https://t.me/joinchat/AohdKfv3FfRlODc0 https://t.me/joinchat/AohdKfv3FfRlODc0 نباید ترسم رانشان میدادم برای همین گفتم:بوران جان بیا بریم، مامانت منتظره ها خدا میدانست که پشت تک تک کلماتم چه ترسی بود در عالم مستی خندید خنده اش در مستی زشت بود برای منی که گیرش افتاده بودم محکم به دیوار کوبیدم که نفسم رفت آرام لبش را روی گردنم گذاشت و گاز گرفت خواستم جیغ بزنم تا بلکه اصلا کسی بیاید بیایند ببینند اما بی عفت نشوم اما فوری دستش را روی دهنم گذاشت و گفت:میگن هر*ه ها خوب سرویس میدن تا حالا آکبند امتحان کردم از حرفش قلبم تیر کشید هیچ وقت فکر نمیکردم که شکستن قلبم را حس کنم اما.... حرفش تیر بود بر جسمم بر پاکی چند ساله ام بر دنیای دخترانه ام پارت واقعیه عزیزای دلم 68 views 𝙶𝙰𝚂𝙴𝙳𝙰𝙺 𝚃𝙱 , 06:01