Get Mystery Box with random crypto!

«غمت در نهان‌خانه‌ی دل نشیند…» گاهی می‌بینی که غم چقدر نزدیک | ساکنِ گردون

«غمت در نهان‌خانه‌ی دل نشیند…»

گاهی می‌بینی که غم چقدر نزدیک بهت ایستاده. واضح و شفاف نگاهش می‌کنی؛ در شعاع یک متری اطرافت، شونه به شونه، رودررو، شفاف، بدون کم و کاست، بدون چاره… می‌بینی که غمت از عشق میاد، دردت از عشق میاد، و بدون چاره زیستنت هم از عشق میاد.

و دلتنگ می‌شی از جنس این غمی که فراری ازش نیست… که بالاخره یه موقعی یه جایی باید بشینی توش و حسش کنی. بذاری بهت بگه که من هستم! من رو ببین! که نه انکاری هست و نه فراری.

با این همه از منِ ملحدِ مغرورِ خشنِ دیرْپذیرنده، یه امشب رو بپذیرید که
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا

«من به فکر خستگی‌های پر پرنده‌هام
تو بزن، تبر بزن
من به فکر غربت مسافرام
آخرين ضربه رو محکم‌تر بزن»

#غم