Get Mystery Box with random crypto!

دکتر صالح قدک زاده

لوگوی کانال تلگرام salehghadakzadeh — دکتر صالح قدک زاده د
لوگوی کانال تلگرام salehghadakzadeh — دکتر صالح قدک زاده
آدرس کانال: @salehghadakzadeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.05K
توضیحات از کانال

نثار دست مادر کن هزاران بوسه را با عشق
که بعد از او دگر دستی ز اشکت تر نمیگردد…
Physician, Poet & Certified Trauma Recovery Coach
کتاب شعر: "اسراف عشق"
انتشارات گردون، آلمان ۲۰۱۷
(کانال توسط ادمین اداره میشود)

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-07-25 22:57:17
"آغوش"


بدی دستاتو امشب باز دوباره
میریم امشب عزیزم تا ستاره

میریم بالای ابرای سیاه و
میشیم روشن بازم از نورِ ماه و

همینجوری که دور میشیم از اینجا
میره غصه خودش از قلبای ما

مدار کهکشونا رو میگیریم
توی آغوش باز هم میمیریم

یه جایی که شبیهِ خواب و رؤیاس
(تووی شعرای سهراب پشتِ دریاس)

چشامونو زیرِ بارون میگیریم
با یه لبخندِ ساده جون میگیریم

میفتیم دنبال یه حس مبهم
یه حسِّ ناب و یه پروازِ بی غم

میبینیم توی رگ های خداییم
یه موجِ بینهایت بی صداییم

سکوتِ بیکران های همیشه
نگاهِ کوچه های پشتِ شیشه

یه جاریِ پُر از تکرار و شفّاف
یه دریای زلال و تا ابد صاف

یه آبی و یه مهتابیِ پاکیم
نه آب و نه هواییم و نه خاکیم…


دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.1K viewsedited  19:57
باز کردن / نظر دهید
2022-07-16 18:51:21 ‍ ‍ #فانوسهای_سرد

همش فانوسای سردن که شبها
میشن خیره به تنهایی و دردات
فقط آیینه های مِه گرفتن
که میشینن یه گوشه پای حرفات…

شعر: #دکتر_صالح_قدک_زاده

@salehghadakzadeh

دکلمه: #منیژه_افشار
@mygreenway
1.1K views15:51
باز کردن / نظر دهید
2022-07-15 22:12:25
"فانوسهای سرد"


یه وقتی بر میگردی و میبینی
درخت کاج کوچه قد کشیده
میبینی شاعرِ چشمای نازت
سفر کرده، به دریاها رسیده

یه وقتی بر میگردی که ستاره
دیگه توو آسمون غربتت نیست
یه وقتی که دیگه دستی روو‌ گونَت
زیرِ بارونِ اشکِ حسرتت نیست

همش فانوسای سردن که شبها
میشن خیره به تنهایی و دردات
فقط آیینه های مِه گرفتن
که میشینن یه گوشه پای حرفات…
.
.
.
دل شیشه، شبیه روحِ خستم
میدونم میشکنه اما تو نشکن
بدون هر جای هستی هم که باشم
بازم هستی توو شعرام، هستیِ من…


دکتر صالح قدک زاده
تیر ۱۴۰۱
@salehghadakzadeh
1.3K viewsedited  19:12
باز کردن / نظر دهید
2022-07-02 19:04:16 ‍ "چترای خسته "



پرنده ها پریدن و، از این قفس رها شدن
ستاره ها یکی یکی، از آسمون جدا شدن


نقشای طردِ بی پناه، توو قابای بدون ماه
از دودِ شمعای سیاه، شبیهِ سایه ها شدن…


شعر و دکلمه: دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.1K views16:04
باز کردن / نظر دهید
2022-06-23 21:33:54
"چترای خسته "



پرنده ها پریدن و، از این قفس رها شدن
ستاره ها یکی یکی، از آسمون جدا شدن


نقشای طردِ بی پناه، توو قابای بدون ماه
از دودِ شمعای سیاه، شبیهِ سایه ها شدن


انگار تموم غصه ها، غربتا و غریبیا
اونا که قدِّ کوه بودن، توو سینه ی ما جا شدن


روو سطح سرد ساعتا، ثانیه ها دقیقه ها
چرخیدن اما بی هوا، مُردن و بیصدا شدن


ابرای سنگین اومدن، بغضشون و شکستن و
پاهای شمع و بستن و، چترای خسته وا شدن


بارونای چشمای خیس، دستاشونو‌ دادن بهم
با اشکای روو شیشه ها، ریختن و‌ همنوا شدن…
.
.
.
از بینهایتهای دید
یه دست نامرئی رسید
نورِ ستاره ها رو چید
با چند قلم موی سفید
مهتابای نو رو کشید،
دیدم روو شاخه های بید
قلبِ امید و که تپید،،،

خنده ها برملا شدن
شادیا پر بها شدن
دردا همه دوا شدن
آیینه ها خدا شدن…



دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.1K viewsedited  18:33
باز کردن / نظر دهید
2022-06-22 23:26:30
دوباره از دل آن سرزمین خسته صد درد و بلا جوشید
دوباره مادرِ افغان فغان از غم کنان رخت عزا پوشید…


دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh

افغانستان نازنین شریک غمهایت هستیم
1.1K viewsedited  20:26
باز کردن / نظر دهید
2022-06-10 08:31:31 ‍ "بیقرار"


