روی دیگر فاجعه | سعید نعیمی کشتار و کوچ دادن ارامنه در اواخر | س.نعیمی
روی دیگر فاجعه | سعید نعیمی
کشتار و کوچ دادن ارامنه در اواخر امپراتوری عثمانی نقطه سیاهی در تاریخ منطقه ماست. لیکن عموماً فقط این بخش از ماجرا برجسته شده و روی دیگر سکه یعنی قتل ترکها ( در عثمانی، جمهوری آذربایجان و آذربایجان ایران) توسط ارامنه در این وقایع نادیده گرفته میشود.
از سوی دیگر، هر گونه بحث و پرسشی درباره این سیاهیهای تاریخ به انکار کشتار ارامنه تعبیر شده و لذا پرسشگران بسیاری از ترس متهم شدن به نژادپرستی، حتی از طرح سؤال خودداری میکنند.
ابتدا باید به طور آشکار تأکید کنم که قصد من تخفیف فلاکتها و تبرئه یک طرف ماجرا و متهم نمودن طرف دیگر نیست که از نظر من حتی کشتن تنها یک فرد نیز، غیر انسانی و جنایتگونه است .
لذا نقدم فقط متوجه برخی جریانهای سیاسی است که بدون توجه به همه ابعاد ماجرا و تنها بر اساس پروژه سیاسی خویش، این وقایع هولناک تاریخی را مورد بررسی قرار میدهند و قصدشان از این یکجانبه گری نه مخالفت با انسان کشی و یا حمایت از ارامنه بلکه تخفیف هویت ترکی و از صحنه راندن جریانی است که امروز در آذربایجان قصد دارد هویت و فرهنگ و زبان ترکی خویش را از نیستی بازدارد و حقوق زبانی – ملی خود را بخشی از پروژه دمکراسی خواهی در ایران ارزیابی می کند . از این رو خواستم با روشن نمودن بخش دیگری از این داستان ننگین انسانکشی، دوستانم را از داوری سیاسی در مورد وقایع تاریخی برحذر دارم.
هر چند قصدم نشان دادن بخشی از تاریخ و مناسبات ارامنه و آذربایجانیها در ایران است، لیکن خالی از لطف نخواهد بود که تصاویری از ویرانگری بنیادگرایان ارمنی در آن سوی ارس را نیز ملاحظه فرمایید، تصاویری که حدود ۱۵ سال پیش خلق شدهاند. عکسهایی از شهر اشغالی آغدام ( معروف به هیروشیمای قفقاز ) را که احتمالاً به دلیل بیاهمیتی موضوع در رسانههای ایران منعکس نمیشود به حضور شما تقدیم میکنم.
این شهر در دهه پایانی قرن بیستم چنین به آتش غضب و دشمنی گرفتار آمدهاست. رضا دقتی عکاس سرشناس ایرانی بخشی از این ویرانگری را به تصویر کشیده است:
https://www.instagram.com/p/CH8FELvhHBB/?utm_source=ig_web_copy_link
از اوایل قرن بیستم و با پیدایش موج ناسیونالیسم ، ارامنه نیز به دنبال استقلال از عثمانی برآمدند و با تشکیل دسته جات مسلح به ناامن کردن شرق عثمانی پرداخته و به عنوان پیشقراول ارتش تزاری، جنگی همه جانبه علیه عثمانی راه انداختند که به شدت توسط دولت عثمانی سرکوب و تار و مار شدند ، کوچ اجباری ، قحطی و بیماری نیز بلای دیگری بر جان مردم انداخت و ده ها هزار ارمنی مقتول گردیدند که مایه تاسف و اندوه فراوان است. چون قصد ما پرداختن به اقدامات ارامنه در شمال غرب ایران هست وارد جزئیات این کشتارهای دوجانبه نمی شویم.
در پی انقلاب بلشویکی روسیه در سال ۱۹۱۷ و عقبنشینی روسیه از خاک عثمانی، نیروهای مسلح ارمنی و آسوری ناامید از تشکیل دولت مسیحی در شرق عثمانی توجه خود را به شمال غرب ایران معطوف نموده و در سال ۱۹۱۷-۱۹۱۸ به فرماندهی « آندرانیک» و «مارشیمون» و با همراه نمودن بخشی از اهالی مسیحی بومی منطقه، شهرهای ارومیه و سلماس و خوی و… را مورد تاخت و تاز قرار دادند.
این وقایع در آذربایجان به جیلولوق مشهور است.
وقایعی که در ذیل نقل میگردد عیناً از کتاب «ارومیه در محاربه عالمسوز» گرفته شدهاست .
این کتاب که بر اساس مشاهدات عینی میرزا رحمتالله خان معتمدالوزاره نماینده رسمی وزارت امور خارجه دولت وقت ایران در اورمیه، طی سال ۱۲۹۶ هجری شمسی و یا به عبارتی سال ۱۳۳۶ هجری قمری نوشته شده، به کوشش کاوه بیات توسط نشر شیرازه در تابستان سال ۱۳۷۹ ه.ش. در تهران طبع گردیدهاست.
البته هنوز هم پیرمردان و پیرزنانی که شاهد زنده بخشی از این ویرانگریها و کشتارها در شهرهای ارومیه، سلماس، خوی و… و روستاهای اطراف بودهاند در قید حیات هستند.
اخیراً نیز کتاب خاطرات غلام خان حشمت اورمیهای تحت عنوان «مویههای شهر غریب» چاپ گردیده که زوایای دیگری از این وقایع را بیان کردهاست.
امیدوارم با عبرتآموزی از این حوادث شوم و با احترام متقابل به جای آتش کینه و انتقام، شعله دوستی و صلح برافروزیم.
– آرداشس داشناک: ارومیه را خراب میکنم.
بارون آراداشز از اعضای کمیته داشناقسیون ارامنه به اتفاق چند نفر به مجلس (کمیته رفع اختلاف) آمده و به واسطه اسب و تفنگی که سواران امنیه (عساکر مسلمان دولتی) از یک ارمنی گرفتهبودند نطق مفصلی به زبان روسی ایراد نموده ، قونسول روس که آن را ترجمه میکرد گفت:» آرداشس میگوید هر گاه آنچه از ارمنی گرفتهاند ندهند، مسیحیان را از شهر خارج کرده این شهر(ارومیه) را خراب میکنم…
کمیته داشناقسیون – صفحه ۴