Get Mystery Box with random crypto!

دکتر صالح قدک زاده

لوگوی کانال تلگرام salehghadakzadeh — دکتر صالح قدک زاده د
لوگوی کانال تلگرام salehghadakzadeh — دکتر صالح قدک زاده
آدرس کانال: @salehghadakzadeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.05K
توضیحات از کانال

نثار دست مادر کن هزاران بوسه را با عشق
که بعد از او دگر دستی ز اشکت تر نمیگردد…
Physician, Poet & Certified Trauma Recovery Coach
کتاب شعر: "اسراف عشق"
انتشارات گردون، آلمان ۲۰۱۷
(کانال توسط ادمین اداره میشود)

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2022-05-20 17:25:48 ‍ "چشمه ۱"


همین که از تو و چشمات نوشتم
یهو حس کردم انگار توو بهشتم

مث این بود که دستامو گرفتن
توو یه شهرِ پُر از پروانه بردن

خیال کردم که یه عالم ستاره
همینجور داره از ابرا میباره

دلم خواست تا یکیشونو بگیرم
دیدم راحت میتونم پربگیرم

پریدم رفتم و بالای ابرا
یه جایی که شدم تنهای تنها

چشامو بستم و حس کردم از دور
داره سمتم میاد یه هاله ی نور…
.
.
.
یه وقتا که هوا بارونی میشه
دل من بی هوا بارونی میشه

همش دلتنگ اون آغوشِ نورم
همش فکر میکنم از چشمه دورم…
.
.
.
باید چتر غریبی رو ببندم
برم توو چشمای بارون بخندم…


شعر و دکلمه: دکتر صالح قدک زاده

@salehghadakzadeh
1.5K views14:25
باز کردن / نظر دهید
2022-05-18 23:06:08
‍ "تسکین ۲_ بینهایت ۴"


کرونا نیست ولی ویروسِ غم هست
لبِ خشک و سکوت‌ و چشم نم هست

شروع غربت ما از همین جاست
غروب از نو توی رگهای فرداست…


شعر و دکلمه: دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.1K views20:06
باز کردن / نظر دهید
2022-05-18 15:32:43 ‍ "تسکین ۲_ بینهایت ۴"



چقدر خنده روی لب ها گرونه
چقدر دلها میگیره بی بهونه

چقدر ارزونیه اشکِ توو دنیا
چقدر تنها ترن از قبل آدمها

چقدر برگای بی شاخه زیادن
چقدر زخمیه شلاقای بادن…
.
.
.
عجب دنیای تاریک و سیاهی
چه روزای پُر از داغ و تباهی

کرونا نیست ولی ویروسِ غم هست
لبِ خشک و سکوت‌ و چشم نم هست

شروع غربت ما از همین جاست
غروب از نو توی رگهای فرداست…
.
.
.
با این نقشای پر رنگِ جدایی
نمیشه دید طلوعای رهایی

تا وقتی تب میباره روی شب ها
نمیشه صبحِ زیبای تماشا

نمیشه وقت دلدادن به خورشید
نمیشه غنچه غنچه زندگی چید

چجور میخوایم قناری ها بخونن
پرستو ها کنار ما بمونن…
.
.
.
واسه "تسکین" شاید ساده گذشتم
از اون تصویر بارونیِ مبهم

حالا اما میشه توو عمقِ اون عکس
چراغ و دید با اینکه تار و تیرَس

از عمق بیکسی و ظلمتِ چاه
سفر کرد رفت به سمت روشنِ ماه

رسیدن یعنی از خاموشیِ محض
بری تا بینهایت های بی مرز …
.
.
.
تو در راهی و از غربت بریدی
در و وا کردی و تنها پریدی…



شعر و دکلمه(قسمت اول):
#دکتر_صالح_قدک_زاده
@salehghadakzadeh
1.0K views12:32
باز کردن / نظر دهید
2022-05-12 20:09:02
"سرفصلای آخر"



