوبه) برات چیه
چون همیشه کار درست اون “تصمیم منطقی و عقلانی‌ای که توش بیشتر خودت رو در نظر گرفتی” نیست
گاها مراقب آدمای دورت بودن کار درسته واست

و بنظرم کلش همینه،که اگر اون کار عقلانیت رو بیخیال شدی،توی سرت اینطوری نباشه که “یه چیزی میخواستم،بخاطر فلانی انجامش ندادم”
اینطوری باشه که “خواستم که بخاطر فلانی یه تغییراتی بدم توی تصمیمم”

میدونی،میخوام بگم فاعل داستان تویی،و “انجام ندادن” هم فعل محسوب میشه
و هرکار میکنی مطمعن شو که میدونی تصمیمت مال خودته باز کردن / نظر دهید

2021-08-08 10:01:31 بستگی داره اون یکی از عزیزان کی باشه
اگر پدر و مادرم باشن نه انجامش نمیدم
دلم نمیخواد ناراحتشون کنم باز کردن / نظر دهید