هوا وقتی تو نیستی هِی میگیره
پرنده سخت میتونه پر بگیره

غم از دیوار میریزه توی چشماش
میشه آیینه غرقِ بیکسی هاش

میمونه عقربه روو خطِّ تردید
بچرخه سمت شب یا سمت خورشید…

میره سمتِ سیاهیِ گذشته
سراغ غصه های نانوشته

سراغ اون همه روزای غمگین
سراغ اونهمه بُغضای سنگین…
،
،
.
هوا ابری و دلگیره دوباره
قناری از قفس سیره دوباره

دیگه اصلا نمیتونه بخونه
واسش سخته که بی همدم بمونه

میبنده چشماشو، توو خوابِ نازش
میره روو شاخه ها با بالِ بازش

میشینه تا بیاد بازم کنارش
اونیکه بوده عمری بیقرارش…
.
.
.
یه مشت سایه پاشو محکم میبندن
یه گوشه جمع میشن با هم میخندن …


شعر و دکلمه‌: دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.3K views05:31
باز کردن / نظر دهید
2022-06-03 20:26:31
پنجره باز و قفس بسته و دل خسته و تنگ است هنوز
با همه زشتیِ غربت، غم عشق تو قشنگ است هنوز

شعر: دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh

موسیقی: محسن انیکزی
@mohsenonikzi
1.3K viewsedited  17:26
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 19:15:46
"فانوس"



توی گرد‌ و غبارهای همیشه
گلِ سالم اگه پیدا نمیشه
برو توو آسمونای خیالت
نمون غصه بخور از پشت شیشه

چرا باید یه کوه درد و حسرت
باشه همراه تو هر جا که میری
چرا باید بمونی کنجِ ظلمت
تو که میتونی راحت پر بگیری

پُره پَرهای پروازی عزیزم
میتونی یه شروع تازه باشی
توو دنیای غروبای نفسگیر
تو میتونی طلوع تازه باشی

گذشته خیلی سنگینه روو دوشِت؟
رهاش کن تا سبک شی نازنینم
نگو از غصه عمریه شکستم
نگو تا روزی که زندم همینم

علف های همیشه هرزِ غم رو
باید از ریشه هاشون کند و سوزوند
نباید که یه عمری گریه کرد و
زیر آوارِ تنهایی و شب موند

اگه امروز به جای خود خوری هات
بکاری توی ذهنت بذرِ خورشید
جوونه که زدی قد که کشیدی
میشه فانوس و از روو شاخه هات چید

روو هر خاکی که تو پاتو بذاری
تموم میشن میمیرن تاریکی‌ها
قدم که میزنی از نورِ عشقت
نفس میگیره از نو کلِّ دنیا…
.
.
.
ما بوتیمارِ ساحل های سرد و
غریب و طرد و بی رؤیا که نیستیم
ما اون پروانه ایم که وقتی پیله
جلومون سد بشه، سدّ و شِکستیم…



دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.6K views16:15
باز کردن / نظر دهید
2022-05-29 17:48:11 ‍ ‍ ‍ ‍ "آبی"


اگه بودی توو این بارون دلگیر
میبوسیدم لباتو یه دلِ سیر

میذاشتم روی سینت گونه هامو
میبستم توی آغوشت چشامو

مث شبنم روی گلبرگ مریم
میشد آغوشت از چشمای من نم

با دستات اشکامو که پاک میکردی
تموم غصه هامو خاک میکردی

نفس هاتو که میریختی روو دستام
بهاری میشد از تو کلِّ دنیام

با لبخندات غریبی هام میمردن
منو به شهر رؤیاهام میبردن

به یه شهر همیشه روز و روشن
همیشه غرقِ لاله غرقِ سوسن

یه شهری که توو هر گوشش خدا و
غم از هر خونه و کوچش جدا و

تا چشم کار میکنه دریا و نورِ
پر از یاقوت و مرجان و بلورِ

جاییکه شاعراش از شب نمیگن
از ابر و مرگ و بُغض و تب نمیگن

کسی اونجا پَرِ ماه و نچیده
کسی مردابُ بی ماهی ندیده

قفس محوِ توی نقاشیاشون
توو طرحِ شاخه های کاشیاشون

جاییکه حتی پاییزِش بهاره
جاییکه میشه عاشق شد دوباره

جاییکه آبیِ آبیِ دریاش
جاییکه رنگِ عشقِ رنگِ شعراش

همونجا که سر انگشتای نازت،
موهای لَختِ خرمایی و بازت،

طپش های قشنگ قلبِ پاکت،
تلؤلؤ های الماسِ نگاهت،

همه زیر نسیم بالِت هستن
جاییکه خورشیدا دنبالت هستن

جاییکه پُر میشم از پَرهای نو
دیروزا رو میدم به فردای نو

روو شن هاش موجای شادی میسازم
همش پرواز و آزادی میسازم…
.
.
.
داره بارون میاد و باز تو نیستی
دلم بوسه میخواد و باز تو نیستی

میشه رد شی بازم از سدِّ تقدیر
میشه باشی توو این بارون دلگیر

شب اشکیم میخوام مهتابی باشه
میخوام دریای شعرام آبی باشه…


شعر و دکلمه :
دکتر صالح قدک زاده
خرداد ۱۴۰۱
@salehghadakzadeh
1.5K viewsedited  14:48
باز کردن / نظر دهید