Get Mystery Box with random crypto!

روضه

لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه ر
لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه
آدرس کانال: @rozeh_1
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 19.09K
توضیحات از کانال

❖﷽❖
کانال اشعار اوج روضه
کپی مطالب با ذکر منبع مجاز است
♦️ کانال مرثیه:
@marsiyeeh
🔹 ارتباط شاعران با ما:
@heydari_am_man
🔸 هماهنگی تبادل و تبلیغات:
@navay_roze

Ratings & Reviews

4.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 100

2022-09-27 22:17:17 #وداع_محرم_و_صفر

پایان ماه روضه شده، غم گرفته ام
هیئت تمام گشته و ماتم گرفته ام

بعد از دو ماه گرفت صدا های ذاكران
تازه دلم شكسته شده دم گرفته ام

بعد از دو ماه كه در مطبت هستم ای طبیب
از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام

مرهم برای درد دلم اشك روضه بود
اینگونه بوده اشك دمادم گرفته ام

شبها چقدر گم شده ام بین كوچه ها
وقتی سراغ هیئت و پرچم گرفته ام

از مادرت بپرس ، نوكریم را قبول كرد ؟
آیا برات كرببلا هم گرفته ام ؟

افسوس می خورم كه زخیرات سفره ات
از دست مهر مادرتان كم گرفته ام

دلتنگ می شوم به خدا بر محرمت
خرده مگیریم زچه ماتم گرفته ام

ای روضه خوان ادامه بده اشك و آه را
شعر وداع نه ..... شور محرم گرفته ام

یاسر مسافر

@rozeh_1
130 views19:17
باز کردن / نظر دهید
2022-09-27 22:17:17 #وداع_محرم_و_صفر

فصل عزا و اشک دمادم تمام شد
باز این چه شورش استُ چه ماتم تمام شد

پیراهن سیاه دلم گریه می کند
من زنده ام به گریه بر او، غم تمام شد

در این دو ماه چشم من از باده خیس بود
فصل عزای عالم و آدم تمام شد

امسال هم بهار دل ما دو ماه بود
دیگر بهار بیرق و پرچم تمام شد

دیشب دلم گرفت، غرورم شکسته شد
پرچم که رفت بارش نم نم تمام شد

یادش بخیر روز دهم ناله ها زدیم
دیشب به بعد خاطره هایم تمام شد

یادم نمی رود دل خون سه ساله را
سیلی که خورد گفت: سه سالم تمام شد

وقتی کتیبه های دلم جمع می شوند
یعنی زمان عفو گناهم تمام شد

در پستوی دلم همه راجمع می کنم
مشکی در آورید صفر هم تمام شد

مهدی نظری

@rozeh_1
134 views19:17
باز کردن / نظر دهید
2022-09-27 22:17:17 #وداع_محرم_و_صفر

اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمردم پس از محرمتان

لباس مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟

بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش
که چند وقت دگر می شویم محرمتان

برای سال دگر نه برای فاطمیه
برای روضه مادر برای ماتمتان

دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی
به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان

هزار شکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان

بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان

چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما
مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ...

حسن لطفی

@rozeh_1
137 views19:17
باز کردن / نظر دهید
2022-09-27 22:17:17 #وداع_محرم_و_صفر

بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر داغ هجرانت حسین جان مبتلایم
 
در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم؟
 
با این گناهان بزرگ و بی شمارم
لایق نبودم تا کنی آقا صدایم
 
امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی
از مجلس روضه نکردی تو جدایم
 
رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده
آن اشک هایی که بُوَد آب بقایم
 
یادش به خیر در اوّلین روز محرّم
سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم
 
یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه
حس می نمودم زائر عرش خدایم
 
یادش به خیر با هر فراز یا حسین جان
کرب و بلایی می شد این حال و هوایم
 
وقتی به تن کردم لباس مشکی ام را
گفتم دگر وقف شهید سر جدایم
 
پیراهن احرام حج کربلا را
حالا چگونه از تنم بیرون نمایم؟
 
دل کندن از روضه برای من چه سخت است
مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم
 
هر ساله مزد نوکری ام را حسین جان
می گیرم از دست علی موسی الرّضایم
 
آقا به حق مادر پهلو شکسته
امضا نما دیگر برات کربلایم
 
محمد فردوسی

@rozeh_1
177 views19:17
باز کردن / نظر دهید
2022-09-27 22:17:17 #وداع_محرم_و_صفر

عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است
شب فراق شده؛ حرف حرف هجران است

به چشم‌هم‌زدنی این دو ماه هم رفت و
بهار گریه هم امروز رو به پایان است

از این لباس جدا گشتن آنقدر سخت است
که در برابر این هجر، مرگ آسان است

مرا حلال کن آقا که باز زنده‌ام و
هنوز در تن من بین روضه‌ها جان است

محرم و صفر ما تمام می‌شود و
همیشه ابر نگاه تو غرق باران است

تو فاطمیه‌ات این روزها شروع شده
دلت شبیه دل مادرت پریشان است

همیشه کرب و بلاییم ما ولی امشب
کبوتر دلمان مقصدش خراسان است

محمدعلی بیابانی

@rozeh_1
409 views19:17
باز کردن / نظر دهید
2022-09-26 00:31:39 مداحان عزیز از دست ندید
525 views21:31
باز کردن / نظر دهید
2022-09-26 00:30:30
میخواهی خودت مداح بشی؟؟

