Get Mystery Box with random crypto!

روضه

لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه ر
لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه
آدرس کانال: @rozeh_1
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 19.09K
توضیحات از کانال

❖﷽❖
کانال اشعار اوج روضه
کپی مطالب با ذکر منبع مجاز است
♦️ کانال مرثیه:
@marsiyeeh
🔹 ارتباط شاعران با ما:
@heydari_am_man
🔸 هماهنگی تبادل و تبلیغات:
@navay_roze

Ratings & Reviews

4.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 101

2022-09-25 20:24:49 #امام_رضا

خون بر لبش نشست عرق بر جبین نشست
پنجاه و چند مرتبه آقا زمین نشست

پنجاه مرتبه به زمین خورد و ایستاد
از بس که زهر بر جگرش آتشین نشست

در کوچه بود یاد حسن بود و مادرش
یک دفعه پیر شد به رُخش چند چین نشست

بالا سرش دو مادرِ گیسو سپید بود
یعنی کنارِ فاطمه‌ام البنین نشست

یک دست روی پهلو و یک دست بر جگر
در حُجره یادِ جَدِّ غریبش زمین نشست

چسباند تا که سینه‌ی خود را به خاک ، دید :
 گودال رویِ سینه اش آن لاله چین نشست

از  تَل کنارِ عمه‌ی خود داد زد ولی
ضربِ هزار و نهصد و پنجاهمین نشست

یابن الشبیب اَبروی او را سنان شکست
"والشِمر جالِسُ" به روی سینه این نشست

با عمه رفت کوفه و با عمه شام رفت
در کوچه دید دخترکی دل غمین نشست

با آستین پاره سرش را گرفت حیف
از بام آتشی به همین آستین نشست

سنگی که خورد بر سرِ بابا کمنانه کرد
بر گونه‌های کوچکِ آن نازنین نشست...

حسن لطفی

@rozeh_1
517 views17:24
باز کردن / نظر دهید
2022-09-25 20:24:49 #امام_رضا

خاکم به سر آقا عبا بر سر گرفته
انگار در دل روضه ی مادر گرفته

روی زمین می افتد و با یاد مادر
ماتم برای ضربه ی آن در گرفته

آتش گرفته قلب او از زهر کینه
در سینه داغ مجتبی از سر گرفته

چشم انتظار نور چشمانش تقی بود
در حجره بزم دیدن دلبر گرفته

آمد تقی تا که پدر تنها نباشد
در لحظه ی آخر سرش در بر گرفته

اما بمیرم کربلا مولای مظلوم
در دامنش راس علی اکبر گرفته

وحید زحمت کش شهری

@rozeh_1
510 views17:24
باز کردن / نظر دهید
2022-09-25 20:24:49 #امام_رضا

آقایمان آمد عبا روی سرش بود
رنگ کبودی بر تمام پیکرش بود

در کوچه یاد ماجرای کوچه افتاد
یافاطمه یافاطمه ذکر لبش بود

دستی به پهلو دست دیگر روی دیوار
پهلو گرفتن یادگار مادرش بود

او در میان حجره‌ای دربسته اما
صدها فرشته در کنار بسترش بود

او دست و پا می‌زد ولی با کام عطشان
گویا که دیگر لحظه‌های آخرش بود

اما تمام فکر و ذهنش کربلا بود
یاد غریبی‌های جد بی سرش بود

مردم گریز کربلایم اینچنین است
آمد جواد و لحظۀ آخر برش بود

اما به دشت کربلا جور دگر شد
اربابمان بالای نعش اکبرش بود

باید جوانان بنی هاشم بیایند
تا این بدن را بر در خیمه رسانند

حبیب باقرزاده

@rozeh_1
513 views17:24
باز کردن / نظر دهید
2022-09-24 21:14:19 #امام_حسن

یک کوچه بود موی حسن را سپید کرد

یک اتفاق بود که او را شهید کرد

@rozeh_1
537 views18:14
باز کردن / نظر دهید
2022-09-24 21:14:19 #امام_حسن

بارها از سفره اش با اینکه نان برداشتند

روز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند

@rozeh_1
547 views18:14
باز کردن / نظر دهید
2022-09-24 21:14:19 #امام_حسن

یارب نصیب هیچ غریبی دگر مکن

داغی که موی حسن را سپید کرد

@rozeh_1
543 views18:14
باز کردن / نظر دهید
2022-09-24 00:46:44 روضه خونها از دست ندید
307 views21:46
باز کردن / نظر دهید
2022-09-24 00:46:24
اینم از کانال
#متن روضه های
"حاج حیدر خمسه "
که دوستان تقاضا داشتند.

متن روایات و داستان های ناب
متن جلسات #مناسبتی و #هفتگی

https://telegram.me/joinchat/CAaDRj5PEOQu2l2gAtPCag
310 views21:46
باز کردن / نظر دهید
2022-09-23 19:10:46 #امام_رضا

آهسته می‌آمد ولی بی‌بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود

زیر سر مهمانی اجباری‌اش بود
وقتی که می‌آمد عبایش روی سر بود

از بس میان کوچه‌ها افتاد بر خاک
روی لباسش رد پای هر گذر بود

با آه می‌افتاد و بر می‌خواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود

وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود

آری شبیه قصه‌ی آن کوچه تنگ
فرسنگ‌ها انگار خانه دورتر بود

بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره  رد و پاهای جگر بود

سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود

باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضه‌ها اهل نظر بود

وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینه‌اش پر دردسر بود

وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند
وای از کسی که شاهدش  با چشم تر بود

موسی علیمرادی

@rozeh_1
849 views16:10
باز کردن / نظر دهید
2022-09-23 19:10:40 #امام_رضا

عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد
نگاه زار به این حالش آسمان دارد

به یک قدم نرسیده دوباره می‌افتد
مشخص است تنی زار و ناتوان دارد

به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد
چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد

نباید اصلا از او انتظار حرفی داشت
نفس‌بریده کجا قدرت بیان دارد؟

کمک گرفت ز دیوار کم زمین بخورد
چه آمده به سرش قامتی کمان دارد

تلاش کرد که بیرون نریزد این غم را
چقدر لخته‌ی خون داخل دهان دارد

اگر که بسته در حجره را دلیلی داشت
نخواست تا که ببینند نیمه‌جان دارد

هزارشکر سرش روی دامن پسر است
در این دقایق جانسوز روضه‌خوان دارد

هزار شکر تنش زیر آفتاب نرفت
هزار شکر که در حجره سایبان دارد

نه اهل بیت رضا را کسی اسارت برد
نه اینکه قاتل او چوب خیزران دارد

سید پوریا هاشمی

@rozeh_1
642 views16:10
باز کردن / نظر دهید