ناسیونالیسم (Nationalism) کلمۀ «ملّت» که از قرن سیزدهم به آن س | انجمن علمی علوم سیاسی شهید بهشتی
ناسیونالیسم (Nationalism) کلمۀ «ملّت» که از قرن سیزدهم به آن سو باب شد، مشتق از کلمۀ لاتینِ 'nasci' به معنای متولدشدن است. این کلمه در شکل 'natio'، اشاره به گروهی از مردم داشت که بر مبنای اصل و نسب یا محل تولد با یکدیگر پیوند داشتند. بنابراین کلمۀ ملت در کاربرد اولیۀ آن دلالت بر یک نسل از مردم یا گروه نژادی داشت؛ اما فاقد اهمیت سیاسی بود. از این رو ناسیونالیسم را به «ملّیگرایی» تعبیر کردهاند. این واژه در مقابل «انترناسیونالیسم» قرار گرفته و در معنای کلّی آن عبارت است از اعتقاد به ائتلاف اعضای یک ملت. این مکتب با پایان فئودالیسم قرون وسطی، در نیمۀ دوّم قرن شانزدهم با تشکیل سلطنتهای مستقل، تخمش کاشته شد و در قرن هفدهم رشد و نمو پیدا کرد. در اواخر قرن هجدهم واژۀ «ملّت» بار سیاسی پیدا کرد؛ زیرا افراد شروع به طبقهبندی شدن با عنوان «ملّیگرایان» کردهاند. اندیشۀ ملّیگرایی در طول انقلاب فرانسه افزایش یافت. پیش از آن کشورها را در قالب «قلمروها»، «امیرنشینها» یا «پادشاهیها» تصور میکردند. در ایتالیا و آلمان که از مدتها قبل به مجموعهای از دولتها تقسیم شده بودند، تجربه تسخیر آنها توسط فرانسه کمک کرد تا برای نخستین بار یک حس آگاهی از هویت ملّی بهوجود بیاید. همچنین سرایت عقاید ملّیگرایانه به آمریکای لاتین و موج فزایندۀ ملّیگرایی باعث شد که نقشۀ اروپا در قرن نوزدهم از نو ترسیم شود. در این قرن ناسیونالیسم به اوج خود رسید. ولی از آغاز قرن بیستم و بهخصوص بعد از جنگ جهانی اوّل و بالاخره بعد از جنگ جهانی دوّم پایههای آن متزلزل گردید. امروزه گرچه امکان دارد که ملّیگرایان بر سر تعریف واژۀ ملّت اختلاف نظر داشته باشند؛ اما همگی با هم، بر این باورند که ملّتها، جوامعی سازمانمندند. به بیانی دیگر بشریت به طور طبیعی به مجموعهای از ملّتها تقسیم میشود که هر یک از آنها دارای ماهیتی مشخص و هویتی مجزا است. ملّیگرایان یا ناسیونالیستها استدلال میکنند که به همین دلیل است که یک وفاداری والاتر و اهمیت سیاسی عمیقتری دربارۀ ملت، در مقایسه با هر گروه اجتماعی یا نهاد جمعی دیگر، وجود دارد. تمامی شکلهای ملّیگرایی به مسالۀ هویت میپردازدند. بدون توجه به آرمانهای سیاسی که ملّیگرایی میتواند مرتبط با آنها باشد؛ ملّیگرایی این آرمانهای سیاسی را بر مبنای یک حس هویت جمعی که معمولا از آنها به عنوان میهن دوستی تعبیر میشود، پیش میبرد. ملّیگرایی یک سیاست پیچیده است. از یک سو به نظر میرسد که یک رویکرد نجاتبخش است که چشمانداز وحدت و استقلال ملّی را عرضه میکند. از سوی دیگر میتواند غیر منطقی و ارتجاعی باشد، زیرا به رهبران سیاسی اجازه میدهد که سیاستهای توسعهطلبی و جنگ را به نام ملت اتخاذ کند. شکلگیری ماهیت سیاسی ناسیونالیسم در اثر مجموعهای از عوامل فرهنگی و تاریخی است. ملیگرایی همچنین یک آیین سیاسی است که به قدر کافی وسعت داشته و از حیث نظری، مشی میانهرو دارد تا بتواند در ایدئولوژیهای کاملا مخالف آن گنجانده شود. ناسیونالیسم بر دو قسم اقتصادی و سیاسی است. ناسیونالیسم اقتصادی تأکید بر استقلال اقتصادی و بینیازی اقتصادی یک ملّت به ملل دیگر دارد. ناسیونالیسم سیاسی منظور همان آزادی و استقلال هر کشور است که در درون مرز خود که هر رژیم و حکومت، هر نوع قوانین و مقرراتی را که میل دارد برای خود انتخاب کند.
پریسا مسلمزاده دانشجوی کارشناسی باستانشناسی و علومسیاسی دانشگاه شهید بهشتی #چهارشنبههای_سیاسی #تعریف #ناسیونالیسم