2022-07-30 19:51:54
به فرزندان اگر ما یاد می دادیم پیش از خواب باید ذهن را مسواک زد هر شب...
تمامِ لحظه هامان پاکدامن بود
از آن روزی که حس وا کردم و«بودن»،نخستین کشفِ اشک آلود در من بود
و "مادر" جلوه ای از تابش "مَعبود" در من بود ،..دانستم....
رَهایی در نبایدهاست:
نباید « رَشک » را.. کَت بست.
نباید « خشم » را.. پَر کَند.
نباید "اشک" را.. خُشکاند.
نباید دل به مُلافَندِ درمانِ دُعا بستن.
نباید گشت از هر نُطفه آبستن .
نباید شُد مُریدِ وَعده هایی که مُرتب رنگ می بازند.
نباید اسب شُد، اَرابه هایی را که سَمتِ جنگ می تازند .
نباید سر به روی شانه ای بُگذاشت که خنجر به کف دارد .
نباید غُربتی پِنداشت ، هر دستی که دَف دارد .
نباید رَقص، " این پاکوبیِ احساس را " از پا هَرَس کردن.
نباید "کبک ها" را در قفس کردن.
پُر از تب لرزه های بید مجنون است، احساسم
کنون که در حریمِ بودباشِ خود ، سحر خیزم...
نسیمم باش تا قِر از کَمَر ریزم .
خیالاتی ،.. خیابان می شَود در من...
بُخارایی،.. خراسان می شود در من ...
فِریدونی،.. فَراخوان می شَود در من...
طُلوعی،.. طبلِ طوفان می شود در من ...
و می بینی..
و می بینم:
شِتاب آلود،.. آدم، دارد از آداب می اُفتد.
و می دانی ...
و می دانم:
که ماهی با دهانِ باز ، در قُلاب می اُفتد.
(شادان شهرو)
حس خوب مطالعه و موسیقی فاخر @rooysh دوستانتان را به جرعه ای مطالعه دعوت کنید
19 views16:51