Get Mystery Box with random crypto!

روضه

لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه ر
لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه
آدرس کانال: @rozeh_1
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 21.27K
توضیحات از کانال

❖﷽❖
کانال اشعار اوج روضه
کپی مطالب با ذکر منبع مجاز است
♦️ کانال مرثیه:
@marsiyeeh
🔹 ارتباط شاعران با ما:
@heydari_am_man
🔸 هماهنگی تبادل و تبلیغات:
@navay_roze

Ratings & Reviews

4.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2023-07-05 23:21:13 #امام_زمان_عج
#استقبال_محرم

دیدم به خواب ، آن آشنا دارد می آید
دیدم كه بر دردم دوا دارد می آید

دیدم كه با شال عزا و چشم گریان
مولایمان صاحب عزا دارد می آید 

تو بانی این روضه ای دریاب ما را
آغوش خود بگشا گدا دارد می آید  

آقا سوالی داشتم، از سمت گودال
آوای وا اُمّا چرا دارد می آید 

آقا بگو جدّت مراقب باشد آخر
یك خنجر تیز از قفا دارد می آید 

آتش به جان خیمه ها افتاده از درد
پایان تلخ ماجرا دارد می آید 

همراه با آن قافله با دست بسته
یك خانم چادر سیا دارد می آید 

عباس احمدی

@rozeh_1
1.5K views20:21
باز کردن / نظر دهید
2023-07-05 23:21:13 #امام_زمان_عج
#استقبال_محرم

نگاه رحمتت بر ماست؛ می‌دانم که می‌آیی
ز اشک دوستان پیداست؛ می‌دانم که می‌آیی

گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا
تو تنها و علی تنهاست می‌دانم که می‌آیی

به گوش شیعه از پشتِ در آتش‌زده گویی
صدای نالۀ زهراست می‌دانم که می‌آیی

به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان
زمان، هر روز عاشوراست، می‌دانم که می‌آیی

هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی
به گوش زینب کبراست، می‌دانم که می‌آیی

به یاد آب‌ آب تشنگان، چشم محبانت
ز اشک و خون دل دریاست، می‌دانم که می‌آیی

هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد
به چشم خون‌فشان ماست می‌دانم که می‌آیی

تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی
شرار آتش دل‌هاست می‌دانم که می‌آیی

به خون پاک مظلومانِ عالم می‌خورم سوگند
که مهدی مصلح دنیاست می‌دانم که می‌آیی

اگر چه غایبی «میثم» به چشم خویش می‌بیند
لوای دولتت برپاست می‌دانم که می‌آیی

استادحاج غلامرضا سازگار

@rozeh_1
1.5K views20:21
باز کردن / نظر دهید
2023-07-05 23:21:13 #امام_حسین
#استقبال_محرم

وقتش شده، كه دل به غمت مبتلا شود
راهي به سوی تربت كربُبلا شود

آن تربتي كه هركه نظر كرد، ديده‌اش...
گريان برای شاهِ سر از تن جدا شود

فرقي نمي‌كند كه گدايت كجايي است
آقا ، به يك نگاهِ شما هر گدا شود

باب الحوائجي كه كنار تو خفته است
بي شك به دست او گره بسته وا شود

آئينهٔ دلي كه شده تار ، از گناه...
با اشك و ناله در غمت آقا جلا شود

مُزدِ رسالتِ نَبي اصلأ روا نبود
با سنگ و تيغ و نيزه و خنجر ادا شود

جز كربلا و كوفه و شامِ بلا و غم...
بر ميهمانِ خود ستم این‌سان كجا شود

رأس حسین و بزم شرابی و خيزران
در پيشِ چشم زينب كبری بپا شود

جان مي‌دهد رقیه در آندم که ناگهان
با حنجرِ بريده ، لبش آشنا شود

داود تيموري

@rozeh_1
1.3K views20:21
باز کردن / نظر دهید
2023-07-05 23:21:13 #استقبال_محرم

کاروان را باز گردان ای عزیز فاطمه
در همین جا قلب زینب زار و مضطر میشود

بازگرد آقا که با دست پلید حرمله
غنچه ی شش ماهه ی باغ تو پرپر میشود

دخترت بی سایبان و خواهرت بی همسفر
جعفرت بی پیکر و عون تو بی سر میشود

چند روز بعد در این سرزمین پربلا
صحبت از دزدیدن خلخال و معجر میشود

چند روز بعد در گودال بین تیغ وتیر
حنجرت درگیر با تیزی خنجر میشود

علی مشهوری

@rozeh_1
1.2K views20:21
باز کردن / نظر دهید
2023-07-05 23:21:12 #استقبال_محرم

هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاست
عزای کیست؟ گمانم عزای خون خداست