میدونستم قراره هر طلوع و
کنار حسرت دستات بشینم
میدونستم قراره خنده هاتو
فقط گاهی توی عکسا ببینم

ولی باور نداشتم انقدر زود
میان سرفصلای آخر عزیزم
نمیدونستم قراره خیلی نزدیک
واسه دوریت یه عالم اشک بریزم…
.
.
.
چقدر تلخه که تنهایی بخونه
یه شاعر شعرای تلخش رو هر شب
زیر بارونای غمگینه غربت
با دستاش پاک کنه اشکش رو هر شب…


دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.3K viewsedited  17:09
باز کردن / نظر دهید
2022-05-09 22:42:38 ‍ "بینهایت ۳"



مث پروانه از پیله بریدم
از این دنیای پر حیله بریدم‌

سفر کردم خودم تنهای تنها
زدم به قلب پاک کهکشونا

نموندم جایی که بارون نمیاد
جایی که عاشق و شاعر نمیخواد

جایی که آسمونش ابری میشه
جای بارون ولی خونِ روو شیشه

سفر کردم به یه سیاره ی دور
به یه خاک همیشه روز و پر نور

یه خاکی که خسوفاشم سفیدن
غما رو تا ابد از شاخه چیدن

پُر از آغوشای گرمِ فرشتس
همه درها به روی غصه بستس

نگاه آسمونش مثل دریاست
یه خاک بی نظیر و بی تمناست…
.
.
.
تموم کوچه های بی کسی هام
بهم گفتن حالا که خیلی تنهام

باید مثل پرنده پر بگیرم
باید پرواز و از نو سر بگیرم

باید تا مرزِ بازِ بینهایت
تا یه قابِ بدونِ بندِ عادت

همینجوری برم تا شب بخوابه
هزار خورشیدِ تازه تر بتابه

خدا چشمای اشکیمو ببنده
دلم وا شه لبِ سردم بخنده…


شعر و دکلمه: دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.3K views19:42
باز کردن / نظر دهید
2022-05-03 18:46:17
"بینهایت ۲"



هزار قرنِ همینجور سرد و ساکت
تهِ منظومه ی شمسی نشستی
بیا تا بینهایت رو بسازیم
بریم تا بیکرانِ پاکِ هستی

بیا که با شروعِ هجرت ما
یه لشکر از فرشته پر میگیرن
میان توو چشمامون آروم میشینن
تمومِ غصه های شب میمیرن…
.
.
.
خدا توو بینهایت خونه داره
همونجایی که شعرامو میخونن
همونجا که بدونِ واژه حتی
تموم حرفای ما رو میدونن…
.
.
.
سفر یعنی شروع فصلِ پایان
یه فصلِ سبز و لبریز از رهایی
یه جای بینهایت ناب و آروم
یه جا که توی آغوشِ خدایی…


دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.5K viewsedited  15:46
باز کردن / نظر دهید
2022-04-30 16:55:33 ‍ "بینهایت ۱"



هنوز توو فکر اون بشقابِ پرندم
هنوز دارم توو رؤیاهام میخندم
میدونم باختم از وقتی تو رفتی
ولی باور نکردم، پس برندم
.
.
.
کنار منحنیِ راه شیری
یه کلبه‌ دارم از جنسِ ستاره
نشستم رو به روی چند سحابی
توو فکر خلقِ منظومم دوباره

یه منظومه مث بشقاب پرنده
ولی اینبار پر از پَرهای پرواز
جای سلّولای تاریک و نم دار
حیاطای بزرگ‌ و سبز و دلباز

جای ابری و دلگیریِ دائم
همش خورشیدِ ایندفعه توو خونَم
سوارِ قایقِ ساده ی لبخند
میام توو آبیِ چشمات میمونم

