Get Mystery Box with random crypto!

گفته بود: «کاش آدم می‌توانست با مرگ مبارزه کند.» گفتم: «چه‌جور | سایه ها

گفته بود: «کاش آدم می‌توانست با مرگ مبارزه کند.»
گفتم: «چه‌جوری؟»
گفت: «جوری که نخواهد بمیرد. یک تقلای حسابی.»
گفتم: «ممکن نیست. مرگ هم همیشه یک جور نیست. هردفعه شکل تازه‌‌ای دارد.»
در ذهنش خواست که من بگویم‌ داری خواب می‌بینی. و من گفتم: «داری خواب می‌بینی.»
ته‌سیگارش را انداخت‌‌ و انگشت‌هاش را با زبان خیس کرد. و دید که مادر دارد نگاهش می‌کند.
گفت: «دنیا پوچ و بی‌ارزش است. هیچ ارزشی ندارد.»
گفتم: «حرف‌های خوب بزن. دنیا بی‌ارزش نیست. فقط انسانی زندگی کردن خیلی سخت است.»
گفت: «آره.» و خواست‌ که من بگویم نه. دنیا بی‌ارزش نیست. سخت هم نیست. داری خواب می‌بینی. و من گفتم: «دنیا بی‌ارزش نیست. سخت هم نیست. داری خواب می‌بینی.»


از سمفونی مردگان - عباس معروفی
از موومان‌ سوم؛ روایت سورملینا

و حالا نویسنده‌‌ مرده‌ و دنیا بی‌ارزش‌تر از قبل شده. و هیچ صدایی هم‌ نیست که توی گوش آدم بگوید داری خواب می‌بینی.
وب‌سایت سایه‌ها‌ درگذشت «عباس معروفی» نویسنده، روزنامه‌نگار و شاعر تبعیدی را به ادبیات و‌ دوستدارانش تسلیت می‌گوید.