خمیده قامت گردون، شکسته پشت فلک
روانه خون دل از چشم آدم و حوّاست

پریده رنگ ز رخسار احمد و حیدر
شراره ی دل زهرا، صدای وا ولداست

سرشک دیده ی زهرا، روان ز قلب افق
قد خمیده ی زینب، هلال ماه عزاست

قسم به جان حسین ای هلال خون برگرَد
که در تو زخم علمدار کربلا پیداست

بگو فرات نجوشد که آب تشنه لبان
در این طلیعهّ خون اشک دیده ی سقاست

بگو به لاله نروید که چند روز دگر
ورق ورق به روی خاک، لاله ی لیلاست

بگو به مهر نتابد که راس پاک حسین
فراز نیزه چو خورشید روز عاشوراست

ز گوش دخترکی خون روان بود گویا
که گوشواره ی او یادگاری زهراست

حسین بود خدایی، خدا حسینی بود
از آن زمان که جهان وجود را آراست

سرشک دیده ی میثم هماره جاری باد
که اشک دائم او وقف سیدالشهداست

استاد سازگار

@rozeh_1
1.1K views20:21
باز کردن / نظر دهید
2023-07-05 23:21:12 #استقبال_محرم

دوباره بوی محرّم، دوباره بوی خدا
دوباره روضه ی ارباب، روضه ی سقّا

دوباره هیئت و زنجیر و سینه و لطمه
دوباره بیرق سرخ حسین و بزم عزا

کتیبه ها و سیاهیّ و محتشم خوانی
دوباره ناله و آه و بساط اشک و بکا

دوباره روضه ی تیر و کمان و طفل رباب
که تشنه پر زده جوجه ز ساحل دریا

دوباره صیحه ی ارباب و ناله ی ولدی
کنار پیکر صد چاک اکبر لیلا

دوباره گریه ی طفل سه ساله ی مضطر
که بوسه زد به گلوی بریده ی بابا

دوباره شام غریبان و آتش و دود و
صدای سیلی و اشک یتیم در صحرا

تمام دشت ز طیر و وحوش سیرابند
عزیز فاطمه تشنه است اف به تو دنیا

دوباره بانوی پهلو شکسته ای خواند
کنار گودی مقتل" غریب مادر "را

دوباره شیهه ی اسبی که واژگون زین است
که دید زینب و آهی کشید وا أُمّا

کسی که زینت دوش حبیب داور بود
تنش سه نقطه و رأس بریده اش امّا

یاسر حوتی

@rozeh_1
1.1K views20:21
باز کردن / نظر دهید
2023-07-05 23:21:12 #استقبال_محرم

قاضیِ کوفه حکم صادر کرد
که حسین خارجی ست ای مردم
با خبر میشد هرکسی ، میگفت
زدنِ حدِّ کیفرش با من

همه تقسیم کار میکردند !
بین بازار آهن کوفه ؛
خنجر آب دیده ای میگفت ،
بوسه بر زیر حنجرش با من

نیزه ای گفت ، که بیشتر ز همه
تشنه هستم به خون رگهایش
کوفه تا شام میشوم سیراب !
زحمت بُردنِ سرش با من

پیر آهنگری سرش گرم است
پشت هم نعل اسب میسازد
هرکه آمد خرید با خود گفت ،
رد شدن روی پیکرش با من

حرف شیر جمل وسط آمد
یکنفر گفت بین جمعیّت ،
پسر ارشد حسن با تو
آن یکی شیر دیگرش با من

حرمله با کمان کمین کرد و
یک سه شعبه به کف گرفت و بگفت
در میان قنوت دستانش ،
نحر حلقوم اصغرش با من

حیدر کربلا به میدان زد
کینه ها از علی نمایان شد
با لجاجت کسی صدا میزد ،
ارباً اربای اکبرش با من

یکنفر با عمودی از آهن
پشت یک نخل منتظر مانده
به همه گفته جمع خاطرتان ،
ضربه بر فرق لشکرش با من

زیر چنگال گرگهای پلید
بی کس افتاده بود در گودال
شمر ملعون رسید و نعره کشید ،
نفَسِ گرم آخرش با من

دشنه در دست ، روی سینه نشست
دل زهرا شکست ، وقتی گفت
سر او را ز تن جدا کردن ،
پیش چشمان مادرش با من

در هیاهوی غارت خیمه
بشکند دست زجر ؛ آمد و گفت
کَندنِ گوشواره از روی ،
لاله ی گوش دخترش با من

به سنان گفت ساربان ، باید
از محّل یهودیان برویم
بستن دست کودکان با تو ،
تازیانه به خواهرش با من

تا که خورشیدِ نیزه قرآن خواند
یک حرامی که سنگ دستش بود
از لب پشت بام دادی زد ،
رخ تابان و انورش با من

دخترش گفت عمه جان ، امشب
کنج دیوار این خرابه ی غم
پدر آمد اگر به دیدارم ،
بستنِ دیده ی تَرَش با من

