Get Mystery Box with random crypto!

روضه

لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه ر
لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه
آدرس کانال: @rozeh_1
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 19.09K
توضیحات از کانال

❖﷽❖
کانال اشعار اوج روضه
کپی مطالب با ذکر منبع مجاز است
♦️ کانال مرثیه:
@marsiyeeh
🔹 ارتباط شاعران با ما:
@heydari_am_man
🔸 هماهنگی تبادل و تبلیغات:
@navay_roze

Ratings & Reviews

4.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 102

2022-09-23 19:10:40 #امام_رضا

ای باده ی طهور، از این باده سر نکش
آتش به حالِ درهم ماه صفر نکش

عالم بدون روی تو تاریک و تیره است
خورشید مشرقین، عبا روی سر نکش

پنجاه بار، در وسط این گذر نیفت
پنجاه بار، بر دل عالم شرر نکش

اینقدر پیش چشم همه، یاد مادرت
در پشت درب خانه ی خود دردسر نکش

بال و پر هزار مَلک فرش راه توست
شمسُ الشموس، روی زمین بال و پر نکش

دیگر شبیه مارگزیده به خود مپیچ
دامن به خاک حجره بیا و دگر نکش

خواهر که نیست محضر تو، لااقل غریب
وقت وداع، دردِ فراق پسر نکش

با قطره قطره بارش چشم بهاری ات
تصویر روضه ی پسر و یک پدر نکش

هرکار هم کنی پسرت پا نمی شود
بس کن حسین، این همه آه از جگر نکش

بس کن حسین، زینبت از هوش می رود
پنجه به خاک در برِ او اینقدر نکش

محمد جواد شیرازی

@rozeh_1
534 views16:10
باز کردن / نظر دهید
2022-09-23 19:10:39 #امام_رضا

سخت است پیش پای پسر، دست و پا مزن
جانِ جواد، مادر خود را صدا مزن

حالا که زهر شیره ی جانِ تو را کشید
آتش به جان این جگر مبتلا مزن

بالا سرت جواد و اباصلت آمدند
پس بینِ هجره ناله ی واغربتا مزن

از شانه ی جواد کمی هم کمک بگیر
بر روی خواهش پسر خویش، پا مزن

گرچه به یاد مادرت آتش گرفته ای
پیش جواد، حرفی از آن کوچه ها مزن

قدری بنوش جرعه ی آبی و، این همه
با یاد کربلا، طرفی آب را مزن

این دست از شراره ی زهر آب گشته است
بر صورتت به یاد لبِ سرجدا مزن

آقا عبا بکش به سر اطهرت، ولی
حرف از عبای کشته ی کرببلا مزن

رضا باقریان

@rozeh_1
507 views16:10
باز کردن / نظر دهید
2022-09-19 20:40:13 #امام_رضا

دعا كنيد شب گريه آورش نرسد
و جانِ او به لبانِ مطهرش نرسد

هنوز هم كه جوادش نيامده از راه
دعا كنيد نفسهای آخرش نرسد

بدون سرفه‌ی خونين جگر نمی‌ريزد
دعا كنيد كه زخمی به حنجرش نرسد

هزار شكر كه معصومه با برادر نيست
وگرنه داشت دعايی كه خواهرش نرسد

چنان به رویِ زمين می‌خورَد قدم به قدم
گمان كنم كه به حجره به بسترش نرسد

نفس نفس زدنش سخت‌تر شده ای داد
خداكند كه صدايش به مادرش نرسد

جوادش عاقبت آمد ...گريز روضه رسيد
پسر رسيد كه روضه به آخرش نرسد....

حسين بر سرِ زانو،جوانش اُفتاده
نمی‌شود نزند داد،بر سرش نرسد

بغل كشيده تنش را ولی زمين می‌ريخت
به خيمه‌گاه گمانم كه اكبرش نرسد

چقدر هلهله دارند ارازلِ كوفه
دعا كنيد كه ای كاش خواهرش نرسد

علی كه رفت عمو رفت دختری ترسيد
دويد آتشِ خيمه به پيكرش نرسد

دويد عمه كه پيش از سنان به او برسد
كه دستهایِ حرامی به معجرش نرسد

حسن لطفی

@rozeh_1
2.3K views17:40
باز کردن / نظر دهید
2022-09-19 20:40:13 #امام_رضا

وقتی عبا را بر سر خود می‌کشیدی
بند امید عالمی را می‌بریدی

خوردی زمین دیگر نشد برخیزی از جا
دیدم سوی دیوار خود را می‌کشیدی

هربار می‌افتادی و می‌گفتی ای کاش
آه ای عصای پیری من می‌رسیدی

وقتی میسر نیست تا باشد جوادت
ای کاش می‌شد تا عصایی می‌خریدی

با جمله‌ی ای وای مادر بین کوچه
آه از نهاد هر گزاره می‌شنیدی

از درد می‌پیچی به خود تنهای تنها
چشم تو مانده سوی در با ناامیدی

خاکی شده سر تا به پایت بین حجره
حالا شدی مانند آن راس شهیدی...

