استاد علوم ضمن خدمت الان یه مثال قشنگ زد که اینجا می‌نویسمش تا | م
استاد علوم ضمن خدمت الان یه مثال قشنگ زد که اینجا می‌نویسمش تا همیشه یادم بمونه:
فرض کنید کلاسی دارید که شامل موجوداتی مثل میمون، خرس، ماهی و لاک پشت و غیره هست ما شرطی براشون میذاریم که اگه میخواین برید پایه بالاتر باید از درخت برید بالا طبیعتا میمون ذاتش پریدن و بالا رفتن از درخته! بالا میره و میپره و تحسین میشه و ۲۰ میگیره و هزار آفرین! خرس با زحمت فراوان و سختی کمی از درخت بالا میره و همان دانش آموز طفل معصومی میشه که نمره ۱۰ میگیره و ماهی هم همان دانش آموز خنگ و احمق و کودنه، متاسفانه برچسبهایی که طی این سالها به بچه ها زده شد!!!! آیا درسته؟؟؟؟ شما به عنوان معلم به هیچ وجه حق ندارید همه دانش آموزان کلاست را با یک سوال یکسان مورد ارزشیابی قرار بدی
حق نداری همه را مجبور کنی از درخت بالا برن تا قبول بشن و اگر نتونستن مردود و تجدید و خاک تو سرند شما حق ندارید ماهی را مجبور کنی از درخت بالا بره اون شناگر خوبیه، پس توی اون زمینه ارزشیابیش کن بر اساس استعدادها و توانایی‌هاش ما در یک کلاس ۳۰ نفره با ۳۰ استعداد متفاوت روبروایم که هر کدام دنیایی از مهارتند و همین موضوع شغل معلمی را سخت میکنه همینه که عده ای میگن مگه معلم چیکار میکنه؟ میره تو کلاس درس میده دیگه! نوع برخورد معلم با ۳۰ فرهنگ متفاوت، ۳۰ استعداد متفاوت، ۳۰ ارزشیابی متفاوته که کار را سخت میکنه. شما حق ندارید از همه دانش آموزان یک جور انتظار داشته باشید و اگر در شرایط خاصی قرار گرفتید که مجبور به پرسش یک سؤال یکسان شدید( مثل آزمون کتبی خرداد مثلا) باید از هر کسی بنا به استعداد و توانمندی‌های خودش در پاسخ دادن انتظار داشته باشید.