یدالله شهریاری

@rozeh_1
1.6K views20:21
باز کردن / نظر دهید
2023-07-03 23:45:51 #استقبال_محرم

دوباره می رسداز ره محرمت آقا
وبوی روضه و شبهای ماتمت آقا
کتیبه ها و علم نقش پرچمت آقا
همیشه در دل مابوده این غمت آقا

فدای نام تو و بچه هایتان آقا
که روضه ام شده کرب وبلایتان آقا

سلام ماه غریبی،سلام ماه عزا
دوباره برکت یکسال مابه دست شما
چه عزتی که عطا کرده ای به نوکرها
نشسته اندسر سفره ی تو خون خدا

به پا شود نوحه ها در عزایتان آقا
که روضه ام شده کرب وبلایتان آقا

دوباره روضه ی مشک وصدای طفل رباب
دوباره یک حرمی مانده بی عمو بی آب
دوباره غارت و سیلی دوباره رد طناب
دوباره کوچه و بازار، ازدحام و عذاب

شروع میشود این روضه هایتان آقا
که روضه ام شده کرب و بلایتان آقا

شروع میکنم اینبار از لب گودال
و عصرروز دهم پیکری شده پامال
وخواهری که ز بالای تل شده بیحال
خدا به خیر کندگوش و معجر اطفال

همیشه لطمه زدم من برایتان آقا
که روضه ام شده کرب و بلایتان آقا

محمدحسین بناریان

@rozeh_1
2.8K views20:45
باز کردن / نظر دهید
2023-07-03 23:45:51 #استقبال_محرم

این روزها دلشوره دارم بیش از پیش
کاری بجز گریه ندارم بیش از پیش

این روزها قلب مرا ماتم گرفته
باز این لبم نام شمارا دم گرفته

این روزها دلشوره دارم مثل هرسال
هر شب گریزی میزنم تنها به گودال

اما همه ترسم جدایی از تو شد ، آه
اینکه نباشد دستم از ماه تو کوتاه

ای کاش با عشق تو در روضه بمیرم
من ، این منه بی ننگ و بی عرزه بمیرم

ای کاش با گریه توانم را بگیری
امسال بین روضه جانم را بگیری

ای کاش این ماه محرم با تو باشم
ای کاش در این روضه مَحرم با تو باشم

تا اینکه مارا مادرت درهم ببیند
مارا سیه پوش غم و ماتم ببیند

کاری بکن غیر از غمت ، غم را نبینم
ماهی بجز ماه محرم را نبینم

زهراست مارا راهی این جاده کرده
مارا برای نوکری آماده کرده

فهم محرم را به ما امشب عطا کن
راه حسین ابن علی را راه ما کن

هر چند که صحرایی از غم تشنه اوست
او تشنه بود اما دوعالم تشنه اوست

امیر فرخنده

@rozeh_1
2.5K views20:45
باز کردن / نظر دهید
2023-07-03 23:45:51 #امام_حسین
#اول_مجلسی

پدرم کرده دعا پیرغلامت بشوم
یا جوانمرگ ، شهیدِ سر راهت بشوم

مادرم خواسته از مادرتان بعد نماز
تا نفس هست فقط خرج عزایت بشوم

کیمیایی ست عجب روضه ی جانسوز حسین
مددی صاحب عزا تعزیه دارت بشوم

کوچه کوچه بزنم حب تو را جار و سپس
از روی بام پریشان فراقت بشوم

کاش میشد گِل تقدیرم عوض گردد تا
ظهر عاشور سیاهیِ سپاهت بشوم

رخصت خیمه ی خود را بده تا مثل زهیر
متحول شده از فیض وصالت بشوم

مثل حر توبه ی من را بپذیر آقاجان
تا رها از قفس و بند اسارت بشوم

گوشه چشمی که شبیه وهب نصرانی
من مسلمان شده ی طرز نگاهت بشوم

وسط معرکه مجنون بشوم چون عابس
پیرُهن پاره کنم مست ز جامت بشوم

قاسم ابن الحسنی قد بکشم پای غمت
زیر بار مِحنت خوش قد و قامت بشوم

مثل شهزاده علی در صف میدان جهاد
با لب تشنه اذان گوی نمازت بشوم

یک سه شعبه ز کمان آید و چون طفل رباب
عاقبت با گلوی پاره فدایت بشوم

سر من باشد و دامان تو ، چون جون سیاه
بین آغوش تو نائل به شهادت بشوم

گوشه ای از حرمت خاک شوم مثل حبیب
من هم همسایه ی نزدیک مزارت بشوم

حضرت عشق به آمال دلم خرده مگیر
من بقربان سر نیزه سوارت بشوم

بشکند گردنم اما نرسد روزی که
لکه ی ننگ شما باشم و بارت بشوم

یدالله شهریاری

@rozeh_1
2.1K views20:45
باز کردن / نظر دهید