متن و صوت آماده میخواهی؟؟؟

میخواهی یه روضه خوان فنی بشی؟؟

یکدقیقه وارد شوووو

امتحانش ضرر نداره بزن

https://telegram.me/joinchat/AAAAAEFjsR35CcNyEcoOvw
539 views21:30
باز کردن / نظر دهید
2022-09-25 20:26:00 #امام_رضا

جگرم پاره شد از زهر کجایی پسرم
چشم من مانده به در تا تو بیایی پسرم

از عبایی که کشیدم به سرم معلوم است
کار ما و تو کشیده به جدایی پسرم

حسرت بوسه بابا به دلت می ماند
تو به بالینم اگر دیر بیایی پسرم

مثل یک مار گزیده به خودم می پیچم
جگر سوخته را نیست دوایی پسرم

بسکه در کوچه زمین خوردم و برخاسته ام
نه توانی به تنم مانده نه نایی پسرم

هی زمین خوردم و هی ناله زدم وااماه
دارم از کوچه عجب خاطره هایی پسرم

مثل آن چادر خاکی شد عبایم خاکی
مثل زهرا سرم آمد چه بلایی پسرم

مادرم را پسرش برد سوی خانه ولی
من سوی خانه روم با چه عصایی پسرم

سر نهادم به روی خاک که از جدم حسین
برده ام ارث غریب الغربایی پسرم

آب هم گر بدهی باز دلم میسوزد
شده این حجره عجب کرببلایی پسرم

جگرم پاره شد اما بدنم پاره نشد
کس نزد بر سر من سنگ جفایی پسرم

دست و پا میزنم و سینه من نیست دگر
زیر پا و لگد بی سر و پایی پسرم

گریه بر بی کفن کرببلا کن در قبر
چونکه بند کفنم را بگشایی پسرم

عبدالحسین میرزایی

@rozeh_1
967 views17:26
باز کردن / نظر دهید
2022-09-25 20:24:49 #امام_رضا

جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب
زخم شد ؛از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب

تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست
جای قرآن که به زیر سم ِ مرکب ها نیست

پیرُهن از تن ِ بیسر شده در آوردند
بی کفن در وسط دشت رهایش کردند

حرمت مهریه مادر ِ سادات شکست
آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست

جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند
مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند

ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید
با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید

خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟
پای خود را زلبان پسرم بر دارید

قاسم نعمتی

@rozeh_1
728 views17:24
باز کردن / نظر دهید
2022-09-25 20:24:49 #امام_رضا

زانویِ خسته اش تکان میخورد
پیکرش را کشان کشان میبُرد

چند باری میانِ راه،افتاد
گفت یا فاطمه به راه افتاد

هردو دستش به پهلویش دارد
عرقِ سرد بر رویش دارد

تا که لرزه به پیکرش افتاد
وای،عمامه از سرش افتاد

تار می دید دیدگان ترش
گوئیا ریخته بهم جگرش

با لبِ آستین چنان زهرا
پاک میکرد خونِ لبها را

برزمین میکشید پایش را
جمع میکرد هِی عبایش را

یک نگاهی به دور وبر انداخت
اشکی از دیدگانِ تر انداخت

تا که بر آستانِ حجره رسید
جگرش پاره بود ناله کشید

کاسة صبرِ عالمین شکست
همه درهایِ حجره را تا بست

زیر لب گفت : آه «أین جواد»
سرِ پا بود یک دفه افتاد

فرش ها را یکی یکی تا زد
تا گلویش لباس بالا زد

سینه اش را به خاکِ سرد گذاشت
یک مزاحم به رویِ سینه نداشت

گردوخاکی بپاست در حجره
صحنة کربلاست در حجره

دست وپا میزد وکنار ِ تنش
نیزه جا وانکرد در دهنش

کربلا جَدِ او چه بد جان داد
وسط نیزه دارها افتاد

یک نفر زد لگد به پهلویش
یک نفر پا گذاشت بر رویش

یک نفر آستین خود تا زد
گوشه هایِ رداش بالازد

رویِ کُرسیِ عرش زانو زد
پنجه اول میانِ گیسو زد

خنجرش را گذاشت زیرِ گلو
وحده لااله الاهو

این گلو جایِ بوسة نبی است
حرز آن اشکهایِ زینبی است

هرچه خنجرکشید و باز کشید
جایِ لبهایِ خواهرش نبُرید

روضه را تا کنار عرش کشاند
وای ،جسمِ حسین برگرداند

گیسویِ مادری بهم می ریخت
حالتِ حنجری بهم می ریخت

کار بالاگرفت ای مردم
وای از ضربة دوازدهم

شکل رگها که نامرتب شد
این سخن دلخوریِ زینب شد

کاش در بین تان مسلمان بود
ذبح ِ از پشتِ سر حلال نبود

قاسم نعمتی

@rozeh_1
601 views17:24
باز کردن / نظر دهید