Get Mystery Box with random crypto!

روضه

لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه ر
لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه
آدرس کانال: @rozeh_1
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 19.12K
توضیحات از کانال

❖﷽❖
کانال اشعار اوج روضه
کپی مطالب با ذکر منبع مجاز است
♦️ کانال مرثیه:
@marsiyeeh
🔹 ارتباط شاعران با ما:
@heydari_am_man
🔸 هماهنگی تبادل و تبلیغات:
@navay_roze

Ratings & Reviews

4.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 9

2023-05-12 23:34:44 #امام_زمان_عج

نه فقط باغ در این شعله‌سرا می‌سوزد
باغبان چشم ببندد همه‌جا می‌سوزد

آنچنان از جگر سوخته آهم برخاست
که ملک موقع تقریر دعا می‌سوزد

کسی از باد نپرسید چرا می‌نالد
کسی از شعله نپرسید چرا می‌سوزد

هر که از درد خبردار نباشد مُرده‌ست
هر که شد محرم اسرار بلا می‌سوزد

آدمی که وسط رفتن و ماندن مانده‌ست
حق همین است که در خوف و رجا می‌سوزد

مکتبی نیست که آبی بدهد انسان را
بی‌تو این آدمیِ هیچ‌گرا می‌سوزد

نه به این معرکه هر سر به هوا می‌آید
نه از این غم دل هر بی‌سروپا می‌سوزد

خواستی آتشی از عشق به جانم افکن!
تا ببینی که چه بی‌چون و چرا می‌سوزد

شادی نیمۀ شعبان و غم دوری تو
شب عید است ولی سینۀ ما می‌سوزد

حسین صیامی

@rozeh_1
109 views20:34
باز کردن / نظر دهید
2023-05-12 23:34:43 #امام_زمان_عج

دلم گرفته وشعرم شبیه باران است              
غزل که نه؛دوسه سطری سخن به یاران است

دلی گرفته و شعرو دو چشم بارانی             
وشاعری که زکارزمانه حیران است

کدام واژه سرآغاز حرف من باشد               
درون سینه ی باران سخن فراوان است

حکایت من دلخسته نقل دلتنگی ست            
حکایت من از این فصل برگ ریزان است

تهی شده دل انسان زعشق حضرت عشق     
وعشق های دروغین برای جبران است

کسی به فکر غم دیگران نمی افتد                
یکی فسرده و غمگین؛یکی غزلخوان است

یکی تهی ز غم پول و غرق ثروت پوچ        
یکی گرسنه شب وروز در پی نان است

شکستن دل مظلوم کار آسانی ست               
بگیر دست ویقین دان که کار مردان است

در این زمانه که بازار عاشقی سرد است       
در این زمانه که انگار قحط ایمان است

خدا کند که" شهیدان" زیادمان نروند             
وگرنه نقطه ی آغاز خط پایان است

"شهید"٬واژه ی سرخی میان آتش وخون      
همان که دین ووطن نزد اوبه ازجان است

همان کسی که جهان باتمام وسعت خود        
برای چشم خدابین او چو زندان است

شده سر من وتو گرم حضرت شیطان         
گنه برای من وتو چقدر آسان است

زمان برای مناجات با خدا اندک                 
چه ناسپاس وستم پیشه نسل انسان است

کجاست منجی شبهای تار ؛یارکجاست؟        
کجاست او که بهاری پس از زمستان است؟

ستون ارض وسماء؛آرزوی منتظران          
همان کسی که خود آیه های قرآن است

همان کسی که میان قنوت ابری خویش        
شبانه بهر گناهان شیعه گریان است

بنال شاعر دلخسته از گناهانت                  
که گونه های گل فاطمه تر از آن است

ببار؛ناله بزن؛اشک غم به دامن ریز           
بخوان دعای فرج را؛غزل پریشان است

علیرضا بیاتانی

@rozeh_1
176 views20:34
باز کردن / نظر دهید
2023-05-11 21:12:44 #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

لشکری آمده تا سهم غنیمت ببرد
از تنی غرقه به خون، جامه به غارت ببرد

از سراشیبی گودال سرازیر شدند
با هم از بختِ بد غائله درگیر شدند

بابت جنگ جمل کسب غرامت کردند
سر عمامه ی آقام قیامت کردند

دست از این پیرهن ارثیه بردار ، سنان
مادرش دوخته با زحمت بسیار ، سنان

خولی خیر ندیده چه خیالی داری ؟
کوفی چشم دریده چه خیالی داری ؟

خورجین دست گرفتی سرِ گودال چرا؟
مانده ای خیره بر این زخمیِ بد حال چرا ؟

حرمله زیر سر توست بولله ببین
پشت خیمه چقدر نیزه فرو رفته زمین

ساربان منتظر رفتن لشکر مانده
گوشه ای منتظر فرصت بهتر مانده

هر کسی سهم نبرده ست بهم می ریزد
بی نصیب از تن عریان، به حرم می ریزد

وحید قاسمی

@rozeh_1
1.5K views18:12
باز کردن / نظر دهید
2023-05-11 21:12:44 #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

نه تنها زخم‌ها بي‌التيام است
حديث غربت او ناتمام است

ميان قتلگاه افتاده اما
نگاه آخرش سوی خيام است

به موج خون رها در قتلگاهی
به سوی آسمان داری نگاهی

چه عرفانی‌ست ذکر آخر تو:
«الهی يا الهی يا الهی»

یوسف رحیمی

@rozeh_1
1.2K views18:12
باز کردن / نظر دهید
2023-05-11 21:12:44 #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم
عصر فردا ته گودال تو را می بینم

آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم
شانه بر مو بزنی، آینه دارت باشم

چقدَر پیر شدی!؟ از حسنم پیر تری!
از من خسته به والله! زمین گیر تری!

مادرم بود که آگاه ز تقدیرم کرد
من اگر پیر شدم، پیری تو پیرم کرد

عصر فردا به دل مضطر من رحمی کن
ته گودال به چشم تر من رحمی کن

من ببینم که تو بی پیرهَنی می میرم
تکیه بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم

آه از سینه ی پر خون بکِشی می میرم
از دهان نیزه ای بیرون بکشی، می میرم

سر گودال من از هول و ولا خواهم مرد
زود تر از تو در این کرب و بلا خواهم مرد

پنجه ی کینه به مویت برسد من چه کنم!؟
نیزه ای زیر گلویت برسد من چه کنم!

بوسه ی فاطمه بر حنجر تو می بینم
خنجری کُند به پشت سر تو می بینم

بین گودال و حرم، عطر فروشم فردا
تن عریان تو را با چه بپوشم فردا!؟

چادرم هست، ولی همسفرم شک دارم!
تا دم عصر بماند به سرم، شک دارم!

مُردم از غم، بروم فکر اسیری باشم
قبل از آن، فکر مهیّای حصیری باشم

وحید قاسمی

@rozeh_1
1.0K views18:12
باز کردن / نظر دهید
2023-05-11 21:12:44 #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد
لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد

لحظه ی آخر گودال به کندی برود
خنجر شمر سراسیمه به حنجر برسد

فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟
زینب از تل به تماشای برادر برسد

هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال
بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد

ازدحام است و در این معرکه زینب مانده
به برادر برسد یا که به معجر برسد

قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟
ارث مادر وسط دشت به دختر برسد

محسن ناصحی

@rozeh_1
803 views18:12
باز کردن / نظر دهید
2023-05-11 21:12:43 #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

هیچ حالی شبیهِ حالت نیست
هیچ روزی شبیه روزت نیست..!!
آبهایِ تمام عالم هم
مرهم زخمِ سینه سوزت نیست

جگرت زخم شد زمانی که
داشت از انگشترت نگین میریخت
داغ یعنی به چشم خود دیدید
قطعه قطعه علی زمین میریخت

داغ یعنی جوان رعنایت
تشنه لب روی خاک جان میداد
نیزه ای بین سینه اش بود و
"نا نجیبی "تکان تکان میداد

