Get Mystery Box with random crypto!

آکتور سیاست درباره‌ی احمد دهقان، بازیگر و سیاستمداری که ترور ش | رادیو تراژدی

آکتور سیاست
درباره‌ی احمد دهقان، بازیگر و سیاستمداری که ترور شد

سوسن سیرجانی: صبح 17 آذر 1321 است و خورشید تازه در تهران اشغال شده طلوع کرده. چند ماهی است که آرد و سوختِ کافی به نانوایی‌ها نمی‌رسد. نان نیست و اگر هم پیدا شود، آردی که با آن پخت شده، پر از اضافاتی است که اصلاً قابل خوردن نیست. گرانی، گرسنگی و سطح پایین بهداشت ارمغان دولت نالایقی است که تازه برسرکار آمده. مطبوعات و مخصوصاً روزنامه اطلاعات و مجله «تهران مصور»، چند روزی است که در مقاله‌های تند خود همه چیز را بر گردن دولت ‌می‌اندازند. اما مردم! مردمی که در میان سیاست و منافع دولتمردان گرفتار شده‌اند، تصمیم خود را گرفته‌اند. با روشن شدن هوا، کم‌کم مردم از سراسر شهر به سمت میدان بهارستان و مقابل مجلس شورای ملی، حرکت می‌کنند. مردم شعار می‌دهند «ما نان می‌خواهیم» و هر لحظه به جمعیت اضافه می‌شود.

کمی بعد عده‌ای که بیشتر شبیه اوباش هستند، خود را در میان جمعیت مردم جا می‌دهند. دیگر شعارها آرام و منطقی نیست و تبدیل به عربده‌کشی شده. جمعیت به سمت در ورودی مجلس در حرکتند و با ورود به راهروهای اصلی، شروع به تخریب پنجره‌ها و تابلوها می‌کنند. مردم گشنه هستند اما هدفشان تخریب نیست. به دستور دولت، ارتش به همراه نیروهای متفقین، مردم سردرگم و خسته را سرکوب و دستگیر می‌کنند و آنهايي را که بیشتر مقاومت می‌کنند، می‌کُشند.

آن روز به «بلوای نان» مشهور می‌شود، اما مشکل نان حل نمی‌شود، نه آن روز که تا یک سال بعد هم قحطی آرد و نان دست از گلوی مردم بر نمی‌دارد. چند وقت بعد ماهیت اوباشی که تحصن و خواسته منطقی مردم را به تخریب کشیدند، مشخص می‌شود. خبرهایی از دربار محمدرضا پهلوی به بیرون درز مي‌كند که در آن نام سه نفر به عنوان تحریک‌کننده‌های اوباش برای برهم‌زدن اوضاع، آورده شده؛ عباس مسعودی، پری دیوسالار و احمد دهقان.

مسعودی مدیر مسئول روزنامه‌ي اطلاعات، نماینده‌ي مجلس و وابسته به دربار و پری معشوقه‌ي شاه است. اما نفر سوم، جوانی قدبلند و خوش‌چهره است که طرفداران تئاتر آن روزها، حتماً او را به خاطر سپرده‌اند؛ پسری که با آرزوی بازیگر شدن به تهران آمد، اما روزنامه‌نگار شد و آنقدر برای دربار خوش‌خدمتی کرد که نماینده‌ي فرمایشی مجلس شد. او «احمد دهقان» است، کسی که زندگی‌اش شبیه هزارتویی عجیب است… .

ادامه در کتاب چهارم تراژدی

خرید
Radiotragedy.com/shop