Get Mystery Box with random crypto!

@shafiei_kadkani ـــــــــــــــــــــــ اَهرُمِ قُدرت چه | سرمشق

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
اَهرُمِ قُدرت


چه طنزی بالاتر از این که کسی با عالی‌ترین اسلوب بیانِ هنری خویش این چنین تناقضی را تصویر کند:

فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد
که می حرام ولی بِهْ ز مالِ اوقاف است

کوشش حافظ برای تصویرِ هنری اجتماعِ نقیضین در ساخت جامعه و نشان دادن این که یکی از دو سوی این تناقض را عنصری از عناصر مذهب تشکیل می‌دهد، بازگشتن به جنبهٔ سیاسی شعر اوست. شعرِ حافظ، در تاریخِ ادبیاتِ ایران، از سیاسی‌ترین شعرهاست. حتماً خوانندگان مقام شعر را در حدّ منظومات سیاسی بعضی گویندگان قدیم و جدید پایین نخواهند آورد.
اما چرا این شعر سیاسی، طنز خویش را همواره به عنصری از عناصر مذهب گره می‌زند؟ زیرا حکومت عصر، قدرتِ خویش را به مذهب و عناصر اعتقادی مردم گره زده است و در عمل بیش از حکومت‌های دیگر از زبان مذهب و از نیروی اعتقاد مردم می‌خواهد به نفعِ خویش استفاده کند. این یک واقعیت انکارناپذیر است که حاکمیت، در طول تاریخِ ایران، همواره حاکمیت مذهبی بوده است: «الملک و الدّین توأمان» از گفته‌های عصر ساسانی‌ست.
همواره حکومت‌ها متکی به روحانیت بوده‌اند؛ حتی لامذهب‌ترین حکّام، باز برای ادامهٔ قدرت خویش، به گونه‌ای، به مذهب و روحانیت باج می‌داده‌اند.
تصوّر من بر آن است که عصرِ حافظ، به ویژه روزگار امیر مبارزالدّین، یکی از نمونه‌های برجستهٔ این ویژگی در تاریخ است: اوج بهره‌وری حاکمیت از نیروی تعصب مذهبی برای ایجاد فشار و سرکوب نیروهای مخالف.

طبیعی است که در چنین شرایط تاریخی طنز شاعر که ناظر بر تناقض‌های داخل نظام اجتماعی و سیاسی و ساختار حکومت است، متوجه اَهرمِ قُدرتِ عصر، که همانا مذهب است، می‌شود.

محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی (دربارهٔ حافظ)، جلد ۱، ص ۱۹۱–۱۹۰، تهران: ۱۳۹۶

https://www.instagram.com/shafiei_kadkani