Get Mystery Box with random crypto!

روضه

لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه ر
لوگوی کانال تلگرام rozeh_1 — روضه
آدرس کانال: @rozeh_1
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 19.09K
توضیحات از کانال

❖﷽❖
کانال اشعار اوج روضه
کپی مطالب با ذکر منبع مجاز است
♦️ کانال مرثیه:
@marsiyeeh
🔹 ارتباط شاعران با ما:
@heydari_am_man
🔸 هماهنگی تبادل و تبلیغات:
@navay_roze

Ratings & Reviews

4.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 5

2023-06-08 16:49:20 #امام_رضا
#زیارت_مخصوصه

کم ناز کن در باز کن مهمان رسیده
مهمان تو با دیده ی گریان رسیده

سرمایه ای که داده بودی باختم من
یا ذالکرم هنگامه ی احسان رسیده

حرف دل هر نوکری اینست عمری
هر چه رسیده از سوی سلطان رسیده

باور کن آقا تا حرم خود را کِشیدم
از این جدایی بر لبانم جان رسیده

افتاده بارم آمدم دستم بگیری
با چشم گریان عبد سرگَردان رسیده

مانند زهرا مادرت سائل نوازی
لطف تو بر دادِ گنهکاران رسیده

هنگام جان دادن قرار ما دوتا شد
جانِ خودت صبرم دگر پایان رسیده

گویا هنوز از گوشه ی صحنت سحرها
آه کسی جامانده از گُردان رسیده

چه ارتباطی بین اینجا با شلمچه ست
اینجا به پایان دوره ی هجران رسیده

امضای تو پای شهادت نامه ها بود
با دست تو این فیض بر یاران رسیده

تو سفره دار گریه کن های حسینی
با گریه هایت روضه تا ایران رسیده

من آمدم رزق عطایم را بگیرم
از تو برات کربلایم را بگیرم

قاسم نعمتی

@rozeh_1
1.2K views13:49
باز کردن / نظر دهید
2023-06-08 16:49:20 #امام_رضا
#زیارت_مخصوصه

از داغِ زهر پیکرم آتش گرفته است
گویی تمامِ بسترم آتش گرفته است

تر میکند لبانِ مرا کودکم ولی
از تشنگی،لب ترم آتش گرفته است

پا می‌کشم به خاک و نفس میزنم که شهر
از آه آهِ آخرم آتش گرفته است

حالا کبوتران به غمم گریه می‌کنند
از بال و پر زدن،پَرم آتش گرفته است

امشب تمام حجره‌ی من کربلا شده
یک جرعه آب،حنجرم آتش گرفته است

امشب دوباره خیمه‌ی آتش گرفته را
می‌بینم و سراسرم آتش گرفته است

سرها به روی نیزه و سرنیزه‌ها به تَن
یک دشت در برابرم آتش گرفته است

فریادِ دختری زِ دلِ خیمه می‌رسد
عمه کمک که معجرم آتش گرفته است

حسن لطفی

@rozeh_1
1.2K views13:49
باز کردن / نظر دهید
2023-06-08 16:49:19 #امام_رضا
#زیارت_مخصوصه

گرچه روی شانه بارم را به زحمت می کشم
از رضا که دوستم دارد خجالت می کشم

ای که بوده سایه ات در این بلایا بر سرم
آخرش دیدی خودم را هم رساندم تا حرم

غرق نعمت بودم و ناشکری من شد زیاد
من پناه آورده ام آقا به تو در این بلاد

خیلی آقایی در آغوشت به دعوت آمدم
بازهم من را پذیرفتی زیارت آمدم

آمدم مهمانیت با سر به زیری یا رضا
دستهایم را سر پیری بگیری یا رضا

بازهم نیمه نگاهی کن تو ای سلطان به ما
روزهای خوبمان را باز برگردان به ما

کاش می شد رزق محتاجان درگاهت زیاد
ازدحام جمعیت می آمد از باب الجواد

بارها حاجت گرفتم بین این صحن و سرا
میل ایوان نجف دارم در این ایوان طلا

یا علی موسی الرضا جان علی ما را بخر
ما گرفتاریم یک شب کربلا ما را ببر

صاحب احیا حسین و روح اَو اَدنا حسین
از ته گودال خونین می رود بالا حسین

موی او پیچیده دست قاتل از بالای سر
سنگ خورده بارها از این و آن صد جای سر

رضا دین پرور

@rozeh_1
1.3K views13:49
باز کردن / نظر دهید
2023-06-08 12:43:56
ایام زیارت مخصوص حضرت علی بن موسی رضا علیه السلام
پیش منبر
حاج علی ترابی
سخنران
استاد حاج مهدی توکلی
مداح
کربلایی علی اکبر زادفرج

شنبه ۲۰خرداد ماه

از ساعت ۲۰:۳۰

مشهد مقدس، بلوار امام رضا علیه السلام، فلکه بیت المقدس( آب سابق )، کوچه عیدگاه، بعد از پارکینگ مدرس، حسینیه هیئت محبین الائمه علیهم السلام تهران

جهت عضویت در کانال اطلاع رسانی هیئت محبین الائمه علیهم السلام بر روی لینک زیر کلیک فرمایید

https://t.me/mohebin31
1.3K views09:43
باز کردن / نظر دهید
2023-06-07 23:24:00 #حضرت_علی_اصغر

