2022-01-23 23:26:44
مژده!
[پ.ن: مژدهای طولانی! ولی شیرین! حتماً بخوانید]
آیت الله سید عبدالحسین طیب (رضوان الله علیه) :
نظر به اینکه یکی از علماء اعلام و آیات عظام تهران بمنظور تابش نور ولایت در قلوب دوستان و شیعیان به بنده امر فرمودند که عین رؤیای تشرف خدمت حضرت بقیة اللَّه (عج) تعالی فرجه الشریف را که فرمان نوشتن این تفسیر را به بنده دادند که در مقدمه کتاب جلد اول بواسطه علتی اشاره به آن نمودم مفصلا در خاتمه متذکر شوم نتوانستم تخلف امر مبارک معظم له را بنمایم و اجازه هم نفرمودند که اسم مبارکشان را ذکر کنم بنده امتثال نموده عین رؤیا را ذکر نمودم- لیله جمعه بود.
در عالم رؤیا در جنب نهری در اصفهان در محله بیدآباد که آن نهر معروف به نهر بابا حسن است ماشینی ایستاده بود راننده آن را ندیدم در آن ماشین حضرت ثامن الحجج حضرت رضا روحی و ارواح العالمین لتراب مقدم زواره فداه در طرف دیوار تشریف داشتند و حضرت بقیة اللَّه (عج) در طرفی که جنب نهر است جلوس فرموده بودند بین این دو بزرگوار جوانی خردسال با کلاه نشسته بود که ایشان را نشناختم حقیر آمدم طرف نهر دیدم زانوی مبارک حضرت بقیة اللَّه (عج) تعالی فرجه- الشریف) به پشت ماشین گذارده شده روی ماشین را بوسیدم حضرت عنایت فرمودند درب ماشین را باز نموده و فرمودند میخواهی ببوسی ببوس بنده هم زانوی مبارک را بوسیدم و به چشم کشیدم سپس حضرت بقیة اللَّه صلوة اللَّه علیه و علی آبائه به جد بزرگوارشان حضرت رضا صلوة اللَّه علیه اظهار کردند که زوار شما زیاد شده اند و حوائج همه آنها
را بخواهیم روا کنیم مشکل است حضرت رضا (ع) فرمودند مانعی ندارد.
بعدا حضرت بقیة اللَّه (عج) از ماشین پیاده شدند و دست حقیر را گرفتند و تشریف آوردند در مدرسه میرزا مهدی که در همان محل واقع بود و فعلا هم در همان محل است و معروف به (مدرسه سر جوی است) و بمن فرمودند حجره تو کدام است من حجره وسط مقابل رو را نشان دادم بعد خدمت حضرت عرض کردم سؤالی دارم اجازه سؤال دادند عرض کردم آیا شما از من راضی هستید فرمود.
نعم چون ترویج دین میکنی بعدا در خدمت حضرت بقیة اللَّه (عج) آمدیم در مسجد سید حجة الاسلام شفتی اعلی اللَّه مقامه الشریف در آنجا فرمودند من سابقا کتابی در عقاید منتشر کردم که بعضی از علماء اعلام کثر اللَّه امثالهم فرمودند مراد کتاب کلم الطیب است که نوشته و منتشر نموده اید فعلا هم میخواهم کتابی در تفسیر بدست یکی از شما بنویسم خوب است بتو محول کنم فعلا هزار تومان وجهش موجود است حقیر از خواب بیدار شدم بسیار فرحناک و تصمیم گرفتم به نوشتن تفسیر و از شدت فرح صبح جمعه جلسه داشتم که در عقائد و اخلاق صحبت میکردم در این جلسه خواب را عنوان کردم صاحب منزل هزار تومان را آورد گفتم برای من کاغذ بخرید که مصرف این تفسیر کنم ایشان هم بطهران حرکت کرد و از طهران کاغذ خرید قدری هم اضافه از آن مبلغ شد اضافه آن را هم بنده باو دادم حقیر در ظرف ده سال حدود هفت هشت مجلد او را نوشتم مجددا شبی در رؤیا خدمت حضرت بقیة اللَّه روحی له الفداء مشرف شدم عرض کردم آیا این تفسیر مرضی شما هست فرمودند نعم عرض کردم پس امضا بفرمائید حضرت یک نقطه پای آن تفسیر گذاردند حقیر دیدم از آن نقطه نور متصاعد میگردد
لذا با کمال جرأت و بانگ بلند میگویم که این تفسیر نوشتنش هم به امر مبارک حضرت بقیة اللَّه ارواح العالمین له الفداء بود و هم به امضاء آن حضرت رسید و این دو رؤیا از رؤیای صادقانه است.
چنانچه حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند
(من رآنی فقد رآنی لان الشیطان لا یتشکل بنا)
یعنی هر کس مرا در خواب به بیند مرا دیده است زیرا شیطان نمیتواند بشکل ما درآید و کلمه بنا ضمیر جمع است شامل حال همه معصومین میشود از آدم تا خاتم الاوصیاء صلوات اللَّه علیهم اجمعین.
نکاتی که از این خواب میتوان استفاده نمود.
۱- علاقه آن بزرگوار بذکر عقائد و توحید و تفسیر
۲- ترویج در نظر مبارکشان اهمیت دارد که در جواب سؤال حقیر فرمودند رضایت من برای ترویج است.
۳- این خانواده اصول کرمند و کرم موقعی اطلاق میشود که بخششی که میفرمایند بواسطه لیاقت و استحقاق طرف نباشد صرفا بخشش باشد لذا بزرگواریشان اجازه نمیدهد که زوارشان دست خالی برگردند بدین مناسبت در رؤیا اشاره شده که برآوردن تمام حوائج زوار مانعی ندارد چه عنایتی بزوارشان دارند متقابلا مقتضی است که زوار هم مراعات ادب را بنمایند از اینکه بدون اذن دخول وارد نشوند و احترام از زوار محترم را مراعات کنند و بالجمله کاری که سبب اذیت آن بزرگوار است انجام ندهند و سعی کنند که کارهاشان سبب رضایت و خوشنودی آن بزرگواران باشد.
تفسیر اطیب البیان، جلد ۱۴، صفحه ۲۷۹
کانال رحیق مختوم
@rahiq_makhtoom_110
95 viewsedited 20:26