Get Mystery Box with random crypto!

کوئیز ادبیات

لوگوی کانال تلگرام quizadabiat — کوئیز ادبیات ک
لوگوی کانال تلگرام quizadabiat — کوئیز ادبیات
آدرس کانال: @quizadabiat
دسته بندی ها: هنر
زبان: فارسی
مشترکین: 7.01K
توضیحات از کانال

#کوئیزادبیات💡
دنیای تست‌ها و دانستنی‌های باحال شعر و ادبیات
برای بالا بردن اطلاعات عمومی شما 😍
📚 فروشگاه من:
@shabnambookshop
🔹 ارتباط با من جهت ثبت‌نام در دوره‌ها، و ثبت سفارش کتاب:
@shabnamabdoli
✨پیج اینستاگرامم: instagram.com/shabnambook

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2023-05-10 22:38:09
شعر
@Quizadabiat
#حافظ

یا رب آن آهوی مشکین به ختن باز رسان
وان سهی سروِ خرامان به چمن باز رسان

دل آزرده‌ی ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ز تن رفته به تن باز رسان

ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند
یار مهروی مرا نیز به من باز رسان

دیده‌ها در طلب لعل یمانی خون شد
یا رب آن کوکب رخشان به یمن باز رسان

برو ای طایر میمون همایون آثار
پیش عنقا سخن زاغ و زغن باز رسان

سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
بشنو ای پیک خبرگیر و سخن باز رسان

آن که بودی وطنش دیده‌ی حافظ یا رب!
به مرادش ز غریبی به وطن باز رسان
540 views19:38
باز کردن / نظر دهید
2023-05-10 22:24:09 واژه‌شناسی
@Quizadabiat
خسرو
خسرو در اوستا به صورت hu-sravah (هوُ-سْرَوَه) به معنای «نیک سروده شده»، «نیکنام»، و «مشهور»، در سانسکریت به صورت sushravas و در زبان پهلوی به صورت husraw/xusraw به معنای «خوش‌آوازه و نیکنام» آمده‌است. لقب خسرو انوشیروان یا «انوشگ روان» است که به معنای «روح و روان جاویدان» است.
511 viewsedited  19:24
باز کردن / نظر دهید
2023-05-10 22:17:30 حکایت
@Quizadabiat
جوامع‌الحکایات | #محمد_عوفی

بازرگان و انوشیروان
بازرگانی در زمان انوشیروان مى‌زیست و مالى فراوان گرد آورد. پس از سال‌ها، او که در مملکت نوشیروان غریب بود، تصمیم به بازگشت به دیار خویش گرفت، ولى بدخواهان، نزد پادشاه بدگویى کردند که فلان بازرگان، از برکت تو و سرزمین تو چنین مال و منال به هم رسانده است و اگر او برود، دیگر بازرگانان هم روش او را در پیش مى گیرند و اندک اندک رونق دیار تو، هیچ مى شود.
انوشیروان هم رأى آن‌ها را پسندید و بازرگان را احضار کرد و گفت که اگر مى خواهى، برو؛ ولى بدون اموال.
بازرگان گفت: «آنچه پادشاه فرمود، به غایت صواب است و از مصلحت دور نیست. اما آنچه آورده بودم و در شهر تو به باد رفت، اگر پادشاه دو چندان باز تواند داد، ترک همه مال گرفتم.»
نوشروان گفت: «اى شیخ! در این شهر چه آورده اى که باز نتوانم داد؟»
گفت: «اى مَلِک! جوانى آورده بودم و این مال بدو کسب کرده. جوانى به من باز ده و تمامت مال من باز گیر.»
نوشیروان از این جواب لطیف متحیّر شد و او را اجازت داد تا به سلامت برفت.
539 views19:17
باز کردن / نظر دهید
2023-05-09 14:13:28 میدونستی؟!
@Quizadabiat
شاهنامه نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد.
جالب است بدانید که شاهنامه را قرآن عجم نیز خوانده‌اند.
وزن شاهنامه: فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعَل
1.0K views11:13
باز کردن / نظر دهید
2023-05-09 13:54:42 واژه‌شناسی
@Quizadabiat
قِسِر در رفتن
جالب است بدانید که «قسر در رفتن» در حقیقت یک اصطلاح دامپروری است: وقتی که گوسفند ماده‌ای در طول یک دوره‌ی پرواربندی، از زیر گوسفند نری در برود و باردار نشود، می‌گویند قسر در رفته است.
پس بهتر است این اصطلاح را راجع به کسی استفاده نکنیم، زیرا در واقع کاربرد این اصطلاح برای انسان‌ها، چیز تحقیرآمیزی است.
خودِ واژه‌ی قسر، یک واژه‌ی ترکی و به معنی عقیم و نازا است.
1.1K views10:54
باز کردن / نظر دهید
2023-05-09 13:45:58 شعر
#سیمین_بهبهانی
@Quizadabiat
گفتی که «مرا با تو نه سِرّی، نه سری هست»
گر سرّ و سری نیست، نهانی نظری هست

گرداب شکیباییَم آموخت که دیدم
گاه از منِ سودازده، سرگشته‌تری هست

برگی‌ست که پیچان به کفِ بادِ خزان است
گر در همه‌ی شهر چو من در به دری هست

گشتند پیِ فتنه به هر گوشه‌ی این شهر
در گوشه‌ی چشمانِ تو گویا خبری هست

با یاد تو گر آه برآرم، نه غمین است
خوش آن سفر افتد که در او همسفری هست

گفتم که «به پای تو گذارم سرِ تسلیم»
گفتی که «نخواهیم کسی را که سری هست...»

چون شمع، مگر شعله زبان سخنت بود؟
کز سوز تو سیمین! به غزل ها اثری هست
1.0K viewsedited  10:45
باز کردن / نظر دهید
2023-05-05 18:16:07 واژه‌شناسی
@Quizadabiat
تی‌شرت
جالب است بدانید که علت نام‌گذاری این نوع لباس به «تی‌شرت»، شباهت آن به شکلِ حرف T انگلیسی است.
2.4K views15:16
باز کردن / نظر دهید
2023-05-05 17:54:07 از گلستان
@Quizadabiat
طفل بودم که بزرگی را پرسیدم از بلوغ، گفت: «در مسطور آمده است که سه نشان دارد: یکی پانزده سالگی، و دیگر احتلام، و سیُّم برآمدنِ موی پیش، اما در حقیقت یک نشان دارد:
بس آن‌که در بندِ رضای حق جلّ و علا بیش از آن باشی که در بند حظّ نفس خویش، و هر آن‌که درو این صفت موجود نیست، به نزد محققان بالغ نشمارندش.»

به صورت آدمی شد قطره‌ی آب
که چل روزش قرار اندر رحم ماند

وگر چل ساله را عقل و ادب نیست
به تحقیقش نشاید آدمی خواند

هنر باید که صورت می‌توان کرد
به ایوان‌ها در از شنگرف و زنگار

به دست آوردن دنیا هنر نیست
یکی را گر توانی، دل به دست آر

#سعدی
1.9K views14:54
باز کردن / نظر دهید