آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین:
91
توضیحات از کانال
کانال فعالیتی ندارد و فقط جهت آرشیو کردن
مطالب و پیدیاف های آثار صادق هدایت است.
پست اول:
t.me/SadeghHedayat1/166
پیدیاف آثار:
t.me/SadeghHedayat1/187
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
1
3 stars
1
2 stars
0
1 stars
0
آخرین پیام ها
2022-02-02 03:50:45
هر چه فکر میکنم مطلبی ندارم که بنویسم.
هوا گاهی ابر است گاهی آفتاب گاهی سرد
و یا گرم است. بعضیها به آدم خوبی میکنند
بعضیها بدی. مثل اینکه اینها هم کهنه شده
است. شاید مقدمات جنون دارد شروع میشود.
″صادق هدایت″
″نامه به نورایی″
@SadeghHedayat1
254 views00:50
2022-02-02 02:57:09
در موقعی که ناموس فلک بر باد رفته و بیشتر کشورهای دنیا یکپارچه آهن و آتش و خون شده است، شهرها تبدیل به خاکستر میشد و هنرمندان و دانشمندان مثل برگ خزان به زمین میریزند و هیولای فقر و گرسنگی و ناخوشی روی سر مردم سایه افکنده عوض اینکه معایب گذشته را گوشزد بنماییم تا تکرار نشود، به اصلاح داخله خودمان بپردازیم و اقدامات جدی برای نجات مردم بکنیم از هر گوشه و کنار یک دسته میهن پرست فداکار و ناجیان دلسوخته قیام کرده همواره اشاره به حیثیت، افتخارات و عظمت ایران باستان مینمایند و استعداد نژادی ما را میستایند و قلم فرساییها میکنند، زبان میگیرند و نوحه سرایی مینمایند.
فکر نان بکنیم که خربزه آب است!
از این تبلیغات در سالن پرورش افکار هم میکردند و بلاخره سال گذشته به معنی تثلیث معروف ′خدا و شاه و میهن′ پی بردیم.
هنوز هم دست بردار نیستند!
"اشک تمساح"
"صادق هدایت"
@SadeghHedayat1
252 views23:57
2022-02-02 02:56:19
دو سه ساعت دیگر سال نو خواهد شد. البته نه
برای من، برای دیگران. اگر هر کسی بگوید سال
به سال دریغ از پارسال، من باید بگویم روز به
روز دریغ از دیروز! حتی جای دریغ و تأسف هم
باقی نمانده. احمقانه تر از آن است، بگذریم...
به هرحال تبریکات ما را از دور بپذیرید و
به رفقا ابلاغ کنید. این هم یک جور فورمول
است. مردمان دنیا هم به همین فورمولها دلخوشند.
″صادق هدایت″
″نامه به نورایی″
@SadeghHedayat1
234 views23:56
2022-02-02 02:56:19
شب عيد نوروز بود، تصميم گرفته بودم برای احتراز از شر ديد و بازديدهای ساختگی و خسته كننده، سه روزه تعطيل را بروم جای دنجی پيدا بکنم و برای خودم لم بدهم. هرچه فكر كردم ديدم مسافرت دور صلاح نيست، بعلاوه وقت هم اجازه نمیداد از ايـن رو قصد مسافرت كرج را كردم. بعد از تهيه جواز، سرشب بود رفتم در كافه ژاله نشستم، سيگاری آتـش زدم و در ضمن اينكه گيلاس شير و قهوه خودم را آهسته آهسته مزمزه ميكردم و به تماشای آمد و شد مردم مشغول بودم.
"دن ژوان کرج"
"صادق هدایت"
@SadeghHedayat1
188 views23:56
2022-02-02 02:56:19
چهارشنبه آخر سال رفته بود فالگوش یک کاسه آورد که در آن پیاز، برنج و روغن خراب شده بود، گفت اینها را به نیت سلامتی من گدایی کرده و همه این گند و کثافتها را دزدکی به خورد من میداد، فاصله به فاصله هم جوشاندههای حکیم باشی را به ناف من میبست.
"بوف کور"
″صادق هدایت″
@SadeghHedayat1
165 views23:56
2022-02-02 02:56:19
اگر هرگز به دنیا نیامده بود به کجا بر میخورد؟
″بن بست″
″صادق هدایت″
۱۱۷ سال از تولد هدایت گذشت...
@SadeghHedayat1
107 views23:56
2022-02-02 02:56:19
صفحات تاریخ بشر با خون نوشته شده، هر قلدری که وقیحتر و درندهتر باشد، بیشتر کشتار و غارت بکند و پدر مردم را در بیاورد، در صفحات این تاریخ عزیزتر است و به اصطلاح نامش جاویدان میشود، گاهی لقب عادل هم به دُمش میچسبانند و حتی به درجه الوهیت هم او را بالا میبرند؛ این از خصایص اشرف مخلوقات است.
"توپ مرواری"
"صادق هدایت"
مکان عکس: تهران، دیشب، ۲۲ دیماه...
@SadeghHedayat1
101 views23:56
2022-02-02 02:56:19
هر چه این مادر مردۀ میهن را بزک بکنند و سرخاب و سفیداب بمالند و توی بغل یک آلکاپن بیاندازند، دیگر فایده ندارد، چون علائم تعفن و تجزیه از سر و رویش میبارد. زمامداران امروز ما دورۀ شاه سلطانحسین را رو سفید کردند؛ در تاریخ ننگ این دوره را به آب زمزم و کوثر هم نمیشود شُست. ما در چاهک دنیا داریم زندگی میکنیم و مثل کرم در فقر و ناخوشی و کثافت میلولیم و به ننگینترین طرزی در قید حیاتیم و مضحک آنجاست که تصور میکنیم بهترین زندگی را داریم!
"حاجی آقا"
"صادق هدایت"
@SadeghHedayat1
94 views23:56
2022-02-02 02:56:19
اصلا ما از اولاد آدم نیستیم و این افتخار را درست به شما واگذار میکنیم. ما یک بابایی هستیم آمده ایم چهار صبا تو این دنیای دون زندگی بکنیم و بعد بترکیم و برویم پی کارمان!
"قضیه زیر بته"
"صادق هدایت"
طرح: "محسن ولیحی"
@sadeghHedayat1
98 views23:56
2022-02-02 02:56:19
شهر سوت و کور بود و همهٔ مردم به درد کری و لالی گرفتار بودند، زجر میکشیدند و یکدسته کر و کور و احمقِ پولدار و ارباب دسترنج آنها را میخوردند. همه جا کشتزار خشخاش بود و از تنورهٔ کارخانههای عرقکشی شب و روز دود درمیآمد. در آنجا نه کتاب بود نه روزنامه و نه ساز و نه آزادی! پرندهها از این سرزمین گریخته بودند و یکمشت مردم کر و لال در هم میلولیدند و زیر شلاق و چکمهٔ جلادانِ خودشان جان میکندند. احمدک دلش گرفت، نیلبکش را درآورد و یک آواز غمانگیز زد. دید همه با تعجب به او نگاه میکنند. فقط یک شتر لاغر و مُردنی آمد به سازش گوش داد.
"آب زندگی"
"صادق هدایت"
@SadeghHedayat1
94 views23:56