_که چی بشه؟ برا چی بدون اینکه به من بگی #داوطلب شدی اومدی تو ا | •|میـ🔥ـخواهم اربـــابت بــ💦ــاشم|•
_که چی بشه؟ برا چی بدون اینکه به من بگی #داوطلب شدی اومدی تو این #روستا ؟ اصن چرا باید بهترین دکتر بیمارستان که کل استانبول میشناسنش بیاد تو روستا کار بکنه؟
اشکام رو گونه هام جاری بود .. اون #نمیدونست که من برا چی اومدم اینجا.. نزدیکم شد و بازوم رو محکم گرفت .. +اخ ولم کن .. تو خودت چی؟ چرا رفتارت عوض شده؟ چرا با هر کی که میاد #لاس میزنی؟ _ خفه شو .. +پس به منم دستور نده .. تو هیشکی من نیستی .. _ کی من هیشکیت نیستم؟ یادت رفته شوهرت میشم؟ + نیستی کافی بود همین جمله رو بشنوه و #حمله ور بشه سمتم .. #وحشیانه دستامو گرفت و صورتش رو مماس صورتم قرار داد و غرید : _ که نیستم اره؟ یه نیستی برات نشون بدم که بفهمی #صاحب داری کمرمو گرفت و هلم داد که محکم خوردم به دیوار ..با دردی که تو #شکمم پیچید داد زدم
_ پاشا ... پاشا تو رو خدا ولم کن ..#بچم
یه رمان متفاوت .. مطمئن باش پشیمون نمیشی از خوندنش نویسنده چالش گذاشته قرعه کشی میکنه و جایزه میده ، از دستش نده