2023-05-07 08:07:12
بوف کور اثر صادق هدایت (۱۳۳۰ـ۱۲۸۱) مهمترین اثر داستانی مدرن ایران است. تاکنون نقدهایی بسیار از زوایایی گوناگون از سوی پژوهشگران ادبی بر این اثر نگاشته شده. اثری که آنچنان چندمعنا و چندلایه است که بررسیهای چندلایه و همهجانبه نیز میطلبد.* بنابراین در این بررسی کوتاه به سیمای زن از زاویهی عرفانی در این مطرحترین رمان قرن فارسی بسنده میگردد.
چکیدهی داستان
بوف کور از دو بخش تشکیل شده است. در بخش نخست، راوی اولشخص یک نقاش الکلی و تریاکی است که همواره یک مجلس را میکشد. پیرمردی که به درختی سرو کنار رودی تکیه داده و زنی که آنسوی رود خم شده و به او گل نیلوفر تعارف میکند.
از روزی که راوی از سوراخی در دیوار خانهاش مجلس نقاشیاش را در جلوی خانه میبیند، هر روز به دنبال آن منظره و آن زن میگردد تا روزی که زن خود پای به خانهی او میگذارد. زن بر بستر راوی میخوابد. اما راوی متوجه میشود که زن مرده است. وی زن را تکهتکه میکند و در چمدانی جای داده و به کمک پیرمرد خنزرپنزری زن را به خاک میسپارد. راوی در پایان بخش نخست در اغمایی مرگگونه فرو میرود تا اینکه دوباره چشم باز کرده و خود را در محیط آشنایی مییابد.
در بخش دوم راوی نویسنده است. همسری دارد که لکاته صدایش میزند، چراکه زن با دیگرمردان رابطه دارد بجز با او.
پدر و عموی راوی برادران دوقلو هستند که برای تجارت به هند میروند و هردو عاشق رقاصهی معبدی میشوند. زن برای برگزیدن یکی از آن دو، هردو را با ماری در سیاهچال میاندازد. اما این پدر یا عمو که زنده میماند، گذشتهاش را فراموش میکند. مادر نیز کودک را پس از تولد به دایه میسپارد.
در پایان بخش دوم راوی در همآغوشی با همسرش چشم او را با گزلیکی درمیآورد و زن را میکشد. وقتی از اتاق بیرون میآید، روح تازهای در تناش حلول کرده و تبدیل به پیرمرد خنزرپنزری شده است.
#لکاته_یا_اثیری!
#نوشین_شاهرخی
#بخش_اول
@Sadegh_Hedayat
1.6K views05:07