#میم_مثل_مادر می خواهم بهارم شوی تا شکوفه شوم بر روی شاخ و برگ | 📚یواشکی دوست دارم📚
#میم_مثل_مادر می خواهم بهارم شوی تا شکوفه شوم بر روی شاخ و برگ های تن خسته ات،می خواهم تحمل کنی مرا تا بزرگ شوم و بسازم خاطره برایت،خاطراتی شیرین که همیشه با به یاد آوردنش لبخند بر لبان پرمهرت بنشیند! اما نمیدانم چرا همیشه جز دردسر سودی برایت ندارم.از طفولیت تا حالا،و مطمئنا بعد آن هم باید رنج هایی را تحمل کنی که مسبب تمام آنها من هستم... هرچه من قد می کشم تو خمیده تر می شوی،هرچه بر زیبایی من افزون می شود پیری بیشتر بر صورت مهربانت غلبه می کند، من تلاش می کنم برای رویاها و آرزوهایم و تو دعا می کنی برای رسیدن به خواسته هایم... نمی دانم چرا محبت در وجود تو و همجنس های تو هیچ وقت پایان نمی یابد،به راستی که قلب شما اقیانوسی است آبی رنگ که با مهربانی درون قلبتان تضاد زیبایی دارد. مادری دارم بهتر از برگ درخت بهتر از عطر شکوفه های رنگی در بهار بهتر از صد شاخه گل زیبایی چون فرشته در زمین چون درختی پرشکوفه در بهار چون تمنا بر وجودت پر گوهر چون ستایش بر قلوب پر نیاز چون پرنده در قنوت یک نماز... دوستت دارم به اندازهی قطره های آب در اقیانوس به اندازه ی گلوله های در خورشید به اندازه ی ۷۰ برابر ۷ آسمان به اندازهی تمام فرشتگان آسمان وجودت برایم آرامش دارد آرامش غیرقابل وصف آرامش پس از سجود سجودی با تمام وجود وجودت را دوست دارم اگر نبودی من هم نبودم اگر نباشی من هم نخواهم ماند و اگر بمانی دنیا را برایت میخواهم چه شب ها که تا سحر ناله کنان در تب میسوختم ولی محبت مادریات کاری میکرد که هر عطشی از بین برود،این محبت هارا دوست دارم،به طوری که حسادت میکنم وقتی به گل های درون باغچه نگاه میکنی و به شمعدانی ها لبخند میزنی ،لبخندت را دوست دارم،لبخندت برایم شیرین است،به شیرینی تمام خاطرات کودکی،کودکی که با تمام شدن جوانی تو در راستای خطی موازی بودند،چه دردهایی که به خاطر محافظت از من نکشیدهای،در دل آرزو میکنم همیشه عمری پر از خاطرات شیرین داشته باشی،امیدوارم هیچوقت یادم رود که بودم و که هستم،چه شد که به این جایگاه رسیدم،موفقیتم را مدیون دعاهای خیر چه کسی هستم،در نوجوانی استورهام که بود... دعاهایی که اذان میگویی را از برم:خوشبختی فرزندم... امیدوارم فرزند خوشبختی شوم،فرزندی که تمام خوشبختی اش خلاصه شود در بوسیدن ۲ چشمان مهربان،چه لذتی دارد این کار!... دلم میگیرد وق4تی میبینم مادری از دنیا میرود!هرچقدر هم که پیر و غرغرو باشد برای فرزندش مادر است،آرزو میکنم تا مرگم را نبینی از دنیا نروی،چون هیچ وقت دوست ندارم یتیم از دنیا بروم! میبینی؟حتی در حالت مرگ هم خودخواهم،این خودخواهی را دوست دارم!اینگونه خودخواهی خودش امیدی است برای زندگانی:) امیدوارم لیاقت دردهایی که کشیدهای را داشته باشم،امیدوارم بدی در حقت نکرده باشم که روزی بخواهم تاوان پس بدهم،امیدوارم همیشه جسم و روحت سایهای باشد روی من و زندگیام،زندگی که بدون تو نمیخواهمش. روزی را دیدم که یک مادر از دنیا رفت... آسمان تیره شد،کسی متوجه نشد ولی در دل فرزندش دیگر هیچ وقت آسمان آبی نبود،آسمان هم مثل صورت فرزند بی روح و خسته بود،دیگران میگفتند آلودگی هواست ولی فقط فرزند بود که میدانست آسمان همدرد زخم های کهنهاش هست،آسمان هنوز هم تیره است ولی مردم هنوز هم گمان میکنند از آلودگیست! امیدوارم هیچ وقت آسمان را گرفته نبینم،چون آن لحظه بغض راه گلو را میبندد و نوید از یک روز تلخ میدهد،این روز ها کلاغ ها هم طاقت خبر بد دادن را ندارند... پس همیشه بمان و برای من از خواستههایت بگو،از آرزوهایی که برایم در سر داری،بگو تا همهشان را روی جفت چشمانم جای دهم و تو با خوشحالی به همه بگویی که بهترین فرزند دنیا را داری،به امید آن روز و به امید روزهای شیرین تر و پایان یافتن تمام تلخی ها برای تمام زندگی ها♡به امید جاری نشدن اشک از چشم هیچ مادری♡به امید غصه نخوردن هیچ مادری♡به امید سلامتی همه مادرها♡به امید زندگانی تمام فرشتگان زمینی که نامشان در چهار حرف است و در آخر به سلامتی همه کسانی که زندگیشان خلاصه در این کلمه است:مادر @f_time19