ابن شبیبت را صدا کن روضه‌ای خوان
آن روضه‌ای را که گریبان می‌دریدی

بر روی نی خورشید و پای نی ستاره
روضه بخوان از دختر بی‌گوشواره

از آن تن بی‌سر به روی خاک صحرا
روضه بخوان از ناله‌ی گودال زهرا

روضه بخوان از تیغ و از نیزه شکسته
از آنکه روی صفحه قرآن نشسته

روضه بخوان از زخم‌های پیکر او
از ساربان و تنگی انگشتر او

موسی علیمرادی

@rozeh_1
2.0K views17:40
باز کردن / نظر دهید
2022-09-19 20:40:13 #امام_رضا

مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرِ خود کشیده ای !؟

با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟
مانند فاطمه چقدر راه می روی!

خونِ جگر به سینه، به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی

داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند

اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
در کوچه های طوس،زمین می خوری چرا ؟

با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده

مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی

اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت

اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت

وحید قاسمی

@rozeh_1
1.9K views17:40
باز کردن / نظر دهید
2022-09-19 20:40:12 #امام_رضا

سخت است پیش پای پسر، دست و پا مزن
جانِ جواد، مادر خود را صدا مزن

حالا که زهر شیره ی جانِ تو را کشید
آتش به جان این جگر مبتلا مزن

بالا سرت جواد و اباصلت آمدند
پس بینِ هجره ناله ی واغربتا مزن

از شانه ی جواد کمی هم کمک بگیر
بر روی خواهش پسر خویش، پا مزن

گرچه به یاد مادرت آتش گرفته ای
پیش جواد، حرفی از آن کوچه ها مزن

قدری بنوش جرعه ی آبی و، این همه
با یاد کربلا، طرفی آب را مزن

این دست از شراره ی زهر آب گشته است
بر صورتت به یاد لبِ سرجدا مزن

آقا عبا بکش به سر اطهرت، ولی
حرف از عبای کشته ی کرببلا مزن

رضا باقریان

@rozeh_1
2.0K views17:40
باز کردن / نظر دهید
2022-09-19 20:40:12 #امام_رضا

قبل از این شور دیگری می داد
هرکجا از شما که می گفتیم
همه یک راست کربلا بودیم
یا امام رضا که می گفتیم

چند وقتی است حالمان خوش نیست

قبل از این در رواق ،پای ضریح
با تو از بوی سیب می خواندیم
وسط روضه ها به یاد خودت
همه یابن الشبیب می خواندیم

از تو خواندیم و باز روضه شدیم

پدرم روضه خوان خوبی بود
پدرم با تو کربلا می رفت
وقت دلتنگیش برای حسین
تا که می گفت یا رضا ، می رفت

ما هم امروز یا رضا گفتیم...

یا رضا گفته ایم و می بینیم
داری از راه می رسی اما
وسط کوچه دست بر دیوار
اقتدا کرده ای به کرببلا

دل ما را ببین کجا بردی..

سم انگور کار خود را کرد
حال مسموم بدترین حال است
بازهم روضه خوان کرببلا
وسط حجره بین گودال است

مشهد و کربلا یکی شده اند...

