-لباتو پروتز کردی نیاز؟!قبلا انقدر حجیم نبودن! دختره رو گیر انداختن که چرا لبات باد کرده https://t.me/+eodULNCT-SU2NWRk بی اراده دستمو بالا می گیرم و روی لب پایینم می کشم. از حس سنگینیش چشمامو روی هم می ذارم: -نه، کار یه مورچه ی قرمز گنده بوده! دلی و نیایش باهم می زنن زیر خنده و دلی بین خنده هاش می گه: -احیانا مورچه تون کاراته کار و مهندس که نیست؟ نیایش ادامه میده و با صدای پر خنده ای میگه: -اسمشم که حتما شهاب نیست! لبمو می گزم و پشت بهشون سمت چای ساز میرم: -زهرمار، انگار خودشون نیستن که هرشب زن عمو نسیم میره در اتاقشون و از سر و صداهای منکراتی شون گله میکنه! https://t.me/+eodULNCT-SU2NWRk صدای خنده ی پسرا از پشت سرشون بلند میشه و دلی شکلاتی رو سمتم پرت می کنه: -بیشعور کسی با زن عموش آنقدر وقیحانه حرف می زنه. شهریار و شهاب باهم "اوهووو" رو می کشن و شهاب جلو میاد: -بذار عقدت کنه بعدا زن عموی ما شو. فرهاد دست دور گردن دلی می پیچه: -عقدشم می کنم، می خوای یه تست کنی ببینی به دلتم یا چی؟ https://t.me/+eodULNCT-SU2NWRk می خواد دختره تستش کنه ببینه خوشش میاد یا نه https://t.me/+eodULNCT-SU2NWRk شهریار جلوتر میاد و دستشو روی شونه ی فرهاد می ذاره: -باشه ما فهمیدیم هنوز جفتتون آکبند تشریف دارین :| شهاب می زنه زیر خنده و فرهاد فحشی نثار جفتشون می کنه.جلو می رم و دستمو دور بازوی شهاب می پیچم: -به نظرت بچه ی عمومون چیه؟ دلی جیغ می کشه و فرهاد رو از خودش دور می کنه: -اشغالا، ول کنین منو، سگ از عموتون حامله میشه که من بشم؟! فرهاد پوکر بهش نگاه می کنه و دستشو تو هوا تکون میده: -اینو جلو کسایی بگو که وقتی توی اتاق منی صدای جیغ و داد هاتو نشنیده باشن! دلی سمتش خیز بر میداره که نیایش دستشو می گیره و به عقب می کشش: -بسه زن عمو، حرص نخور شیرت خشک میشه. با این حرف نیایش بیشتر آتیشی میشه و سمت فرهاد بی نوا می دواِ که در خونه باز میشه و زن عمو نسیم و عمو بهرام وارد میشن و پشت سرشون آقاجون که... https://t.me/+eodULNCT-SU2NWRk https://t.me/+eodULNCT-SU2NWRk https://t.me/+eodULNCT-SU2NWRk این قصه سه تا زوج جوون و پر انرژی داره که کلی عاشقانه و دلبرانه می سازن https://t.me/+eodULNCT-SU2NWRk 88 views17:22