رفته تابِ شیرخواره وای بیچاره رباب
نیست وقتِ استخاره وای بیچاره رباب

برد آقا تا که سیرابش کند، با ناله کرد...
بر لب خشکش اشاره وای بیچاره رباب

تا که فرمود: "...إرحموا هذا الرضیع" تیری رسید
حرف او شد نیمه کاره وای بیچاره رباب

حرمله با تیِر مرد افکن علی را ذبح کرد
هنجرش شد پاره پاره وای بیچاره رباب

میخِ محکم را به روی تخته ی نازک بکوب
رفته تاب از استعاره، وای بیچاره رباب

پیکرش را برد بابا تا که پنهانش کند
قلبِ مادر  زد شراره، وای بیچاره رباب

عاقبت در پشت خیمه قبرِ مخفی شد عیان
نیست دیگر راه چاره وای بیچاره رباب

رأسِ او را روی نی بستند، این بی رحم ها
کرد با حسرت نظاره وای بیچاره رباب

همسر ارباب ما دیگر شبی راحت نخفت
هر شبش شد پر ستاره وای بیچاره رباب

جای چنگ آخرش روی گلویش سوخت باز
خیره شد بر گاهواره وای بیچاره رباب

بیتِ آخر را فقط فهمید هرکس مادر است
شیر در سینه دوباره... وای بیچاره رباب

محمدجواد شیرازی

@rozeh_1
1.8K views20:24
باز کردن / نظر دهید
2023-06-07 23:23:52 #حضرت_علی_اصغر

لرزه بر دست من و پیکر تو میلرزد
وسط معرکه دیدم سر تو می لرزد

خواستم از گلویت تیر کشم اما حیف
تیرهم در وسط حنجر تو می لرزد

شده آویخته بر پوست سر کوچک تو
گر ببیند سر تو، خواهر تو می لرزد

موقع دفنِ تنت، کار پدر مشگل شد
عمه ات گفت، هنوز اصغر تو می لرزد

مثل بسمل شده ای گرچه سرت گشته جدا
خاک میریزم و بینم پرِ تو میلرزد

کاشکی نیزه ی دشمن نکند پیدایت
نیزه در خاک رود، مادر تو میلرزد

محمود اسدی

@rozeh_1
1.5K views20:23
باز کردن / نظر دهید
2023-06-07 23:23:46 #حضرت_علی_اصغر

لبهای علی خشک و حرم آب ندارد
تب دارد و از شدت تب تاب ندارد

ای کاش نَمی بر سر گهواره نشیند
از آهِ عطش اصغر من خواب ندارد

هستی محرابی

@rozeh_1
1.4K views20:23
باز کردن / نظر دهید
2023-06-07 23:23:44 #حضرت_علی_اصغر

ای حرمله بگو چه خیال است در سرت
حتی در این قماط علی یاور من است

میبینم آنکه سیب گشته زیب نیزه ها
یا اینکه جلوهای ز گل احمر من است

این آخرین سریست که از تن شود جدا
این سیب سرخ نیست سر اصغر من است

ابر قحط و آب قحط آسمانت خشک شد
شوره زار چشمها بود و زبانت خشک شد

@rozeh_1
1.5K views20:23
باز کردن / نظر دهید
2023-06-07 23:23:43 #حضرت_علی_اصغر

 هرم لبهای تو آتش زده جانم پسرم 
قصه ی آب برای تو بخوانم پسرم 

پسر ساقی کوثر به چه کاری افتاد 
کشته ی طعنه ی این زخم زبانم پسرم 

داغ تو چون علی اکبر کمرم را تا کرد 
نعره خواهم زنم از دل نتوانم پسرم 

مادرت دیده به راه است که سیراب آیی 
با چه رویی تن تو خیمه رسانم چه کنم 

بی هوا تیر رسید و نفسم بند آمد 
با نگاه تو گرفته ست زبانم پسرم 

خون من گردن آنکس که گلوی تو برید 
حسرت بوسه نهاده به لبانم پسرم 

صبر کن تا پر قنداقه ی تو پاره کنم 
سخت جان می دهی ای راحت جانم پسرم 

ز ترک های لبت بوسه گرفتن سخت است 
خندۀ آخر تو برده توانم پسرم 

قاسم نعمتی

@rozeh_1
1.8K views20:23
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 17:36:25 #حضرت_علی_اکبر

دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم
مبند ديده کمی دست و پا بزن پسرم 

ز مصحف تنت اين آيه های ريخته را
چگونه جمع کنم سوی خيمه ها ببرم
 
به فصل کودکی و در سنين پيری خود
دو بار داغ پيمبر نشست بر جگرم

ميان دشمن از آن گريه می کنم که مگر
به کام خشک تو آبی رسد ز چشم ترم 

من آن شکسته درختم که با هزار تبر
جدا ز شاخه شد افتاد بر زمين ثمرم 

اگر چه خود ز عطش پای تا سرم ميسوخت
زبان خشک تو زد بيشتر به دل شررم 

مگر نه آب بُوَد مهر مادرم زهرا
روا نبود تو لب تشنه جان دهی به برم 

جوان ز دل نرود گر چه از نظر برود
تو نِی برون ز دلم ميروی نه از نظرم 

به پيش ديده ی من پاره پاره ات کردند
دلی به رحم نيامد نگفت من پدرم 

مصيبتی که به من می رسد محبت اوست
هزارها چو تو تقديم حيی دادگرم

به روز حشر نگريد دو ديده اش "ميثم"
کسی که گريه کند بر ستاره ی سحرم

استاد حاج غلامرضا سازگار

@rozeh_1
3.2K views14:36
باز کردن / نظر دهید