Get Mystery Box with random crypto!

#امام_صادق از رویِ دیوار ، از دور و بر او ریختند نیمه شب با ر | روضه

#امام_صادق

از رویِ دیوار ، از دور و بر او ریختند
نیمه شب با ریسمانی بر سر او ریختند

کاش در آن نیمه‌شب زهرا نمی‌دیدش چه شد
بر سرِ او در قنوتِ آخرِ او ریختند

خانه‌اش شد خیمه‌گاه و چوب‌های شعله‌ور
بِینِ خانه  پیشِ چشم دختر او ریختند

فاطمه نالید مادر پهلویت را حفظ کن
 تا که با آتش جماعت بر در او ریختند

آنقدر او را کشیدند و به هر سویش زدند
سنگهای کوچه قدری از پَرِ او ریختند

شهر آنشب کربلا بود و زمینش قتلگاه
تشنه‌ای را دید  قومی بر سر او ریختند

قوَتش را جمع کرد و گفت آبی  سوختم
نیزه هاشان را ولی بر حنجر او ریختند

حسن لطفی

@rozeh_1