Get Mystery Box with random crypto!

رضا اجتهادی

لوگوی کانال تلگرام rezaejtehadi — رضا اجتهادی ر
لوگوی کانال تلگرام rezaejtehadi — رضا اجتهادی
آدرس کانال: @rezaejtehadi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 4.57K
توضیحات از کانال

افکار مکتوب من

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-10 14:41:17 نا سروده های سایه

یادم می‌آید که در جایی از هوشنگ ابتهاج پرسیدند که بهترین شعرت به انتخاب خودت کدام است.
پاسخ داد: شعری که هنوز نسروده ام.

برای شعر های نا سروده ی سایه سوگوارم.

https://t.me/RezaEjtehadi
2.1K viewsReza Ejtehadi, 11:41
باز کردن / نظر دهید
2022-08-10 08:30:18 پستهای قدیمی و مرتبط با هوشنگ ابتهاج

https://t.me/RezaEjtehadi/42
https://t.me/RezaEjtehadi/477
https://t.me/RezaEjtehadi/411
2.1K viewsReza Ejtehadi, 05:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-10 08:17:02 ابر باید بر غم سایه ی از دست رفته ی ما بسیار ببارد.

روزهای ابری بی بارش خیلی بدند. روزهای دلگیری که از تنهایی، حتی سایه هم نداریم. ابر باید بر غم سایه ی از دست رفته ی ما بسیار ببارد.

https://t.me/RezaEjtehadi
2.1K viewsReza Ejtehadi, edited  05:17
باز کردن / نظر دهید
2022-08-10 07:55:13 جان گل رنگ مرا، بر سر دست بگیر، به تماشاگه پرواز ببر

در غم رفتن آنکه اینگونه می‌نوشت، چه می‌توان نوشت، جز آنکه از خودش وام گرفت؟

ارغوان،
شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه که از جهان بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانی ست
نفسم می گیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است.
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
باد رنگینی در خاطرمن
گریه می انگیزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید...
چون دل من که چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو می ریزد
ارغوان
این چه رازی ست که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می افزاید؟
ارغوان پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی بر این درۀ غم می گذرند؟
ارغوان خوشه خون
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله می شروعند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش؛
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من ..‌‌
تو بخوان نغمه ناخوانده من

هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
با نغمه های ناخوانده اش از میان ما رفت.
2.6K viewsReza Ejtehadi, edited  04:55
باز کردن / نظر دهید
2022-04-11 18:48:59 گیلگمش و روسیه


این روزها افسانه گیلگمش را میخواندم. حماسه ی منظومی که قدیمی ترین داستان مکتوب بشر است. نسخه ای از داستان بر روی 12 لوح گلی در سال 1849 در کتابخانه آشوربانیپال در جنوب عراق کشف شد. تخمین زده می‌شود که این لوح ها حدود 4000 سال عمر داشته باشند. و جالب اینکه در زمان نوشته شدن هم به تاریخی بسیار دور اشاره دارند. روایت داستان‌های خیلی جذابی که برای پادشاهی پهلوان منش به نام گیلگمش اتفاق می افتد. به نظر میرسد که خیلی از داستان های اسطوره ای در فرهنگ ها و تمدن های بعدی به شکلی وام گرفته از ایده های این افسانه هستند. لوح ها به زبان اَکَدی (از زبان های باستانی)‌ هستند که توسط باستان شناس انگلیسی،‌ جرج اسمیت، در سال ۱۸۸۰ ترجمه شدند. داستان در منطقه بین النهرین اتفاق می افتد و زندگی گیلگمش و ارتباط او را با خدایان و همچنین جهان مردگان تصویر کرده است. در قسمتی از این داستان یک الهه (که احتمالا از زیبایی هم بی بهره نبوده است)‌ به این پادشاه قدرتمند پیشنهاد ازدواج میدهد. یک الهه! ولی گیلگمش این دعوت را رد میکند. دلیل گیلگمش برای رد این درخواست جالب تر از این است که یک زن به خواستگاری میرود. الهه که عمر جاودان دارد خیلی پیش از گیلگمش زیسته است و همسران دیگری در گذشته داشته است. دلیلی که گیلگمش برای رد درخواست می آورد این است که به الهه میگوید به معشوقه های قبلی خود بنگر، ببین که هر کدومشون چه بلایی بر سرشان آمده است. چند مورد را تک به تک می شمارد. هر معشوقه ای که الهه داشته به مصیبتی گرفتار شده است.

هنگام خواندن داستان یک لحظه به امروز برگشتم. به یاد ارتباط کشورمان با روسیه افتادم. شاید بد نباشد که ما هم به معشوقه های قبلی روسیه نگاه کنیم و ببینیم که هر کدام به چه بلایی گرفتار شده اند. گفته می شود داستان ها برای رساندن پیام و پندی به آیندگانند. آیا می‌شود از تجربه چند هزار ساله گیلگمش چیزی بیاموزیم؟

https://t.me/RezaEjtehadi
3.7K viewsReza Ejtehadi, edited  15:48
باز کردن / نظر دهید
2022-03-26 09:00:04 I'm hooked on FARCAST BOOK S01 EP02 (1401-01-04) on Castbox. Check out this episode! https://castbox.fm/vb/479253746
4.1K viewsReza Ejtehadi, 06:00
باز کردن / نظر دهید
2022-03-20 09:12:48
بهار در راه است.
4.9K viewsReza Ejtehadi, edited  06:12
باز کردن / نظر دهید
2022-03-20 08:56:03 نوروزی دگر

همیشه از نگاه امیدوار هوشنگ ابتهاج لذت برده ام. سختی ها را می‌بیند و باز امیدوار است. نمونه اش در شعر زیر نمایان است:

بهارا زنده مانی زندگی بخش
به فروردین ما فرخندگی بخش

مگو کاین سرزمین شوره زار است
چو فردا در رسد رشک بهار است

بهارا باش کاین خون گل آلود
برآرد سرخ گل چون آتش از دود

میان خون و آبش ره گشائیم
از این موج و از این توفان برآئیم

به نوروز دگر هنگام دیدار
به آئین دگر آیی پدیدار

نوشته های مرتبط:
https://t.me/RezaEjtehadi/365
https://t.me/RezaEjtehadi/364
4.5K viewsReza Ejtehadi, 05:56
باز کردن / نظر دهید
2022-02-03 15:31:09 علت یا معلول

زنده یاد اخوان ثالث فکر می‌کرد چون زمستان است و هوا بس ناجوانمردانه سرد است، سرها در گریبان است.

نماند تا ببیند که چون سرها در گریبان است، هوا این روزها بس ناجوانمردانه سرد است. 

https://t.me/RezaEjtehadi
6.3K viewsReza Ejtehadi, edited  12:31
باز کردن / نظر دهید
2021-12-23 13:24:34
آنچه کشف شده است این است. یک فسیل 70 میلیون ساله. خیلی ارزشمند است ولی با آن تصاویر بازسازی شده که دست به دست می‌شود متفاوت است.
6.5K viewsReza Ejtehadi, 10:24
باز کردن / نظر دهید