"آغوش"
بدی دستاتو امشب باز دوباره
میریم امشب عزیزم تا ستاره
میریم بالای ابرای سیاه و
میشیم روشن بازم از نورِ ماه و
همینجوری که دور میشیم از اینجا
میره غصه خودش از قلبای ما
مدار کهکشونا رو میگیریم
توی آغوش باز هم میمیریم
یه جایی که شبیهِ خواب و رؤیاس
(تووی شعرای سهراب پشتِ دریاس)
چشامونو زیرِ بارون میگیریم
با یه لبخندِ ساده جون میگیریم
میفتیم دنبال یه حس مبهم
یه حسِّ ناب و یه پروازِ بی غم
میبینیم توی رگ های خداییم
یه موجِ بینهایت بی صداییم
سکوتِ بیکران های همیشه
نگاهِ کوچه های پشتِ شیشه
یه جاریِ پُر از تکرار و شفّاف
یه دریای زلال و تا ابد صاف
یه آبی و یه مهتابیِ پاکیم
نه آب و نه هواییم و نه خاکیم…
دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh