Get Mystery Box with random crypto!

روضه

لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه ر
لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه
آدرس کانال: @rozeh_1
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 19.12K
توضیحات از کانال

❖﷽❖
کانال اشعار اوج روضه
کپی مطالب با ذکر منبع مجاز است
♦️ کانال مرثیه:
@marsiyeeh
🔹 ارتباط شاعران با ما:
@heydari_am_man
🔸 هماهنگی تبادل و تبلیغات:
@navay_roze

Ratings & Reviews

4.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 107

2022-08-30 20:34:47 #حضرت_رقیه

با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت
بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت

از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز
آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت

دیدی حمیده، دختر هم بازی من
در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت

هر بار نامت را به لب با گریه گفتم
با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت

دیگر توان پر گشودن هم ندارم
از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت

جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم
آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت

ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش
بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت

دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت
داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟

وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم
آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت

بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی
خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت

بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست
دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت

از سوز سرمای شب و گرمای روزش
کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت

بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم
از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت

شعر وصال من... رگ خشک گلویت
بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت

مهدی علی قاسمی

@rozeh_1
1.4K views17:34
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 20:33:07 #حضرت_رقیه

دائم چهل منزل بلا بر ما رسیده
خواندم نمازم را نشسته، قد خمیده
جای نوازش کردنِ دستان بابا
شعله، میان گیسویم شانه کشیده

هجران دلبر، قد کمانی ساخت من را
از ناقه، ضعف و تشنگی انداخت من را
طوری کتک خوردم دو چشمم تار گشته
حق داشت عمه، لحظه ای نشناخت من را

درد کف پا، خسته ام کرده حسابی
دارم میان پهلویم دردِ حسابی
گفتم نکش اینگونه از سر چادرم را
دادِ مرا دشمن در آورده حسابی

آخر چرا رحمی به چشمِ تر نداری؟!
پایم شکسته، از چه رو باور نداری؟!
من دخترم، خیلی پر و بالم نحیف است
نامرد... اصلا تو خودت دختر نداری؟

با که بگویم این همه داغ گران را
با که بگویم حرفِ مرد بد دهان را
بر ما اهانت شد میان کوچه هایش
ویران کند حق خانه های عَسقلان را

خیلی بدم می آید از اشرار، خیلی
از ازدحامِ شامی و انظار، خیلی
دروازه ی ساعات، ساعاتِ بدی بود
سختی کشیدم بر سر بازار، خیلی

از چه بگویم،! از ستم یا ناسزا یا...
از سنگ و خاکستر ز بام خانه آیا؟
غصه شده در سینه ام با که بگویم
حرف از کنیزی می زنند این جا خدایا

طاقت ندارم بیش از این بابا کجایی؟!
من چشم بگذارم به آغوشم بیایی؟!
بار سفر بستم بیا آماده ام من
پایان بده بر این چهل منزل جدایی

محمدجواد شیرازی

@rozeh_1
2.6K views17:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 20:33:07 #حضرت_رقیه

بر زمین افتاده بابا دخترت در ازدحام..
یک مدد کن نشکند تا گوهرت در ازدحام..

رفته ای بالای نیزه..بی خبر هستی ز ما..
یک نظر..قربانِ چشمانِ ترت در ازدحام..

عمّه ام پیچیده خود را در میانِ معجری
غیرتِ مطلق!،فتاده خواهرت در ازدحام

این ربابه می زند لطمه..پی گمگشته ای ست
گم شده راسِ علّیِ اصغرت در ازدحام..

کو سرِ ششماهه ات ..می بینی از نیزه بگو؟
عنقریب ست که بمیرد همسرت در ازدحام..

نیزه دارت رقصِ نیزه می کند ..دیدی چه شد
سر در آمد پاره شد پس حنجرت در ازدحام

این همه برده فروش!! آیا نمی بیند عمو؟
من نمی بینم سرِ آب آورت در ازدحام..

تنگ شد قلبم برای اکبرِ لیلا ..کجاست؟
گم شده آئینه ی پیغمبرت در ازدحام..

مجلسِ نامحرمان!.. خیلی اذّیت می شوم
خیره می گردم سوی طشتِ زرت در ازدحام

محسن راحت حق

@rozeh_1
2.3K views17:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 20:33:07 #حضرت_رقیه

از بس که سکوت ، با دلم ور رفته
از دست همه حوصله ام سر رفته

چادر که بپوشم ، عمه ام میگوید
قربان عزیزم ، چه به مادر رفته

من مختصرم کوچک وکوتاه و غریب
عمرم ، به سه تا ، آیه ی کوثر رفته

از گریه ی من حرامیان می لرزند
انگار علی ، به فتح خیبر رفته

با این همه درد ..... استخوانِ پهلوم
از جای خودش گمان کنم در رفته

جز زخم کف پا .... و تب تاول ها
باقی همه روضه ها به مادر رفته

آن قاصدکی که در بغل میچرخید
حالا ، سر نیزه هایِ لشکر رفته

من..من .. کـــِ نمی..نمی توانم بپرم
عمه تو بگو ، چه ها بر این پر رفته

بابا به خدا بیا ‌..... بیا جان عمو
من خسته شدم حوصله ام سر رفته

ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﻨﺎعتیان

@rozeh_1
2.3K views17:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 20:33:07 #حضرت_رقیه

