Get Mystery Box with random crypto!

‍ در همین دوران که حکومت مشروطه، به واسطه ضعف مفرط احمدشاه در | راوی

‍ در همین دوران که حکومت مشروطه، به واسطه ضعف مفرط احمدشاه در حکومتداری و مشغولیت به عیاشی و فساد درباریان، سیاستمداران از یک سو و رقابت‎های روسیه و بریتانیا، در آخرین مراحل زوال خود به سر می برد و فقر، قحطی، ناامنی، آشوب و تحرکات ضد دولت مرکزی در اقصی نقاط کشور، اوضاع ایران را به هرج و مرج تبدیل کرده و عمر دولت ها به ۶ ماه نمی‎کشید.
اندیشه‎هایی در ذهن سیدضیاء در حال نضج گرفتن بود.

او که اوج گرفتن «بنیتو موسولینی»، روزنامه‎نگار سابق سوسیالیست ایتالیایی و تبدیل او را به پیشوای فاشیست ایتالیا و همچنینی تبدیل لنین، روشنفکر و روزنامه‎نگار سوسیالیست روسی را به رهبر اتحاد جماهیر شوروی دیده بود، گمان می‎برد که نیاز آن روز ایران، یک رهبر مقتدر و دیکتاتور است که هیمنه و جذبه رهبری داشته باشد.

او در مصاحبه با صدرالدین الهی، صراحتاً بر این تفکر خود صحّه گذاشت:
- آقا به نظرتان نمی‌آید که در اقدامات اولیه حکومت، شبیه فاشیست‌ها عمل کرده‌اید، نه شبیه سوسیالیست‌ها؟
- فاشیسم زائیده تحقیر ملی ایتالیائی‌ها بود. روزی که من کودتا کردم، ایران در تحقیرآمیزترین لحظات تاریخی خود به سر می‌برد. رجال ما برای خوابیدن بغل زن‌هایشان از خارجی اجازه می‌گرفتند.

اگر قیام علیه تحقیر خارجی فاشیزم است، بله من فاشیست بودم....من در سرم بود که یک حکومت ملی مقتدر متکی به قدرت نظامی ملی به وجود بیاورم و خودم بشوم رئیس‌الوزراء، بشوم دیکتاتور.»
- مثل موسولینی؟
- ها٬ بارک‌الله٬ احسنت!
طبیعی بود که سید ضیاء برای اجرای این پروژه، نیازمند یک نیروی نظامی برای کودتا بود.

این مقطع، زمانی است که نیروهای روسی در پی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و فروپاشی نظام تزاری در مسکو، از ایران خارج شده بودند و قزاق با خلاء فرماندهی و پشتیبانی مواجه شده بود.

مقامات سیاسی و نظامی انگلیسی حاضر در ایران، قزاق را تحت حمایت خود گرفتند. با این حال، انگلستان به دلایل چندی به دنبال آن بودند که اداره تشکیلات قزاق را به دست خود ایرانی ها بسپارند.

این جا بود که یک افسر ارشد قزاق معروف به «رضا شصت تیر» توامان نظر ژنرال آیرونساید و سید ضیاء را به خود جلب کرد. البته قبل از آن که سیدضیاء به سراغ رضاشاه برود، از نظامیان صاحب نام و درس خوانده مانند کلنل ریاضی و امیر موثق خواست که با او برای اقدام علیه حکومت احمدشاه همراهی کنند، ولی آن ها حاضر نشدند علیه نظام موجود کاری انجام دهند.

رضا شاه را برای نخستین بار «کلنل کاظم‌ خان سیّاح» به سید ضیاء معرفی می‌کند. کلنل به سیدضیاء گفته بود: " یک افسر قزاق پیدا کرده‌ام که به درد کار ما می‌خورد. هم قد بلند است، هم بد اخم، هم پر هیبت، هم افسرهایش دوستش دارند. فقط باید رویش فکر کرد."

خود سید ضیاء در مصاحبه بلند خود، درباره انتخاب رضاخان گفته بود: «افسرهای باسواد آن روز ما از او ترسوتر بودند و افسرهای شجاع ما از او بی‌سوادتر. رضاخان معدل افسر معمولی و مقبول آن روز بود.»


@raavi_ir