داغ یعنی نبودن عباس
بزدلان را جسور خواهد کرد
حرمله پیش چشم غیرتی ات
سمت خیمه عبور خواهد کرد

داغ یعنی که غنچه ای را با
سم ِمَرکب گُلاب می گیرند ..
داغ یعنی:عموی خیمه که رفت
دختران اضطراب میگیرند

داغ یعنی که شیرخوارت را
جای گهواره بینِ گور کنی...
بند قنداقه اش به دستانت
از کنار ِ رباب عبور کنی

بی پناهی پناه ِاهلِ زمین
هانی و مسلم و زهیرت کو؟
کو علمدار لشکرت آقا؟
شُوذَب و عابس و بُرِیرت کو؟

تکیه دادی به نیزه ی غربت
آسمان رنگ ِ دود میدیدی
روی ِ تل خواهر ِ غریبت را
مثل ِ مادر کبود میدیدی..

کشتیِ رحمت ِخداوندی..!
گیر کردی میان آن گودال
چشم رحمت به قاتلت داری
کم کمک گرچه میروی از حال

غربت و درد و داغ یعنی که
دشمنت میکشد سرت فریاد
من بمیرم برای گیسویت
که به چنگال قاتلت افتاد

"نگران" کشتنت عزیز دلم
"نگرانی" که حال ِ خوبی نیست
پیش چشمان داغ دیده ی تان ...
موقع ِ رقص و پایکوبی نیست

هیچ داغی شبیه داغت نیست
همه بر غربت تو خندیدند!
هیچ دردی از این فراتر نیست
که به تل، خواهر ِتو را دیدند

وای از ضربه ی دوازدهم
آه از ضَجّه های مادرتان
قتلگاهِ شماست :گودال و ..
تَلّ شده قتلگاه خواهرتان

تشنه بودی و جای آب اما
نیزه ای در گلو فرو کردند!
پیکر ِ زخمی و نحیفت را
با سم اسب زیر و رو کردند

از تنت چشمه چشمه خون دارد-
روی خاک ِ کویر میریزد
آنقدر قطعه قطعه ات کردند
که تنت از حصیر میریزد

شد غروب و به زیر نور ماه
برقِ انگشترت نمایان شد
بعدِ غارت نمودن خیمه
تازه نوبت به آن شتربان شد

پیکرت روی خاک ماند و سرت
سایه ی بان ِ تمام طفلان شد
ماجرای نگاه و ناموس است
که سرت ناگهان غزلخوان شد

سرت از بسکه سنگ خورد افتاد
من بمیرم که دردِ سر داری
ای که از حال و روز خواهرها
بر سر نیزه هم خبر داری

هیچ حالی شبیهِ حالت نیست
هیچ روزی شبیه روزت نیست..!!
آبهایِ تمامِ عالم هم
مرهم زخمِ سینه سوز ت نیست

وحید مصلحی

@rozeh_1
781 views18:12
باز کردن / نظر دهید
2023-05-11 21:12:43 #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

بیچاره دلی که به محبت نتپیده است
یا در ره معشوق مشقت نخریده است

بیچاره کسی که شب جمعه شده اما
از گوشه ی چشمش نم غربت نچکیده است

اربابی و ما ماتِ کرامات تو هستیم
از خوان تو کس غیر کرامت نشنیده است

"ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است"*

ما پوزه به پای تو بمالیم و تو ای کاش
روی سر ما از سر رأفت بکشی دست

خوشبخت کسی شد که به شکرانه ی این عشق
دامان حیا... پرده ی عصمت ندریده است

امشب سر سجاده دلم ریخته برهم...
...یاد گذرم که به مزارت نرسیده است

بگذار که من هم برسم کرب و بلایت
تا نوکرتان باز خجالت نکشیده است

بنگر تو به زینب که پس از رفتنت آقا
قدّش ز غریبی و اسارت چه خمیده است

محمدجواد شیرازی

@rozeh_1
741 views18:12
باز کردن / نظر دهید
2023-05-11 21:12:43 #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

