آقازادهی امریکایی ماجرایی مهیج با حضور هانتر بایدن، پسر رئیس | رادیو تراژدی
آقازادهی امریکایی ماجرایی مهیج با حضور هانتر بایدن، پسر رئیسجمهور امریکا
شهر ویلمینگتون در ایالت دلاوِر، غروب ۲۳ فروردین ۱۳۹۸
لعنت! لعنت! لعنت. قوطی آبجو برگشت روی لپتاپ. ضد حال. آن هم در شبی که قرار بود بهترین شب باشد. بعد از این همه استرس و تلخی و بدبیاری. کراک کوکائین جور بود - به وفووور - و آنلاین هماهنگ کرده بود که اول شب برایش دختری درجهی یک بفرستند، نوظهور از اروپای شرقی. اسمش چی بود؟ اسمش چی بود؟ الان دیگر مهم نیست. مک بوک عزیزش سوخته. تمام زندگیاش مدارک و عکسها و خاطرات توی همین مکبوک است. در این شهر نفرین شده، غروب جمعه اپلاستور از کجا گیر بیاورد؟ هیچ کس هم که نیست برایش کارها را انجام دهد. فقط اسمش بد در رفته: پسر جو بایدن! پسر جو بایدن باید در خانه اجارهای زندگی کند، تک و تنها. هیچ کس هم سراغش را نگیرد جز مواد فروشها. سی سال خرج زندگی بایدنها را بدهی و این بشود سرنوشتت. لعنت به تو جو بایدن! پدر نمونهی آمریکا! رئیسجمهور بعدی! آره حتما رئیسجمهور بعدی، با این زوال عقل.
عصبانی نشو! کنترل خشم! یک پُک عمیق کراک کوکائین درستت میکند.
حالا آرام میشوی و از هوش بیرقیبت استفاده میکنی. تو پسر جو بایدنی مثلا! قویترین مرد زمین. اینها که مشکل واقعی نیستند. یک لپتاپ سوخته، عشق خیانتکارت گذاشته رفته، شرکای احمقت گند زدهاند و فراری شدهاند و برادرت هم مرده. آخ! کاش بو زنده بود.
غمگین نشو! کنترل اندوه عمیق درونی! یک پُک عمیق کراک کوکائین درستش میکند.
اینها که مشکل نیستند. موقتیاند. فراموش نکن که تو هم از قویترین مردان زمینی. زمانی که بابا معاون اوباما بود را یادت بیار. جهان زیر پایت بود. یک روزه میرفتی چین یا اوکراین، چه مذاکرهای میکردی و چه قرارداد خفنی امضا میکردی. چه شرکتهایی، چه پولهایی، چه زنهایی، چه ماشینهایی! کاش بابا رئیسجمهور شود. باید بابا رئیسجمهور شود. چه شود! فقط تا آن موقع دوام بیار.
حالا - ریلکس و شاد - سوار ماشین کرایهات شو و بیفت دنبال تعمیرگاه مکبوک. چه نمنم بارانی! چه نسیمی! این هم نشانهای از طرف طبیعت.