فارغ از خود کی کند ساز پریشانی مرا
بس بود جمعیتم کز خویش می‌دانی مرا

در بساط وصل، چشم و لب ندارند اختلاف
گر بگریانی دلم را یا بخندانی مرا

خیزران از حرمتم برخاست اما بد نشست
کاش ای بابا نمی‌بردی به مهمانی مرا

چند شب بی‌بوسه خوابیدم دهانم تلخ شد
نیستی دختر مرنج از من نمی‌دانی مرا

دختران شام می‌گردند همراه پدر
کاش می‌شد تا تو هم با خود بگردانی مرا

دخترت نازک‌تر از گل هیچ گه نشنیده بود
گوش من چون چشم شد اسباب حیرانی مرا

تخت و بختی داشتم از سلطنت در ملک خویش
کاش می‌شد باز بر زانوت بنشانی مرا

انتظاری مانده روی گونه‌ای پژمرده‌ام
می‌توان برداشت با بوسی به آسانی مرا

شبنم صبحم، خیالم، خاطرم، شوقم، دلم
ارتباطی نیست هرگز با گرانجانی مرا

چشم تو هستم، ز غیر من بیا بگذر پدر
چشم‌پوشی کن کفن باید بپوشانی مرا

محمد سهرابی

@rozeh_1
2.8K views17:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 20:48:43 #ورود_به_شام
#مصائب_شام

پشتِ دروازه غرق ابهام است
ازدحامی عجیب در شام است

کاروان را مُعطّلش کردند
این چه جور احترام و اکرام است

به کدامین بیان کنم تشریح
فخرِ عالم به شام، گمنام است

سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم
همۀ شهر پُر ز دشنام است

جای گُل، بر سر و روی زینب
بارشِ سنگ و آتش از بام است

بهرِ تهمت زدن به آل علی
پیرِزن هم به عرضِ اندام است

اصلاً انگار این ولایتِ کفر
بی خبر از ظهور اسلام است

شامیان را حیا و عفت نیست
آل عصمت به شام بَد نام است!

بر یتیم و اسیر بَد اَخمند
از صغیر و کبیر بی رحمند

کاروان شد به پیشِ منظرها
همه دیدند پاره معجرها

آستین های پارۀ زنها
شد حجابی برای دخترها

دور از چشم حضرت عباس
ریختند آبروی خواهرها

میهمانان خارج حتی
همه دیدند بغضِ کوثرها

سرِ شب تا سحر حرامی ها
سنگ میریختند بر سرها

این مصیبات را همان بهتر
که ندیدند چشمِ مادرها

حرف بَد میزدند نامردان
پیش چشم و سر برادرها

گریۀ آسمان درآمده بود
داشت میریخت اشکِ اخترها

هر طرف غرق در فسادی بود
پایکوبی و رقص و شادی بود

وای بر شامیانِ لاکردار
بدتر از کوفیانِ بَدرفتار

اهل بیتِ حسین را بردند
از محلِ یهود تا بازار

رأسها با کجاوه ها نزدیک
تا ببینند مردمِ بَدکار

از غرورِ شکستۀ زینب
تارسیدن به کاخِ استکبار

نان و خرما تعارفش کردند
صدقه دادنِ حقارت بار

ناسزا گفتنِ حرامیِ پست
گریۀ طفل و خندۀ حضّار

ریسمان ها به دستِ اهل حرم
کعبِ نی ها به پنجۀ کفار

همه اینها به یک طرف اما
وای از چشم های پُر آزار

اُسرا را به شهر گرداندند
شهدا را چه سخت گرياندند

محمود ژولیده

@rozeh_1
2.6K views17:48
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 20:48:43 #ورود_به_شام

دم دروازۀ ساعات خدا رحم كند
به دلِ عمه سادات خدا رحم كند

محملم پرده ندارد مددي يا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند

چشم من تار شده ، يا تو به هم ريخته اي
گريه دار است ملاقات خدا رحم كند

كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است
وسط اين همه الوات خدا رحم كند

سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند

به همان خنجر كُنْدي كه تو را زَجْرَت داد
مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند

سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين
زير پا رفتي ؟ به لبهات ْ خدا رحم كند

نيزه نيزه شده از بس گلويِ پاره تو
گُم شدي بين جراحات خدا رحم كند

به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجي زده اند
تا نميرم ز بليّات خدا رحم كند

چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين
تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند

چانه مي زد سَرِ گهواره يكي پيش رباب
بهر تسكين مصيبات خدا رحم كند

قاسم نعمتی

@rozeh_1
2.2K views17:48
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 22:40:10 ویژه روضه خوان ها
1.1K views19:40
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 22:39:29
عزيزاني كه مداح هستن این
کانال خیلی بکارشون میاد

همه نوع اشعارمختلف

با سبک های جدید
احساسی وطوفانی

#صدا_سازی

#زمینه #شور

#واحد #شلاقی

#روضه #مقتل

مگه میشه روضه خون باشی یا بخوای حرفه ای
بشی عضو این کانال نشده باشی

t.me/joinchat/PABq_62EnxRj_29a
t.me/joinchat/PABq_62EnxRj_29a
1.2K views19:39
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 22:37:57
دوستان هیئتی توجه

#کربلایی_امیر_برومند
رو که همه
میشناسین
#یکی_از_شورخون_های_محشر
چه طوفانی بپاکرده درسراسرکشور

لینک کانالش
https://telegram.me/joinchat/AAAAAEOsKJX-dpFkT1-xvA
470 views19:37
باز کردن / نظر دهید