پدرم بین روضه ها هر وقت
از مصیبات خواهری می خواند
روی تل بین روضه دق می کرد
گریه در بین روضه ها می ماند

خوب شد خواهرت نبود و ندید

خواهرت بین جمع محترم است
بر سرش آتشی نمی بارد
هرکجا هم که خواهرت برود
هیچ کس سنگ بر نمی دارد

هیچ جایی شبیه شام نبود

محسن ناصحی

@rozeh_1
2.5K views17:40
باز کردن / نظر دهید
2022-09-06 21:04:11 #امام_حسین
#اربعین_حسینی
#جامانده_ها

ما سر نهاده ایم روی زانوی فراق
با روح زخم خورده و قلبی پر اشتیاق

بغضی که مانده بین گلو اشک کال ماست
ابر شکست خورده‌ی در حسرت عراق

این طفل ناخلف که دم در نشسته را
من مطمئن شدم پدرش کرده بود عاق

اما همینکه ما در این خانه آمدیم
از لطف فاطمه ست، نه از روی اتفاق

هرگز نمانده تابش خورشید پشت ابر
هرگز نمانده روشنیِ ماه در مُحاق

پرواز میکنیم که مارا بغل کنی
تکثیر می شویم در آیینه‌ی رواق

با فطرسیم در همه ی شهر هم مسیر
در موکبیم با خودِ جبریل هم اتاق

هرکس رفیق توست ، یقیناً رفیق ماست
با هرکه غیر توست نداریم انطباق

فتوای عالمان دروغین به قتل توست
علامه‌ های صاحب عمامه‌ی نفاق

آه از هزار و نهصد و پنجاه رد خون
نازل شده به جسم تو آیات انشقاق

احمد ایرانی نسب

@rozeh_1
1.0K views18:04
باز کردن / نظر دهید
2022-09-06 21:04:11 #امام_حسین
#اربعین_حسینی

جهان خروش گرفته که اربعین آمد
که کاروان عزادار شاه دین آمد

زمین کرب و بلا در تلاطمی بی حد
دوباره ناله ی سوزان و آتشین آمد

به روضه خوانی افلاک مجلسی برپاست
که عرش بر در این خانه خوشه‌چین آمد

حسین شاه شهیدان و حنجر و خنجر
به متن مقتلش ای وای این چنین آمد

ز اشک علقمه پیداست ماجرا خون است
به چشم نافذ عباس، تیر کین آمد

همیشه همدم خواهر، دل برادر بود
دوباره لحظه دیدار همنشین آمد

اگر چه خطبه ی غرّای حیدری می‌خواند
کنون شکسته و پرحسرت و حزین آمد

به بزم درد نشست و به پای آبله رفت
ولی ز شام بلا پرظفرترین آمد

تمام واقعه تکرار عشق و زیبایی ست
جمال عرش خدا بر دل زمین آمد

صدای خطبه ی زینب هنوز می‌پیچد
که راه عشق همان و نشان همین آمد

به جاده می‌کشد از دور قلب عاشق را
قدم قدم به قدم ها خدا قرین آمد

و بوی چای عراقی که خوب مستت کرد
غزل بخوان که دم عشق‌آفرین آمد

قسم به خاک نشسته به کوله‌ها، زهراست
که مادرانه به همراه زائرین آمد

دریغ! هرچه که گفتم به خاطره پیوست
دریغ! حسرت رفتن به اربعین آمد

و باز داغ مدام و سلام از ره دور
سلام؛ زائر محروم دل‌غمین آمد

دوباره مرحمتت را طلب کنم آقا
بگو که وقت نگاه هزارمین آمد

چه خوب می‌شود آن صبح نور، دل گوید
به یمن نام حسین، عشق آخرین آمد...

زهرا آراسته نیا

@rozeh_1
965 views18:04
باز کردن / نظر دهید
2022-09-06 21:04:11 #امام_حسین
#اربعین_حسینی
#جامانده_ها

گریه ی بی صدا قبول نشد
هرچه کردم دعا قبول نشد

اهل موکب به فکر پروازند
نوکری های ما قبول نشد

شد پذیرفته کار بی منت
کار با ادعا قبول نشد

بهر وصلش چه نذرها کردم
نذری ام منتها قبول نشد

بنویسید باز هم امسال
عبد سر به هوا قبول نشد

منم آن روسیاه و بی کس که
نزد موسی الرضا قبول نشد

صحن حیدر چقدر زیبا بود
حیف! دیگر گدا قبول نشد

هرچه گفتم وَ لا تؤدّبنی...
حاجتم از قضا قبول نشد

تا سحر ناله کردم از جگرم
کربلا... کربلا... قبول نشد

شعرها یک به یک خریده شدند
شعر این بی بها قبول نشد
**
حرف زینب که گفت با قاتل
بس کن ای بی حیا... قبول نشد

زیورم را بگیر و سر نبرش...
لااقل از قفا، قبول نشد

با عصا پیری آمد و می زد
گفت ضربات پا قبول نشد

محمدجواد شیرازی

@rozeh_1
1.3K views18:04
باز کردن / نظر دهید