در راه عشق می خرم از جان بلای تو
خلقی اسیر حلقه ی زلف دو تای تو
دلها صفا گرفته همی از صفای تو
عالَم پناه می طلبد از سرای تو
خونِ خدا تویی و خدا خونبهای تو

ای روز و شب دخیلِ غمت روزگار ما
روشن به ذکرِ نامِ تو ‌شد، شامِ تارِ ما
ای داده آبرو تو به ما، اعتبارِ ما
تنها تو رهنمای طریقی و یارِ ما
هر صبح و شام، ذکرِ لب ِ ما ثنای تو

بانی اشک، علّت شور و نوا، حسین
مشکل گشای دردِ دلِ بی دوا، حسین
عبدِخدا و فانی راهِ خدا حسین
کشتی عشق، راهِ نجات از بلا حسین
اسلام را بقا ز تو و کربلای تو

گفتی که اشکِ دیده ی ما مرهم ِ غم است
هرچه کنیم گریه به پای غمت، کم است
تنها نه یک دهه، همه سالَم مُحرّم است
عُمرِ مفید، وقفِ تو بودن دمادم است
واللّهِ نیست در دل ما جز هوای تو

عُمری به پای روضه ی تو کارم آه بود
کارم عزا برای شهِ بی سپاه بود
از لطفِ دوست، اشک دو چشمم به راه بود
همواره آرزوی منِ روسیاه بود
کی قسمتم شود که بمیرم برای تو ؟

ماه دعا و ماه نیایش رسیده است
وقت مُجیر و ذکر و ستایش رسیده است
وقت نگاهِ لطف و نوازش رسیده است
کارِ دلم دوباره به خواهش رسیده است
محتاج یک نگاه توأیم و عطای تو

روزی که گشت غرقه به خون آن رُخ چوماه
اهل حرم اسیر حرامی و بی پناه
زینب به سرزنان ز روی تَل کشید آه
از زیر نیزه های شکسته به قتلگاه
آمد به گوش زینب کبری صدای تو

وحید دکامین

@rozeh_1
754 views18:12
باز کردن / نظر دهید
2023-05-11 21:12:43 #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

ذکر لب انبیاء حسین علیه السلام
اعظم ِاسم خدا حسین علیه السلام

فیض دمادم حسین هستی خاتم حسین
کیست مِنَ المُصطَفی حسین علیه السلام

بال و پر فاطمه تاج سر فاطمه
کوثر خیرالنساء حسین علیه السلام

سید احرار او حیدر کرار او
آینه ی مرتضی حسین علیه السلام

خاتمه ی پنج تن جوهر جان حسن
برادر مجتبا حسین علیه السلام

مریض احیا کند مرده مسیحا کند
تربت ارباب ما حسین علیه السلام

زیارت عرش و حق زیارت این دو است
اکبر شیرین لقا حسین علیه السلام

کشتی نوح است او امید ما هست او
وَ مَن اتاکُم نَجی حسین علیه السلام

نوح خودش در خطر بود به او نوحه گر
داشت به او التجا حسین علیه السلام

گفت امام رضا گریه فقط در غم
پادشه کربلا حسین علیه السلام

شعله زده تا ابد در دل هر مومنی
داغ عزیز خدا حسین علیه السلام

در غم او ناله گر جن و پری و بشر
ماهی و مرغ هوا حسین علیه السلام

صدای زنجیرها ذکر علمگیر ها
چیست به وقت عزا حسین علیه السلام

گریه ی ماهورِ رود زمزمه ی چنگ و عود
تار به شور و نوا حسین علیه السلام

نوحه سرایش بخوان به ماتمش با فغان
گوشه ی شش گوشه را حسین علیه السلام

واعطشا واعطش غصه ی سقا عطش
حرف لب مشک ها حسین علیه السلام

شمر به گودال رفت... فاطمه از حال رفت
عرش صدا زد صدا حسین علیه سلام

روبروی خواهرش برید از تن سرش
ذبح شده از قفا حسین علیه السلام

فاطمه! هذا حسین بی کس و تنها حسین
مُرَمِّل بالدّما حسین علیه السلام

امیر عظیمی

@rozeh_1
809 views18:12
باز کردن / نظر دهید