2022-05-10 19:47:34
امروز یکی از همکارهام بهم گفت مستانه دوست داری هیئت علمی بشی ؟!
گفتم از این لحاظ که طرح همین تهران بمونم و دوباره نرم یک شهر دیگه بدم نمیاد ! ولی باید رتبه بورد بشم
بعد من رو کشید یک گوشه که باهام حرف بزنه ! سریع دوزاریم افتاد چی میخواد بگه، قبلا یک نفر دیگه هم برای هیات علمی شدن باهام صحبت کرده بود.
گفت اگر میخوای هیات علمی اینجا بشی ...
پریدم تو حرفش گفتم آره میدونم، باید مقنعه ام رو بکشم جلوتر ! :|||||
گفت ارررره ! و ادامه داد که خیلی ازت خوشم اومده و کارت خیلی عالیه و اخلاقت خیلی خوبه و از این حرفا و حیفه نمونی اینجا و مردمی که میان اینجا خیلی درمونده هستن و به ادمایی مثل تو نیاز دارن و از این صحبتا ... و گفت بجز این یک مساله دیگه ای که هست اینه که دانشگاه متاهل ها رو راحتتر جذب میکنه !!!
گفتم خب شوهر از کجا بیارم ؟! :/ و گفتم میدونم شاید تفکر من کاملا اشتباه باشه و باعث بشه موقعیت های خیلی خوبی رو توی زندگیم از دست بدم ولی من همینم و از اینکه برای بدست اوردن هیئت علمی ریا و تظاهر کنم خیلی بدم میاد و هنوز نتونستم با خودم کنار بیام فشار روانیش خیلی برام زیاده ! و اگر همینقدر که شما میگید واقعا من خوب باشم، من چیزی رو از دست نمیدم، بیمارستانه که من رو از دست میده.
البته اون طفلی کاملا از سر خیرخواهی داشت میگفت و خودشم قبول داشت که سیستم خیلی مسخره ست و متاسف بود که بخاطر این معیارهای احمقانه ادم های نالایق راحت پیشرفت میکنن
حالا جالب تر از همه اینجاست که من ظاهر خیلیییییی معمولی دارم توی بیمارستان. مقنعه ام فرق سرم نیست ولی موهام بیرونه و ارایش هم خیلیییی کم و بندرت انجام میدم ! ولی خب مثل بقیه جاهای مملکت مقدار موهایی که بیرونه مهمتر از سواد و کارمه
3.6K viewsedited 16:47