ابن سینا که بود و که نبود ؟ قسمت دوم دو عامل اما باعث شده اس | ساین تیا
ابن سینا که بود و که نبود ؟ قسمت دوم
دو عامل اما باعث شده است که امروزه خیلی از عامه مردم و حتی تحصیلکردگان تصویر درست و واقعگرایی از این سینا نداشته باشند:
نخست دستگاه فرهنگی و تبلیغی که در طول دههها، چه قبل و چه بعد از انقلاب، سعی کرده است که با بزرگنمایی ابنسینا از طریق افسانه بافی و اغراق، روغن چراغ هویت و غرور ملی را بیشتر کند. هیچ مشکلی با هویت و غرور ملی نیست. و نیز ایرادی ندارد که قصه پردازان و فیلمسازان افسانه پردازی کنند. اما اهل تحقیق باید به خودشان و به مردم بیاموزند که حساب حقیقت از افسانه جداست. ابن سینا دانشی فوق انسانی و فوق زمان و مکان نداشت. اگر بزرگ بود، برای زمان خودش بود. امروزه در پزشکی نظریههای بنیادینی مانند نظریه میکروبی بیماریها وجود دارند که حتی یک دانش آموز هم آن ها را میداند اما ابن سینا از آنها خبر نداشت. و نیز ابن سینا به طبایع و اخلاط باور داشت که امروزه جز اجزای یک نظریه منسوخ نیستند.
دومین عامل اما غوغا و تبلیغاتی است که بر سر طب سنتی (یا نام های من درآوردی و غلط انداز دیگر مانند طب ایرانی و طب اسلامی و ...) به راه افتاده است. معبد این مذهب باطل، یک پیامبر یا قدیس میخواهد که با آن بر سر عقل و علم بکوبند. و میخواهند این قبا را به تن ابن سینا کنند. یعنی ازطنز روزگار به تن کسی که خود در زمانه خویش قهرمان عقلانیت شکاک و قربانی خرافه پردازی بود! چنان از ابنسینا سخن میگویند که گویی او با همان دانش و تجربه امروز هم میتوانست بهترین پزشک باشد. انگار که منسوخ شدن نظریههای او نه حاصل رشد علم بلکه نتیجه توطٓئه اجانب بوده است.
یکی از شاغلان به طب سنتی میگفت که (نقل به مضمون) روش ما در معالجه آن است که برای درمان هر مریض، فکر میکنیم که اگر ابن سینا بود، چه تجویز میکرد. آنوقت همان را تجویز میکنیم.
عجبا! تصور کنید پزشکی را که نه از میکروبها خبر دارد، نه از گردش خون و نه در حد یک دانشجوی سال اول پزشکی از آناتومی میداند. آیا شما برای درمان سرماخوردگی هم به او مراجعه خواهید کرد؟