تو یعنی انعکاسِ خلوت من
توی آیینه های پاکِ تقدیر
تو یعنی دستی که روو شونه هامه
همه وقتای تاریک و نفس گیر

تو یعنی ابری که بارون میاره
روی صحرای بی آبِ غزل هام
تو یعنی یک حضورِ بینهایت
جایی که بینهایت، طرد و تنهام…
.
.
.
شاید منظومه ی تازه که تابید
زمستون از روی دیوار بریزه
شاید این چشمه ی شعرم که جوشید
دیدیم که شیشه ی فردا تمیزه…


شعر و دکلمه: دکتر صالح قدک زاده
اردیبهشت ۱۴۰۱
@salehghadakzadeh
1.3K views13:55
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 18:31:40
"هم تبار"


نسیمی از طلا روو موجِ موهات
شدی خیره بازم امشب به چشمام
چقدر خوبی که هر جا هم که باشی
میای پیشم یه وقتایی که تنهام

یه وقتایی که اشکام بند نمیان
مثِ بارون روی دردام میبارم
یه وقتایی که بدجوری گرفتم
یه وقتایی که خیلی بیقرارم

چقدر خوبی که با لبخند نازت
غم و از قلب خستم ورمیداری
چقدر خوبه که از جنس بهشتی
چه خوبه با فرشته هم تباری…
.
.
.
میگن رفتی و نیستی توی دنیا
نمیدونن هنوزم زنده هستی
منو تنهای تنها دیدن اما
نمیدونن کنار من نشستی…
.
.
.
برای مادرم که ستاره ی درخشان یادش تا همیشه در آسمان دلم میتابد…

دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.5K views15:31
باز کردن / نظر دهید
2022-04-15 18:23:12 ‍ "عادت "


توی دالونای باریک و مبهم
یه عمره که همینجوری میچرخیم
نمونده آشنایی و با گریه
داریم توو غربت و دوری میچرخیم

ما تبعیدی ترین تصویرِ قرنیم
قفس رفته توو بال خنده هامون
بهشت و پشت میله جا گذاشتیم
جهنم گُر گرفته از غمامون

صدای خستگیهِ شاخه هاییم
زیر سنگینیِ رگبارِ غصه
شکست ما سقوطِ تلخِ اشکِ
روو خاکِ بی عبور و تارِ قصه،

یه قصه که دلِ تک قهرمانش
داره توو شعله ی حسرت میسوزه
(نخ احساسشو توو فصل آخر
به پای چوبیه عادت میدوزه،،،)
.
.
.
یه قصه که غروبش هم طلوعه
اگه پرواز و پایانش ندونیم
اگه توو قابِ پاییزیِ خستش
تمومِ روزای سال و نمونیم…



شعر و دکلمه: دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.8K views15:23
باز کردن / نظر دهید
2022-04-14 19:31:31
"عادت ۱"


توی دالونای باریک و مبهم
یه عمره که همینجوری میچرخیم
نمونده آشنایی و با گریه
داریم توو غربت و دوری میچرخیم

ما تبعیدی ترین تصویرِ قرنیم
قفس رفته توو بال خنده هامون
بهشت و پشت میله جا گذاشتیم
جهنم گُر گرفته از غمامون

صدای خستگیهِ شاخه هاییم
زیر سنگینیِ رگبارِ غصه
شکست ما سقوطِ تلخِ اشکِ
روو خاکِ بی عبور و تارِ قصه،

یه قصه که دلِ تک قهرمانش
داره توو شعله ی حسرت میسوزه
(نخ احساسشو توو فصل آخر
به پای چوبیه عادت میدوزه،،،)
.
.
.
یه قصه که غروبش هم طلوعه
اگه پرواز و پایانش ندونیم
اگه توو قابِ پاییزیِ خستش
تمومِ روزای سال و نمونیم…



دکتر صالح قدک زاده
@salehghadakzadeh
1.2K viewsedited  16:31
باز کردن / نظر دهید